کد سایت
fa50749
کد بایگانی
62388
نمایه
زندگینامه سلطان الواعظین شیرازی
طبقه بندی موضوعی
تاريخ بزرگان,شخصیت های شیعی,تألیفات شیعی
خلاصه پرسش
سلطان الواعظین شیرازی که بود؟
پرسش
آیت الله سلطان الواعظین شیرازی(ره) که بود؟
پاسخ اجمالی
یکی از عالمان و شخصیتهای مشهور قرن حاضر، مرحوم سید محمد سلطان الواعظین شیرازی(1314 – 1391 هـ.ق) است که در وعظ و خطابه و منبر و مناظره، بسیار چیره دست و استاد بود. کتاب «شبهای پیشاور» که نگارش جلسات مناظره او با برخی از علمای اهل سنت در شهر پیشاور است، از آن زمان بسیار مورد توجه اهل فن قرار گرفته است.
پاسخ تفصیلی
یکی از علما و واعظان مشهور قرن حاضر شمسی، مرحوم سید محمد سلطان الواعظین شیرازی است. وی در مباحث کلامی و در اثبات امامت با استفاده از قرآن و اخبار و روایات چیره دست بود، همانطور که منبرداری و وعظ و خطابه او زبانزد همگان بود تا آنجا که به «سلطان الواعظین» مشهور شد.
وی در هفتم ذی القعده سال 1314 قمری در تهران متولد و سالها بعد به عتبات مقدسه رفت و در آنجا به تعلّم و فراگیری دروس اسلامی پرداخت.[1]
سلطان الواعظین سفرهای متعددی به خارج از ایران داشت، او سفرهایی را به مصر، سوریه، لبنان، اردن، فلسطین و هندوستان انجام داد، و مهمترین آنها - که مناظره معروفش در آنجا انجام شده و باعث شهرت وی گشت - سفر به پیشاور بود.
وی در همه این مسافرتها علاوه بر مجالس وعظ و منبر و تبلیغ، با علمای بزرگ فرق و مذاهب نیز به گفتوگو و تبادل نظر میپرداخت و آراء و عقاید حقه شیعه را با ایشان مطرح میساخت. کتاب مشهور «شبهای پیشاور» اثر وی است.
چگونگی نگارش کتاب شبهای پیشاور
مرحوم سلطان الواعظین شیرازی در ربیع الاول سال 1345هـ.ق که تنها حدود سی سال از عمرشان میگذشت، پس از سفر به عتبات و استعانت از حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) راهی هندوستان شد. در کراچی، بمبئی، لاهور، پنجاب، حیدرآباد و بسیاری نقاط دیگر هند مورد استقبال و احترام مسلمانان و غیر مسلمانان واقع شد و جلسات بحث و مناظره را برقرار کرد. بعد از آن، ایشان را به دهلی نو دعوت کردند و جلسه مناظره با عدهای از علمای هند را فراهم ساختند. در بعضی از این جلسات که در دهلی انجام میشد، رهبر بزرگ هند مهاتما گاندی نیز شرکت میکرد.[2]
بعد از این جلسات، سلطان الواعظین به دعوت محمد سرورخان که از متنفذین خاندان قزلباش هندوستان بهشمار میرفت، برای سخنرانی و خطابه راهی پیشاور شد. سلطان الواعظین در این جلسات مباحثی در زمینه خلافت و ولایت و عقاید شیعه مطرح ساخت.
در پایان یکی از این سخنرانیها دو تن از علمای کابل نزد سلطان الواعظین آمده و تقاضا میکنند در ارتباط با سخنان او با ایشان مناظره کنند.[3] این دو نفر به نامهای حافظ محمد رشید و شیخ عبدالسلام از آن شب به بعد، پس از نماز مغرب و عشا در حضور جمع زیادی از علما و رجال و مردم شهر، پیرامون مسائل مورد اختلاف با سلطان الواعظین به گفتوگو مینشستند. این جلساتِ پُرشور که از شب جمعه 23 رجب 1345 هـ.ق شروع شد، تا ده شب به طول انجامید. جلسه مناظره هر شب بعد از نماز مغرب و عشا 6 یا 7 ساعت و گاهی نیز تا اذان صبح ادامه مییافت.
