کد سایت
fa52098
کد بایگانی
64093
نمایه
دلایل برتری پیامبر اکرم(ص) بر انبیای دیگر
طبقه بندی موضوعی
مناقب و ویژگی ها
خلاصه پرسش
پیامبر اسلام(ص) برخی ویژگیهای دیگر پیامبران را نداشت. او مانند حضرت موسی(ع) با خدا سخن نمیگفت و ...! با این وجود دلیل برتری حضرتشان بر دیگر انبیا چیست؟
پرسش
پیامبر اسلام(ص) برخی ویژگیهای دیگر پیامبران را نداشت. او مانند حضرت موسی(ع) با خدا سخن نمیگفت و ...! با این وجود دلیل برتری حضرتشان بر دیگر انبیا چیست؟
پاسخ اجمالی
حتی اگر بپذیریم که پیامبر اسلام(ص) برخی ویژگیهای دیگر پیامبران را نداشت و به عنوان نمونه هیچ تکلم مستقیمی با خدا نداشت - البته برخی از روایات خلاف آنرا میگویند- در پاسخ باید گفت که اگر شخصی فضیلتی داشته و شخص دیگری فضیلتی بالاتر داشته باشد، نداشتن فضیلت پایینتر - اگرچه به خودی خود فضیلتی بسیار بالا باشد - نقصی برای فرد دوم به شمار نمیآید. مطالب مبسوط در این زمینه را در پاسخ تفصیلی مطالعه کنید.
پاسخ تفصیلی
مقدمه
بر اساس آیات قرآن و روایات میتوان گفت: پیغمبران الهی در مقام و منزلتِ واحدی نیستند، بلکه جایگاههای گوناگونی در پیشگاه الهی دارند. قرآن مجید در این ارتباط میفرماید: بعضى از این پیامبران را بر بعضى دیگر برترى دادیم.[1]
البته با این آیات، تا حدودی ثابت میشود که بین پیامبران نحوهای از برتری وجود دارد؛ امّا تعیین مصداق، که مثلاً فلان پیامبر از فلان پیامبر افضل است، نیاز به دلیل دیگری دارد.[2]
ولی در روایات تا حدودی مصداق نیز تعیین شده است.
پیامبر اسلام(ص) فرمود :خدای متعال، پیامبران مرسل خویش را بر فرشتگان مقرّبش برتری داد و مرا بر تمامی پیامبران و رسولان برتری داد.[3]
امام صادق(ع) در این زمینه فرمود: آقا و سرور پیامبران و رسولان پنج نفرند که آنان اولو العزم رسولانند و آسیاب نبوت و رسالت گرد آنها میچرخد. آن پنج نفر عبارتاند از: نوح، ابراهیم، موسى، عیسى(ع) و محمد(ص).[4]
امام علی(ع) در بیانی طولانی بسیاری از امتیازات پیامبر اسلام(ص) بر انبیای دیگر را بر شمردهاند که دقیقاً سؤال مطرح شده نیز در آن آمده است. به جهت طولانی بودن این سخن، جهت رعایت اختصار فقط قسمت اول و آن بخش که مرتبط با این سؤال است را نقل میکنم.
مقدمه و آغاز روایت چنین است: امام کاظم(ع) به واسطه پدران گرامش از امام حسین(ع) نقل کرده است: روزى یکى از علماى یهودى أهل شام که کتب آسمانى تورات، انجیل، زبور و صحف پیامبران(ع) را خوانده و بر دلائل و براهین همه آنها واقف و آگاه بود، به مجلسى وارد شد که در آن گروهى از أصحاب رسول خدا(ص)، امام علی(ع) و ابن عبّاس و ابن مسعود، و أبو معبد الجهنىّ حضور داشتند.
یهودى گفت: اى امّت محمّد هیچ درجه و فضیلتى از انبیا و مرسلین ترک نگفتید جز آنکه همه آنها را به پیامبر خودتان نسبت دادید، حال حاضرید به سؤالات من در آن مورد پاسخ گویید؟!
با این سؤال همه خاموش شده و هیچ نگفتند.
حضرت أمیر(ع) وقتى اینگونه دید فرمود:
آرى من حاضرم، و این را باز تکرار میکنم که خداوند متعال هیچ درجه و فضیلتى به انبیاء و مرسلین عطا نفرمود جز آنکه همه آنها را به محمّد(ص) بخشید، بلکه چندین برابر آنرا به محمّد عطا فرمود.
