حسد عبارت است از آرزو و تمنای زوال نعمت از دیگران. یکی از حالات درونی که برای انسان پیش می آید " حسادت" است که درتعالیم اسلامی ما از آن به عنوان یک بیماری بلکه بدترین بیماری ها یاد شده است و خداوند در قرآن کریم به پیامبر(ص) فرمان داده تا از شرّ حسودها به او پناه بیاورد. در پاسخ تفصیلی به 20 پرسش شما در مورد جزئیات مرتبط با حسد پاسخ داده شده است.
انسان دارای حالات درونی گوناگونی اعم از حالات معنوی و عرفانی و یا حالاتی که امروز از آن به عنوان بیماری های روانی (منسوب به روح و روان) یاد می کنند، است. بعضی از این حالات تنها در مواقع خاصی بروز می کند و برخی برای مدت طولانی همراه انسان است. بسیار اتفاق می افتد که؛ شناخت این احوال و علت بروز و ظهور و عواملی که موجب از بین رفتن آن حالت می شود برای انسان تا آخر عمر نا شناخته باقی می ماند. یکی از بزرگترین خصوصیات ادیان الاهی به ویژه اسلام، شناساندن این حالات درونی به شخص است. گاهی شناخت و ارزش گذاری حالات درونی آن قدر سخت و دشوار است که شخص به گمان مثبت بودن آن سال ها با آن زندگی کرده و بر نگهداری آن اصرار می ورزد.
یکی از این حالات درونی مذموم (بیماری روحی) که برای شخص پیش می آید "حسادت" است. در تعالیم اسلامی ما از حسادت به عنوان یک بیماری بلکه بدترین بیماری ها یاد شده است.[1] اسلام برای تربیت نفوس و از بین بردن این بیماری ها، برنامه دارد،"اولین برنامه قرآن تزکیه نفس است، پاکیزه کردن روان از (این) بیماری ها، عقده ها، تاریکی ها، ناراحتی ها و انحراف ها است"[2] .
با این مقدمه به پاسخ سؤالات شما می پردازیم.
حقیقت حسد:
کسی که حسد می ورزد باید توجه داشته باشد که اولاً: "حقیقت حسد عدم رضایت به تقسیم نعمت از طرف خداوند است. شخص حسود در مقام عناد و ضدیت با پروردگار است، زیرا خداوند شخصی را لایق بخشیدن نعمتی دانسته است ولی حسود آن شخص را شایسته چنین نعمت هایی نمی داند.! [3]
ثانیاً: حسادت (نوعاً) نه تنها زیانى براى طرف مقابل ندارد بلکه به نفع او است و باعث عزت او می شود زیرا کسی که مورد حسد قرار گیرد مظلوم است و خداوند مدافع مظلومان است و این دفاع با عزت دادن بیشتر به فرد مظلوم است. همچنین حسادت دیگران نوعاً موجب غیبت یا تهمت او شده و این کار موجب از بین رفتن گناهان او و به دوش کشیده شدن آنان توسط حسود مىگردد. بنا بر این اگر انسان به این نکات توجه داشته باشد هیچ گاه به ضرری که از ناحیه حسادت به او خواهد رسید تن نخواهد داد.
علت حسادت چیست؟
در کتاب های اخلاق، تعریف حسد چنین آمده است:"حسد عبارت است از آرزو و تمنای زوال نعمت از دیگران."[4] علت هایی برای آن بیان شده است از جمله:
1. عدم رضایت از قضاء الاهی.[5] شخص حسود به تقدیر خداوند راضی نیست و به نحوه تقسیم نعمت ها، اعتراض دارد.
2. خباثت و زشتی باطنی: روحیه عده ای این گونه شکل گرفته است که نمی توانند دارایی مادی و معنوی را در دیگری ببینند.
3. احساس تهی و خواری کردن:[6] یعنی چون در خود احساس خواری و کوچکی می کند، نمی تواند کمال یا خوبی ای را در دیگری ببیند.
4. روحیه خود خواهی و خود ستایی: چون می خواهد فقط خودش مورد ستایش باشد و مشهور گردد، نابودی عوامل آنها را در دیگری خواهان است.