چون برخی از صاحبان جرائد و روزنامهها در این جلسه حضور داشتند، جلسات هر شب را فردای آن در روزنامهها و جرائد به چاپ میرساندند، مرحوم سلطان الواعظین بعدها از روی همین مجلات که جمعآوری کرده بود، شبهای پیشاور را به چاپ رساند. وی علت چاپ این مناظرات را با توجه به هجمه سنگین به ظاهر روشنفکران آن زمان از جمله کسروی؛ اینگونه بیان میکند:
«از دو جهت ناراحت بودم و نمیتوانستم آرام بگیرم و ناظر این صحنه بازیگری و اعمال زشت و دروغها و تهمتهای بیجا گردم؛ یکی دیدم اگر سکوت کنم مورد لعنت خدای متعال واقع خواهم شد که در حدیث است: "اذا ظهرت البِدَع فَلِلعالِم اَن یظهَر عِلمَه و اِذا کَتَم فعلیه لعنه الله".[4] جهت ثانی مقام سیادت بود که غیرت هاشمیّت و جوشش سیادت، درونم را میگداخت. البته تا آنجا که وظیفه داشتم، در منابر بزرگ و مجالس مهم در حل شبهات و تثبیت عقاید و در رفع اباطیل آنها کوشیدم...ولی خیلی میل داشتم مستقلاً کتابی بر ردّ دروغپردازیهای آنها بنویسم، متأسفانه گرفتار کسالت ممتدی گردیدم، و سالی را در بیمارستانها بسر بُردم و قُوای خود را از دست دادم. پزشکان هم دستور استراحت کامل و ترک گفتار و نوشتار دادند. روزی در بستر بیماری پس از فکر بسیار متوجه شدم، شاید خلاصه جواب شبههها در مجلات و روزنامههایی که مناظرات شبهای پیشاور را منتشر کردهاند، باشد. بهتر آن دیدم که این نوشتهها را چاپ کنم که بعد از چاپ به شکل همین کتاب عرضه شده است».[5]
در کتاب شبهای پیشاور، جلسات به ترتیب زمانی آورده شده و نویسنده از خود در این کتاب به عنوان «داعی» یاد میکند.
بالأخره سلطان الواعظین شیرازی بعد از یک عمر تلاش و فعالیت تبلیغی در سال 1391 هـ.ق از دنیا رفت.[6]
وی در هفتم ذی القعده سال 1314 قمری در تهران متولد و سالها بعد به عتبات مقدسه رفت و در آنجا به تعلّم و فراگیری دروس اسلامی پرداخت.[1]
سلطان الواعظین سفرهای متعددی به خارج از ایران داشت، او سفرهایی را به مصر، سوریه، لبنان، اردن، فلسطین و هندوستان انجام داد، و مهمترین آنها - که مناظره معروفش در آنجا انجام شده و باعث شهرت وی گشت - سفر به پیشاور بود.
وی در همه این مسافرتها علاوه بر مجالس وعظ و منبر و تبلیغ، با علمای بزرگ فرق و مذاهب نیز به گفتوگو و تبادل نظر میپرداخت و آراء و عقاید حقه شیعه را با ایشان مطرح میساخت. کتاب مشهور «شبهای پیشاور» اثر وی است.
چگونگی نگارش کتاب شبهای پیشاور
مرحوم سلطان الواعظین شیرازی در ربیع الاول سال 1345هـ.ق که تنها حدود سی سال از عمرشان میگذشت، پس از سفر به عتبات و استعانت از حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) راهی هندوستان شد. در کراچی، بمبئی، لاهور، پنجاب، حیدرآباد و بسیاری نقاط دیگر هند مورد استقبال و احترام مسلمانان و غیر مسلمانان واقع شد و جلسات بحث و مناظره را برقرار کرد. بعد از آن، ایشان را به دهلی نو دعوت کردند و جلسه مناظره با عدهای از علمای هند را فراهم ساختند. در بعضی از این جلسات که در دهلی انجام میشد، رهبر بزرگ هند مهاتما گاندی نیز شرکت میکرد.[2]
بعد از این جلسات، سلطان الواعظین به دعوت محمد سرورخان که از متنفذین خاندان قزلباش هندوستان بهشمار میرفت، برای سخنرانی و خطابه راهی پیشاور شد. سلطان الواعظین در این جلسات مباحثی در زمینه خلافت و ولایت و عقاید شیعه مطرح ساخت.