عالم یهودى گفت: آیا تو پاسخ مرا خواهى گفت؟
حضرت(ع) فرمود: آرى، امروز براى تو فضائلى از رسول خدا(ص) ذکر خواهم کرد که موجب روشنایى چشم مؤمنان، و برطرف کننده تردید شک کنندگان در فضائل آن حضرت شود.
آنحضرت هر گاه فضیلتى را براى خود بر مىشمرد مىفرمود: «مرا هیچ فخرى به آن نیست»، و من اکنون به نوعى فضائل آنحضرت را ذکر میکنم که هیچ خللى در شخصیّت انبیاى دیگر پیش نیاید، و این را فقط و فقط به جهت شکر خداوند در بخششهایش به محمّد همانند آنچه به تمام انبیاء داده است، ذکر میکنم.[5]
اما آن قسمت از روایت که مرتبط با پرسش بوده چنین است:
عالم یهودى گفت: این حضرت موسى(ع) است که خداوند عزّ و جلّ در طور سیناء با او سخن گفت و نجوا کرد.[شما در مورد پیامبرتان چه چیزی دارید که مثل این فضیلت یا برتر از آن باشد؟]
حضرت فرمود: همین طور است، و خداوند در سدرة المنتهى به محمّد(ص) وحى فرستاد[و با او سخن گفت]، پس جایگاه وى در آسمان پسندیده، و در بالاترین مکان عرش مورد توجه است.[6]
به هر حال بیان تمام ویژگیها و برتری پیامبر اکرم(ص)، بر انبیای دیگر نیاز به فرصت بیشتری دارد؛ از اینرو به برخی از شاخصههای برتری پیامبر اکرم(ص) اشاره میکنیم:
شاخصهای برتری پیامبر(ص)
1. برتری کتاب آسمانی رسول اکرم(ص)
مقام و شخصیت معنوی هر پیامبر در کتاب آسمانی او تجلی میکند. مقام موسای کلیم در حدّ تورات و مقام عیسای مسیح در حدّ انجیل جلوهگر شده است. انبیای پیشین نیز در حدّ کتب و صحف آسمانی خود ظهور کردهاند. اگرچه همۀ آنچه انبیای گذشته آوردهاند و کتابهای آسمانی آنان حقّ است، ولی بر اساس آیات قرآن همۀ کتابهای انبیای گذشته، زیر سیطره و نفوذ قرآن کریم حفظ میشود: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً ً عَلَیْه»؛[7] این قرآن را به حق بر تو نازل کردیم و این در حالى است که کتابهاى پیشین را که در برابر آن قرار دارد تصدیق میکند و شاهد و نگاهبان آنها است.
«هیمنه» یعنی سیطره و نفوذ علمی، نه نفوذ مادّی؛ چون «انبیاء با هم برادرند».[8] انبیا هیمنه مادّی ندارند اگر سیطرهای باشد همان سیطره علمی است. منظور از سیطره علمی این است که نمیگذارد آنها از دست بروند، تحریف آنها را تصحیح میکند، به طوری که موارد تحریف شده آنها را پس از عرضه بر قرآن کریم به خوبی میتوان تشخیص داد و اصلاح کرد.
وقتی سیطره و فضیلت قرآن بر همه کتابهای انبیای سلف ثابت شود، سیطره و فضیلت رسول خاتم نیز بر دیگر انبیا ثابت میشود؛ زیرا پیامبر در حدّ قرآن است و قرآن، مهیمن است، پس پیغمبر اسلام مهیمن است.[9]
البته بیان برتری قرآن بر سایر کتابهای آسمانی نیاز به بحث مستقلی دارد[10] که در این مختصر فقط به یک روایت اشاره میکنیم:
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «فَضْلُ الْقُرْآنِ عَلَى سَائِرِ الْکَلَامِ کَفَضْلِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِه»؛[11] برتری قرآن نسبت به دیگر سخنان، مانند برتری خداوند ـ جلّ جلاله ـ بر خلق او است.