5. روحیه دشمنی: چون نسبت به فرد مورد حسادت، دشمنی دارد، نمی خواهد دارایی ها و زیبایی های او را ببیند و ... .[7]
حسادت از "مقایسه کردن" شخص و نعمت ها و دارایی هایش با دیگران و دست آوردهایشان شروع می شود.. البته اصل مقایسه کردن و دیدن اختلاف اشکالی ندارد و چه بسا این اختلافات ناخود آگاه به ذهن می آید و اگر مثبت به آن نگاه شود می تواند بهره های درستی از آن برد؛ آن چه در این بین مهم است، رضایت از قضاء الاهی است که مانع ظهور و بروز صفت شیطانی حسد می شود.
برای اینکه به حسادت مبتلا نشویم چه باید کرد؟
شخص باید در مرحله اول سعی کند حقیقت حسادت را به خوبی درک کند و آفات و زیان های آن را به خوبی بشناسد، سپس با استعانت از خداوند و تلاش فکری خود سعی کند به این بیماری روحی دچار نشود.
راه درمان حسد چیست؟
اولین قدم در درمان بیماری های درونی این است که شخص خودش بخواهد و اراده چنین کاری را در خود ایجاد کند. به بیان شهید مطهری (ره): " یک تفاوت میان بیماری هاى روانى و بیماری هاى غیر روانى این است که بیمارى روانى را فقط خود انسان باید تصمیم بگیرد ولى بیمارى غیر روانى را دیگرى هم مى تواند تصمیم بگیرد. یک بیمار غیر روانى ممکن است بیهوش هم افتاده باشد طبیب مى آید معالجه اش مى کند یا اگر نخواهد دوا بخورد آن را به زور به حلقش مى ریزند آمپول را به زور به او مى زنند و معالجه اش مى کنند ولى در بیمارى روانى فقط و فقط باید خود بیمار تصمیم بگیرد احدى نمى تواند از ناحیه او تصمیم بگیرد. بنابراین بیمار روانى مسئولیت دارد؛ زیرا در عین اینکه بیمار است طبیب هم هست و مسؤولیتش از آن نظر است که تو که طبیب خودت هستى چرا خودت را معالجه نمى کنى؟ "[8]
درمان حسد، دو رکن اساسى دارد: رکن اول آن شناخت حسد و ابعاد و نتایج آن در دنیا و آخرت است[9]. رکن دوم بعد از اراده ، عمل و اقدام است.
راه های عملی درمان حسد:
1.عمل بر ضد مقتضاى حسد در گفتار و کردار مانند: تواضع، خیرخواهى، شاد گشتن از رسیدن خیر به دیگران و ریشه کن کردن حسد از طریق نابود کردن خباثت نفسانى حسادت انگیز (مانند تکبر، ریاست طلبى، دنیا خواهى).
2.دعا در حق محسود؛ از صمیم قلب از خداوند بخواهد آن نعمت را براى آن شخص زیادتر بگرداند.
3.هرگاه نعمت های فراوان دیگران را می بیند، نعمتهایى را که خداوند به خود او داده است،بیاد آورد چرا که خداوند هیچ فردى را از همه خوبىها محروم نمىکند.
4. هرگاه نعمت های فراوان دیگران را می بیند، افرادى را به یاد آورد که مشکلات ظاهرى بیشترى دارند.
5. تقویت نیروی عقل ، اگر انسان از این نیرو به خوبى استمداد جوید و آن را بر دیگر قواى خود حاکم ساخته و از آن پیروى کند به تدریج تقویت خواهد شد و هراندازه به آن پشت نموده و بر خلاف رهنمودهاى آن عمل نماید، به تضعیف آن پرداخته است. راه دیگر تقویت عقل و بسط معارف دین و پیروى دقیق از رهنمودهاى انبیا و اولیا است؛ زیرا تعالیم آنان بازگشاینده گنجینههاى خرد فراروى انسانها است.[10]
آیا برخورد دیگران تأثیری در ایجاد حس حسادت در شخص دارد؟
این مسأله از دو جنبه قابل بررسی است.