در پایان یکی از این سخنرانیها دو تن از علمای کابل نزد سلطان الواعظین آمده و تقاضا میکنند در ارتباط با سخنان او با ایشان مناظره کنند.[3] این دو نفر به نامهای حافظ محمد رشید و شیخ عبدالسلام از آن شب به بعد، پس از نماز مغرب و عشا در حضور جمع زیادی از علما و رجال و مردم شهر، پیرامون مسائل مورد اختلاف با سلطان الواعظین به گفتوگو مینشستند. این جلساتِ پُرشور که از شب جمعه 23 رجب 1345 هـ.ق شروع شد، تا ده شب به طول انجامید. جلسه مناظره هر شب بعد از نماز مغرب و عشا 6 یا 7 ساعت و گاهی نیز تا اذان صبح ادامه مییافت.
چون برخی از صاحبان جرائد و روزنامهها در این جلسه حضور داشتند، جلسات هر شب را فردای آن در روزنامهها و جرائد به چاپ میرساندند، مرحوم سلطان الواعظین بعدها از روی همین مجلات که جمعآوری کرده بود، شبهای پیشاور را به چاپ رساند. وی علت چاپ این مناظرات را با توجه به هجمه سنگین به ظاهر روشنفکران آن زمان از جمله کسروی؛ اینگونه بیان میکند:
«از دو جهت ناراحت بودم و نمیتوانستم آرام بگیرم و ناظر این صحنه بازیگری و اعمال زشت و دروغها و تهمتهای بیجا گردم؛ یکی دیدم اگر سکوت کنم مورد لعنت خدای متعال واقع خواهم شد که در حدیث است: "اذا ظهرت البِدَع فَلِلعالِم اَن یظهَر عِلمَه و اِذا کَتَم فعلیه لعنه الله".[4] جهت ثانی مقام سیادت بود که غیرت هاشمیّت و جوشش سیادت، درونم را میگداخت. البته تا آنجا که وظیفه داشتم، در منابر بزرگ و مجالس مهم در حل شبهات و تثبیت عقاید و در رفع اباطیل آنها کوشیدم...ولی خیلی میل داشتم مستقلاً کتابی بر ردّ دروغپردازیهای آنها بنویسم، متأسفانه گرفتار کسالت ممتدی گردیدم، و سالی را در بیمارستانها بسر بُردم و قُوای خود را از دست دادم. پزشکان هم دستور استراحت کامل و ترک گفتار و نوشتار دادند. روزی در بستر بیماری پس از فکر بسیار متوجه شدم، شاید خلاصه جواب شبههها در مجلات و روزنامههایی که مناظرات شبهای پیشاور را منتشر کردهاند، باشد. بهتر آن دیدم که این نوشتهها را چاپ کنم که بعد از چاپ به شکل همین کتاب عرضه شده است».[5]
در کتاب شبهای پیشاور، جلسات به ترتیب زمانی آورده شده و نویسنده از خود در این کتاب به عنوان «داعی» یاد میکند.
بالأخره سلطان الواعظین شیرازی بعد از یک عمر تلاش و فعالیت تبلیغی در سال 1391 هـ.ق از دنیا رفت.[6]
[1]. حسینی جلالی، سید محمد حسین، فهرس التراث، ج 2، ص 513، قم، انتشارات دلیل ما، 1422ق.
[2]. ر.ک: سلطان الواعظین شیرازی، سید محمد، شبهای پیشاور، ص 92، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1379ش.
[3]. همان، ص 93.
[4]. اصل حدیث چنین است: «قالَ رَسولُ اللَّه(ص): إِذا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتی فَلْیُظْهِرِ الْعالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ»؛ رسول خدا (ص) فرمود: «زمانى که در امتم بدعتها آشکار شوند بر عالم است که علم خویش را آشکار کند، هر کس [این کار را] نکند لعنت خدا بر او باد. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 135، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1429ق.
[5]. شبهای پیشاور، ص 44.
[6]. فهرس التراث، ج 2، ص 513.