2. خاتمیت
یکی از شاخصههای برتری پیامبر اکرم(ص)، بر انبیای دیگر، ویژگی خاتمیت آنحضرت است. خدای سبحان در مورد خاتمیّت رسول اکرم(ص) میفرماید: «مَّاکَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ»؛[12] محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست؛ اما فرستاده خدا و خاتم(واپسین) پیامبران است.
«خاتم» یعنی مُهر که در پایان نوشتهها و نامهها قرار میگیرد. نویسنده پس از آنکه آنچه را لازم بود، نوشت و تمام مقاصد خود را بیان کرد، پایان نوشته خود را مُهر کرده، ختم آنرا اعلام میکند. انبیا کتاب و کلام حقاند، چنانکه درباره حضرت عیسی(ع) آمده است: «یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ»؛[13] خداوند تو را به کلمه ای از خویش نوید میدهد که نامش مسیح، پسر مریم است.
خداوند که از طریق فرستادن پیامبران و وحی با انسانها سخن میگوید، پس از پایان کلمات و گفتارش، سلسله نبوّت و صحیفه رسالت پیامبران را با فرستادن پیامبر اکرم(ص) مُهر کرده است.[14]
مقصود از خاتمیّت، تنها تأخّر و خاتمیّت زمانی نیست، بلکه خاتمیّت رتبی در قوس صعود نیز هست. بنابراین، از آیه مذکور چنین استفاده میشود که پیامبر اکرم(ص) واجد همه مزایا، فضیلتها و خصوصیات پیامبران گذشته است و تا روز قیامت احدی بهتر و کاملتر از او نخواهد آمد؛ زیرا اگر کاملتر از او یافت میشد، حتماً او به مقام خاتمیّت میرسید؛ نه رسول اکرم(ص).[15]
3. بشارتهای انبیای گذشته
یکی دیگر از شاخصههای برتری پیامبر اسلام(ص) این است که انبیای گذشته بشارت به آمدن ایشان را دادهاند؛ در قرآن کریم از زبان حضرت عیسی(ع) آمده است: «وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ»؛[16] و نوید دهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد و نام او احمد است.
بشارت در موردی است که پیامبر بعدی، مطلبی نو و تازه برای امتش بیاورد. بشارت را میتوان بازگویی خبری که سرور و شادی در بردارد، معنا کرد. بدیهی است که تنها در صورتی شنونده از شنیدن خبری مسرور میشود که به حقیقت یا واقعیتِ تازهای که فاقد آن بوده یا مثل و مانند نداشته، دست پیدا کند. اگر پیامبر خاتم در سطح انبیای گذشته یا در سطح رسالت عیسای مسیح سخن گفته باشد، نخست اینکه دیگر نیازی به آمدن پیامبری تازه نبود، دوم اینکه مجالی برای بشارت نبود.
سخن حضرت مسیح(ع) که من کتاب آسمانی پیامبر گذشته را تصدیق میکنم و آمدن پیامبری را در آینده بشارت میدهم، نشان میدهد که رسول اکرم(ص) از حضرت عیسی(ع) افضل و قرآن کریم از انجیل بالاتر و رهآورد پیامبر اسلام، بیش از رهآورد مسیح(ع) است؛ زیرا تنها در این صورت معنای بشارت تحقق مییابد.[17]
بر پایه بعضی از اخبار، پیغمبران الهی همواره به آمدن حضرت محمّد(ص) مژده میدادند. امام باقر(ع) فرمود:
«پیغمبران همواره به آمدن محمّد(ص) مژده میدادند، تا آنکه خداوند حضرت مسیح، عیسی بن مریم(ع) را مبعوث کرد. او به رسالت محمّد(ص) بشارت داد».[18]
از اینکه تمامی پیامبران الهی به آمدن رسول خدا(ص) بشارت دادهاند، مشخّص میشود که آنحضرت دارای ویژگی یا ویژگیهای منحصر به فردی بوده که دیگران فاقد آن بودهاند. بنابراین ایشان از تمامی انبیا و رسولانِ پیشین برترند.
4. پیامبر مورد تکریم دائمی خدا و ملائکه
یکی دیگر از امتیازات پیامبر اکرم(ص) این است که خداوند در آیاتی از قرآن علاقه خاص خود و فرشتگان را نسبت به پیامبر(ص) بیان میکند و مىفرماید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً»؛[19] خداوند و فرشتگانش بر پیامبر رحمت و درود میفرستند اى کسانى که ایمان آوردهاید بر او درود بفرستید و سلام بگوئید و در برابر فرمان او تسلیم باشید.