الف. چه بسا افرادی که مورد حسادت قرار می گیرند خودشان در تحریک حس حسادت در دیگران نقش دارند؛ مثلاً دو نفر که با هم رابطه خانوادگی دارند یکی از آنها که از نعمت ها و دارایی های بیشتری بر خوردار است، همیشه از ثروت و دارایی های خودش بگوید و به دوستش فخر بفروشد و اسباب تحقیر او را فراهم نماید طبیعی است که اگر طرف مقابل از ایمان کافی برخوردار نبوده و خود را نساخته باشد متزلزل خواهد شد ار این رو باید از این اموری که باعث تحریک حس حسادت در دیگران می شود پرهیز نمود.
ب. خانواده، مربی و اجتماع نقش زیادی در شکل گیری اخلاقیات انسان دارند که این خودش به دو نحو قابل بررسی است. اول: افرادی که به نحوی در تربیت و آموزش افراد نقش دارند؛ مثل خانواده، مدرسه، دانشگاه و... باید امور تربیتی و صفات سجیه و ذمیمه و آثار مثبت و منفی آن را به افراد تحت تعلیمشان به طور شایسته بیاموزند تا این افراد حتی المقدور به سوی امور ناشایست نرفته و از آن دوری کنند.
دوم: مربیان سعی کنند که ناخواسته اقدام به کاری نکنند که موجب برانگیخن حسادت در دیگران شود؛ به عنوان نمونه پدری یا مادری حتی به خاطر بعضی از کمالاتی که در بعضی از فرزندان وجود دارد (مثل این که یکی از فرزندان مؤدب تر، نسبت به پدر و مادر مطیع تر، فهیم تر، درس خوان تر، زیباتر و ... است) در حضور بقیه نسبت به آنها اظهار محبت و علاقه بیشتری بکنند معمولاً فرزند دیگر احساس خودکم بینی، حقارت نموده که متأسفانه به حسادت ختم خواهد شد.
نظر قرآن در مورد حسودان چیست؟ و چه طور باید با آنان برخورد کرد؟
از نظر قرآن کریم حسد صفت زشتی است که هم به شخص و هم به جامعه ضرر می زند خداوند به پیامبر (ص) می فرماید :"بگو از شر حسود آنگاه که حسد کند به خدا پناه می برم "[11] و متذکر داستان های درس آموز خود همانند حسادت قابیل به هابیل و حسادت برادران یوسف و پی آمد های آن شده است.
برخورد صحیح با افراد حسود از بین بردن زمینه های حسادت است به همین خاطر در احادیث اسلامى مىخوانیم، " روزى امام باقر (ع) فرمود: من گاهى نسبت به بعضى از فرزندانم اظهار محبت مىکنم و او را بر زانوى خود مىنشانم و مغز گوسفند را به او مىدهم و شکر در دهانش مىگذارم، در حالى که مىدانم حق با دیگرى است، ولى این کار را به خاطر این مىکنم تا بر ضد سایر فرزندانم ( حسادت نورزیده و ) تحریک نشود و آن چنان که برادران یوسف، به یوسف کردند، نکند."[12]
برای این که دوباره به این عادت برنگردیم چه باید کرد؟
حسادت یکی از صفاتی است که همیشه دو طرف دارد، حاسد( کسی که حسادت می ورزد) و محسود( کسی که مورد حسادت واقع می شود). چه بسا حسادت انسان نسبت به یک محسود از بین برود ولی این به معنای از بین رفتن حسادت در درون انسان نیست. شاید یک واقعه ای، دوباره حسادت انسان را در مورد شخص دیگری شعله ور کند. پس برای این که دوباره به این عادت برنگردیم باید برای همیشه از خود مواظبت کنیم تا حسادت درون زبانه نکشد و اگر حسادت ایجاد شد، از ظهور و آشکار کردنش خودداری کنیم. بر این اساس بهتر است که مبارزه با صفات رذیله از جمله حسادت، اساسی و ریشه ای باشد؛ مثلاً در بحث ما نخست باید عوامل پیدایش این صفت ناپسند (حسادت) را شناخت و با آن مبارزه و از بین برد تا هرگز و در مورد احدی بروز ننماید.
آیا انسان حسود نسبت به همه حسادت دارد یا نسبت به افراد خاصی؟ مثلاً چه افرادی؟
انسان نسبت به همه افرادی که از نعمت هایی برخوردارند، حسادت ندارد. معمولاً انسان ها به کسانی که در رتبه و شأن خودشان هستند و با هم در ارتباط بوده و در مجالس و محافل با یکدیگر جمع می شوند ولی از امکانات بیشتر و موقعیت های برتری برخوردارند، حسادت می ورزند..[13]
آثار حسادت چیست؟ ضررهای حسادت روحی است یا جسمی؟
آثار حسادت را به دو قسمت تقسیم کرده و برخی از آثار آن را بیان می کنیم؛
اول. آثار معنوی:
1.نابود شدن ایمان. پیامبر اسلام می فرمایند: حسد ایمان را می خورد، همان طور که آتش، چوب را از بین می برد.[14]
2. آفت دین. امام صادق (ع) می فرمایند: حسد آفت دین است.[15]
3. برخی از روایات حسادت را به عنوان یکی از بنیان های ناسپاسی انسان نسبت به پروردگار معرفی نموده است[16]. پس با حسادت انسان به معصیت خدا گرفتار می شود و خود را مستوجب عذاب الاهی می کند.
دوم. آثار جسمی:
1.حسادت موجب غم واندوه می شود.[17]
2.حسود راحتی و آرامش ندارد.[18]
3.حسد جسم انسان را از بین می برد.[19]
همان طور که بیان شد ضررهای حسادت هم روحی است و هم جسمی.
حسود چه ضررهایی به محسود می تواند بزند؟
ضررهای حسود ابتداءاً به خودش برمی گردد ولی امکان دارد ضررهایی هم به محسود وارد کند. شخص حسود چون می بیند نمی تواند به نعمت های که محسود دارد برسد، چه بسا سعی کند نعمت ها را از دست او خارج کند یا ضربه ای به او بزند که توان استفاده از نعمت ها را نداشته باشد. داستان حضرت یوسف و مشکلاتی که برای ایشان و حضرت یعقوب(ع) در اثر حسادت برادران ایجاد شد، از جمله مشکلاتی است که حسودان ایجاد کردند و به همین دلیل است که توصیه شده تا از شر حسودان به خداوند پناه ببریم.
ضررهایی که به خود وارد می کند بیشتر است یا به دیگران؟
مسلماً ضررهایی که حسود به خود وارد می کند بیشتر است زیرا حسادت حسود هرگز به پایان نمی رسد و چنین شخصی اگر در صدد معالجه و اصلاح خود نباشد هر روز به حسادت فردی از افراد جامعه که نعمتی دارد مبتلا می شود و با این حسادت نیز کاری از پیش نمی برد و نمی تواند نعمت هایی را که خداوند به دیگران داده است از آنان سلب کند.علاوه بر این که با حسادت کردن و اقدامات زبانی و عملی (غیبت ،تهمت و فحش و ...) که به دنبال آن انجام می دهد خود را مدیون افراد می کند بر این اساس زیان هایی که حسود از این حسادت می بیند شامل زیان های دنیوی و اخروی است بر خلاف محسود که از جهت حسادت زیان اخروی نمی بیند.
امام صادق(ع) می فرماید: "حسود قبل از آن که به محسود ضرر وارد کند، خودش متضرر شده است."[20]
آیا برای کسانی که خود را اصلاح نکنند عذاب اخروی است؟
حسادت تا به مرحله ابراز و ظهور نرسد برای حاسد عقابی در پی ندارد. مثلاً اگر حسادت را فقط در دل خود داشته باشد و در کلام خود از تهمت زدن یا غیبت کردن محسود پرهیز کند و در کردار خود ضرری متوجه محسود نکند، عقابی در آخرت ندارد. در حدیثی امام صادق(ع) می فرمایند: عقاب چند چیز از امت برداشته شده است. از جمله حسادت؛ تا وقتی که آثار آن در دست و زبان حاسد آشکار نشود.[21]
اما باید توجه داشت این توجیه که "دست خودمان نیست"، از وسوسه های شیطان است و انسان ها می توانند با اراده قوی، از این گناه دوری نمایند.
جایگاه شخص حسود در جامعه؟
مردم با شخصی که نمی تواند راحتی و برخوردار بودن آنان را از نعمت های مادی و معنوی تحمل کند، رابطه خوبی نخواهند داشت. "حسود همیشه خوار و بی مقدار است."[22] به همین علت مردم، در صورت شناخته شدن این افراد از او اجتناب نموده و از جمع خود طرد می کنند.