مقام پیامبر(ص) آن قدر والا است که آفریدگار عالم هستى و تمام فرشتگانى که تدبیر این جهان به فرمان حق بر عهده آنها گذارده شده است بر او درود میفرستند، بر مؤمنان نیز لازم است با این پیام جهان هستى هماهنگ شوند.
به این نکته باید توجه کرد که تعبیر به «یصلون» به صورت فعل مضارع دلیل بر استمرار است؛ یعنى پیوسته خداوند و فرشتگان رحمت و درود بر او میفرستند، رحمت و درودى پیوسته و جاودانى.[20]
در اینجا گوشهای دیگر از حدیث امام علی(ع) را که مناسب است نقل میکنیم:
عالم یهودى گفت: از حضرت آدم(ع) شروع میکنم، خداوند ملائکه را به سجده او واداشت، آیا محمّد یک چنین فضیلتى را دارد؟!
امام(ع) فرمود: همین گونه است، ولى اینرا بدان اگر خداوند ملائکه خود را به سجده آدم واداشت، این سجده؛ سجده طاعت نبود که ملائکه آدم را عبادت کنند، بلکه این سجده نوعى اعتراف به فضیلت آدم، و رحمتى از ناحیه خداوند بود. ولى به محمّد(ص) برتر از آن عطا شده، خداوند در جبروت خود همراه تمامى فرشتگان بر او درود فرستاد، و همه مؤمنان را موظّف به صلوات فرستادن بر او نمود، و این فضیلتى افزون بر فضیلت آدم(ع) است.[21]
در پایان مجدداً متذکر میشویم امتیازات و دلایل برتری پیامبر(ص) منحصر در این موارد نیست؛ جهت رعایت اختصار به همین مقدار اکتفا میکنیم.[22]
بر اساس آیات قرآن و روایات میتوان گفت: پیغمبران الهی در مقام و منزلتِ واحدی نیستند، بلکه جایگاههای گوناگونی در پیشگاه الهی دارند. قرآن مجید در این ارتباط میفرماید: بعضى از این پیامبران را بر بعضى دیگر برترى دادیم.[1]
البته با این آیات، تا حدودی ثابت میشود که بین پیامبران نحوهای از برتری وجود دارد؛ امّا تعیین مصداق، که مثلاً فلان پیامبر از فلان پیامبر افضل است، نیاز به دلیل دیگری دارد.[2]
ولی در روایات تا حدودی مصداق نیز تعیین شده است.
پیامبر اسلام(ص) فرمود :خدای متعال، پیامبران مرسل خویش را بر فرشتگان مقرّبش برتری داد و مرا بر تمامی پیامبران و رسولان برتری داد.[3]
امام صادق(ع) در این زمینه فرمود: آقا و سرور پیامبران و رسولان پنج نفرند که آنان اولو العزم رسولانند و آسیاب نبوت و رسالت گرد آنها میچرخد. آن پنج نفر عبارتاند از: نوح، ابراهیم، موسى، عیسى(ع) و محمد(ص).[4]
امام علی(ع) در بیانی طولانی بسیاری از امتیازات پیامبر اسلام(ص) بر انبیای دیگر را بر شمردهاند که دقیقاً سؤال مطرح شده نیز در آن آمده است. به جهت طولانی بودن این سخن، جهت رعایت اختصار فقط قسمت اول و آن بخش که مرتبط با این سؤال است را نقل میکنم.
مقدمه و آغاز روایت چنین است: امام کاظم(ع) به واسطه پدران گرامش از امام حسین(ع) نقل کرده است: روزى یکى از علماى یهودى أهل شام که کتب آسمانى تورات، انجیل، زبور و صحف پیامبران(ع) را خوانده و بر دلائل و براهین همه آنها واقف و آگاه بود، به مجلسى وارد شد که در آن گروهى از أصحاب رسول خدا(ص)، امام علی(ع) و ابن عبّاس و ابن مسعود، و أبو معبد الجهنىّ حضور داشتند.
یهودى گفت: اى امّت محمّد هیچ درجه و فضیلتى از انبیا و مرسلین ترک نگفتید جز آنکه همه آنها را به پیامبر خودتان نسبت دادید، حال حاضرید به سؤالات من در آن مورد پاسخ گویید؟!
با این سؤال همه خاموش شده و هیچ نگفتند.
حضرت أمیر(ع) وقتى اینگونه دید فرمود:
آرى من حاضرم، و این را باز تکرار میکنم که خداوند متعال هیچ درجه و فضیلتى به انبیاء و مرسلین عطا نفرمود جز آنکه همه آنها را به محمّد(ص) بخشید، بلکه چندین برابر آنرا به محمّد عطا فرمود.
عالم یهودى گفت: آیا تو پاسخ مرا خواهى گفت؟
حضرت(ع) فرمود: آرى، امروز براى تو فضائلى از رسول خدا(ص) ذکر خواهم کرد که موجب روشنایى چشم مؤمنان، و برطرف کننده تردید شک کنندگان در فضائل آن حضرت شود.
آنحضرت هر گاه فضیلتى را براى خود بر مىشمرد مىفرمود: «مرا هیچ فخرى به آن نیست»، و من اکنون به نوعى فضائل آنحضرت را ذکر میکنم که هیچ خللى در شخصیّت انبیاى دیگر پیش نیاید، و این را فقط و فقط به جهت شکر خداوند در بخششهایش به محمّد همانند آنچه به تمام انبیاء داده است، ذکر میکنم.[5]
اما آن قسمت از روایت که مرتبط با پرسش بوده چنین است:
عالم یهودى گفت: این حضرت موسى(ع) است که خداوند عزّ و جلّ در طور سیناء با او سخن گفت و نجوا کرد.[شما در مورد پیامبرتان چه چیزی دارید که مثل این فضیلت یا برتر از آن باشد؟]
حضرت فرمود: همین طور است، و خداوند در سدرة المنتهى به محمّد(ص) وحى فرستاد[و با او سخن گفت]، پس جایگاه وى در آسمان پسندیده، و در بالاترین مکان عرش مورد توجه است.[6]
به هر حال بیان تمام ویژگیها و برتری پیامبر اکرم(ص)، بر انبیای دیگر نیاز به فرصت بیشتری دارد؛ از اینرو به برخی از شاخصههای برتری پیامبر اکرم(ص) اشاره میکنیم:
شاخصهای برتری پیامبر(ص)
1. برتری کتاب آسمانی رسول اکرم(ص)
مقام و شخصیت معنوی هر پیامبر در کتاب آسمانی او تجلی میکند. مقام موسای کلیم در حدّ تورات و مقام عیسای مسیح در حدّ انجیل جلوهگر شده است. انبیای پیشین نیز در حدّ کتب و صحف آسمانی خود ظهور کردهاند. اگرچه همۀ آنچه انبیای گذشته آوردهاند و کتابهای آسمانی آنان حقّ است، ولی بر اساس آیات قرآن همۀ کتابهای انبیای گذشته، زیر سیطره و نفوذ قرآن کریم حفظ میشود: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً ً عَلَیْه»؛[7] این قرآن را به حق بر تو نازل کردیم و این در حالى است که کتابهاى پیشین را که در برابر آن قرار دارد تصدیق میکند و شاهد و نگاهبان آنها است.
«هیمنه» یعنی سیطره و نفوذ علمی، نه نفوذ مادّی؛ چون «انبیاء با هم برادرند».[8] انبیا هیمنه مادّی ندارند اگر سیطرهای باشد همان سیطره علمی است. منظور از سیطره علمی این است که نمیگذارد آنها از دست بروند، تحریف آنها را تصحیح میکند، به طوری که موارد تحریف شده آنها را پس از عرضه بر قرآن کریم به خوبی میتوان تشخیص داد و اصلاح کرد.
وقتی سیطره و فضیلت قرآن بر همه کتابهای انبیای سلف ثابت شود، سیطره و فضیلت رسول خاتم نیز بر دیگر انبیا ثابت میشود؛ زیرا پیامبر در حدّ قرآن است و قرآن، مهیمن است، پس پیغمبر اسلام مهیمن است.[9]
البته بیان برتری قرآن بر سایر کتابهای آسمانی نیاز به بحث مستقلی دارد[10] که در این مختصر فقط به یک روایت اشاره میکنیم:
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «فَضْلُ الْقُرْآنِ عَلَى سَائِرِ الْکَلَامِ کَفَضْلِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِه»؛[11] برتری قرآن نسبت به دیگر سخنان، مانند برتری خداوند ـ جلّ جلاله ـ بر خلق او است.