آیا هم نشینی با شخص حسود در روحیه ما تأثیر دارد؟
تأثیر پذیرفتن دو جانبه بین دو شخصی که با هم رابطه دارند، امری عادی است. احادیث متعددی داریم که انسان را از دوست شدن با اشخاص پست و بی اخلاق، نهی کرده است.[23]
آیا حسادت مخصوص به یک سن خاصی است.؟
خیر؛ مخصوص سخن خاصی نیست، بلکه در میان همه اقشار مردم می تواند وجود داشته باشد.
نظر روانشناسان درباره حسودان چیست؟
در علم روانشناسی، حسادت یک بیماری است. شما می توانید برای اطلاع بیشتر به منابع روانشناسی مراجعه کنید.
کلمه حسود در قرآن به چه معنا است؟
در چهار جای قرآن، مشتقات کلمه حسد آمده است[24]. حسد در قرآن و روایات به معناى درخواست و آرزوى زوال نعمت از دیگرى است.[25] بنایراین حسود از نظر قرآن کسی است که آرزوی زوال نعمت دیگران را دارد.
نقطه مقابل حسادت چیست؟
درنقطه مقابل حسد، " نصیحت " و "غبطه" قرار دارد. نصیحت؛ عبارت است از "خواستن نعمت برای دیگران."[26]
"غبطه"؛ یعنی انسان مثل امکانات و نعمت های دیگران را برای خود آرزو کند بدون اینکه آرزوی زوال نعمت دیگران را داشته باشد.. امام صادق (ع) می فرمایند: " مؤمن غبطه دارد و حسادت نمی ورزد ولی منافق حسادت دارد و غبطه نمی خورد."[27]
موفق باشید.
[1] الحسد شر الأمراض. نک: آمدی، عبدالواحد،غررالحکم و درر الکلم، ص 300، انتشارات دفتر تبلیغات، قم، 1366.
[2]مطهری، مرتضی،انسان کامل، ج1، ص 29، انتشارات صدرا، تهران، 1373.
[3] نراقی، معراج السعادة، ص 335.
[4] نراقی، معراج السعادة، ص 335، اتشارات گلی، تهران،بیتا.
[5] گاهی علت وجود نعمت ها و امکانات مردم، (غیر از قضاء الاهی) نتیجه تلاش آنان و علت محروم بودن حسود، تنبلی و تن پروری، آنان است. در این صورت حسادت ورزیدن با وجود دانستن دلیل این تفاوت بسیار قبیح تر است.
[6] امام خمینی حسد را همین روحیه،و ذل نفس، می دانند. نک: چهل حدیث، ص 107.
[7] با استفاده از سؤال 740 (سایت: 1049).
[8] کتاب:اسلام و مقتضیات زمان، ج 2، ص 256 ، انتشارات صدرا، تهران، 1373.
[9] در قسمتی از سؤالات شما به این آثار اشاره می شود.
[10] با الهام از نرم افزار پرسمان.
[11] فلق، 5. وَ مِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد
[12] بحار الانوار، ج 71، ص 78.
[13] معراج السعادة، ص 341.
[14] کلینی، کافی، ج 2، ص 306.
[15] حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 336.
[16] أُصُولُ الْکُفْرِ ثَلَاثَةٌ الْحِرْصُ وَ الِاسْتِکْبَارُ وَ الْحَسَد. وسائل الشیعة، ج 15، ص 336.
[17] غررالحکم،ص 300.
[18] همان.
[19] همان.
[20] بحار الانوار، ج 70، ص 255.
[21] نک: کافی، ج 2، ص 463، "وُضِعَ عَنْ أُمَّتِی تِسْع .....وَ الْحَسَدُ مَا لَمْ یُظْهِرْ بِلِسَانٍ أَوْ یَدٍ."
[22] معراج السعادة، ص 327.
[23] وسائل الشیعه، ج12، ص 23تا 35.
[24] فتح، 15؛ فلق، 5؛ بقرة، 109؛ نساء، 54.
[25] مکارم شیرازی،ناصر تفسیر نمونه، ج 27، ص 464.
[26] مرحوم نراقی می گوید: ضد حسد، نصیحت است. نک: معراج السعادة، ص 335.
[27] وسائل الشیعه، ج 15، ص 367.