2. خاتمیت
یکی از شاخصههای برتری پیامبر اکرم(ص)، بر انبیای دیگر، ویژگی خاتمیت آنحضرت است. خدای سبحان در مورد خاتمیّت رسول اکرم(ص) میفرماید: «مَّاکَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ»؛[12] محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست؛ اما فرستاده خدا و خاتم(واپسین) پیامبران است.
«خاتم» یعنی مُهر که در پایان نوشتهها و نامهها قرار میگیرد. نویسنده پس از آنکه آنچه را لازم بود، نوشت و تمام مقاصد خود را بیان کرد، پایان نوشته خود را مُهر کرده، ختم آنرا اعلام میکند. انبیا کتاب و کلام حقاند، چنانکه درباره حضرت عیسی(ع) آمده است: «یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ»؛[13] خداوند تو را به کلمه ای از خویش نوید میدهد که نامش مسیح، پسر مریم است.
خداوند که از طریق فرستادن پیامبران و وحی با انسانها سخن میگوید، پس از پایان کلمات و گفتارش، سلسله نبوّت و صحیفه رسالت پیامبران را با فرستادن پیامبر اکرم(ص) مُهر کرده است.[14]
مقصود از خاتمیّت، تنها تأخّر و خاتمیّت زمانی نیست، بلکه خاتمیّت رتبی در قوس صعود نیز هست. بنابراین، از آیه مذکور چنین استفاده میشود که پیامبر اکرم(ص) واجد همه مزایا، فضیلتها و خصوصیات پیامبران گذشته است و تا روز قیامت احدی بهتر و کاملتر از او نخواهد آمد؛ زیرا اگر کاملتر از او یافت میشد، حتماً او به مقام خاتمیّت میرسید؛ نه رسول اکرم(ص).[15]
3. بشارتهای انبیای گذشته
یکی دیگر از شاخصههای برتری پیامبر اسلام(ص) این است که انبیای گذشته بشارت به آمدن ایشان را دادهاند؛ در قرآن کریم از زبان حضرت عیسی(ع) آمده است: «وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ»؛[16] و نوید دهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد و نام او احمد است.
بشارت در موردی است که پیامبر بعدی، مطلبی نو و تازه برای امتش بیاورد. بشارت را میتوان بازگویی خبری که سرور و شادی در بردارد، معنا کرد. بدیهی است که تنها در صورتی شنونده از شنیدن خبری مسرور میشود که به حقیقت یا واقعیتِ تازهای که فاقد آن بوده یا مثل و مانند نداشته، دست پیدا کند. اگر پیامبر خاتم در سطح انبیای گذشته یا در سطح رسالت عیسای مسیح سخن گفته باشد، نخست اینکه دیگر نیازی به آمدن پیامبری تازه نبود، دوم اینکه مجالی برای بشارت نبود.
سخن حضرت مسیح(ع) که من کتاب آسمانی پیامبر گذشته را تصدیق میکنم و آمدن پیامبری را در آینده بشارت میدهم، نشان میدهد که رسول اکرم(ص) از حضرت عیسی(ع) افضل و قرآن کریم از انجیل بالاتر و رهآورد پیامبر اسلام، بیش از رهآورد مسیح(ع) است؛ زیرا تنها در این صورت معنای بشارت تحقق مییابد.[17]
بر پایه بعضی از اخبار، پیغمبران الهی همواره به آمدن حضرت محمّد(ص) مژده میدادند. امام باقر(ع) فرمود:
«پیغمبران همواره به آمدن محمّد(ص) مژده میدادند، تا آنکه خداوند حضرت مسیح، عیسی بن مریم(ع) را مبعوث کرد. او به رسالت محمّد(ص) بشارت داد».[18]
از اینکه تمامی پیامبران الهی به آمدن رسول خدا(ص) بشارت دادهاند، مشخّص میشود که آنحضرت دارای ویژگی یا ویژگیهای منحصر به فردی بوده که دیگران فاقد آن بودهاند. بنابراین ایشان از تمامی انبیا و رسولانِ پیشین برترند.
4. پیامبر مورد تکریم دائمی خدا و ملائکه
یکی دیگر از امتیازات پیامبر اکرم(ص) این است که خداوند در آیاتی از قرآن علاقه خاص خود و فرشتگان را نسبت به پیامبر(ص) بیان میکند و مىفرماید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً»؛[19] خداوند و فرشتگانش بر پیامبر رحمت و درود میفرستند اى کسانى که ایمان آوردهاید بر او درود بفرستید و سلام بگوئید و در برابر فرمان او تسلیم باشید.
مقام پیامبر(ص) آن قدر والا است که آفریدگار عالم هستى و تمام فرشتگانى که تدبیر این جهان به فرمان حق بر عهده آنها گذارده شده است بر او درود میفرستند، بر مؤمنان نیز لازم است با این پیام جهان هستى هماهنگ شوند.
به این نکته باید توجه کرد که تعبیر به «یصلون» به صورت فعل مضارع دلیل بر استمرار است؛ یعنى پیوسته خداوند و فرشتگان رحمت و درود بر او میفرستند، رحمت و درودى پیوسته و جاودانى.[20]
در اینجا گوشهای دیگر از حدیث امام علی(ع) را که مناسب است نقل میکنیم:
عالم یهودى گفت: از حضرت آدم(ع) شروع میکنم، خداوند ملائکه را به سجده او واداشت، آیا محمّد یک چنین فضیلتى را دارد؟!
امام(ع) فرمود: همین گونه است، ولى اینرا بدان اگر خداوند ملائکه خود را به سجده آدم واداشت، این سجده؛ سجده طاعت نبود که ملائکه آدم را عبادت کنند، بلکه این سجده نوعى اعتراف به فضیلت آدم، و رحمتى از ناحیه خداوند بود. ولى به محمّد(ص) برتر از آن عطا شده، خداوند در جبروت خود همراه تمامى فرشتگان بر او درود فرستاد، و همه مؤمنان را موظّف به صلوات فرستادن بر او نمود، و این فضیلتى افزون بر فضیلت آدم(ع) است.[21]
در پایان مجدداً متذکر میشویم امتیازات و دلایل برتری پیامبر(ص) منحصر در این موارد نیست؛ جهت رعایت اختصار به همین مقدار اکتفا میکنیم.[22]
[1]. «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْض». بقره، 253. «وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلى بَعْضٍ». اسراء، 55.
[2]. جوادی آملی، عبدالله، سیره رسول اکرم(ص) در قرآن، ج 8، ص 17، قم، اسراء، چاپ سوم، 1382ش.
[3]. قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 1، ص 18، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[4]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص ۱۷۵، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
.[5]ر. ک: طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، ج 1، ص 210 و 211، مشهد، نشر مرتضى، چاپ اول، 1403ق.
[6]. همان، ص 215.
[7]. مائده، 48.
[8]. بحرانى، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 872، قم، مؤسسة بعثة، چاپ اول، 1374ش.
.[9]ر. ک: سیره رسولاکرم(ص) در قرآن، ص 22و 23.
[10]. ر. ک: به پاسخ: 49863(جایگاه قرآن در اسلام).
[11]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 89، ص 19، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[12]. احزاب، ۴۰.
[13]. آل عمران، 45.
[15]. ر. ک: سیره رسولاکرم(ص) در قرآن، ج 8، ص 23- 24.
[16]. صف، 6.
[17]. ر. ک: سیره رسولاکرم(ص) در قرآن، ج 8، ص 21.
[18]. «فَلَمْ تَزَلِ الْأَنْبِیَاءُ تُبَشِّرُ بِمُحَمَّدٍ ص حَتَّى بَعَثَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ فَبَشَّرَ بِمُحَمَّدٍ ص». کلینى، محمد بن یعقوب، ج 8، ص 117.
.[19] احزاب، 56.
[20]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 17، ص 417، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[21]. الإحتجاج على أهل اللجاج، ج 1، ص 211.
[22]. ر. ک: سیره رسولاکرم(ص) در قرآن، ج 8، ص 20 - 64.