صلوات بر آل محمد(ص) همراه صلوات بر پیامبر نه تنها بدعت نیست، بلکه موافق با قرآن، روایات، عقل و عرفان است؛ چون:
- معنای بدعت آن است که چیزی که در دین نیست جزو دین دانسته شود. ما فرستادن صلوات بر آل پیامبر را بدعت نمیدانیم؛ چون در روایات پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) این مسئله آمده است.
- خداوند تکالیفی برای بندگان خود قرار داده و در قرآن مجید به صورت کلی و اجمالی اصل وجوب و بعضی از خصوصیات آنها را بیان کرده است، اما همۀ جزئیات و شروط و قیود آنها را در قرآن ذکر نکرده است. برای آگاهی از تمام اجزا و جزئیات دیگر باید به سراغ مخاطبان واقعی و مفسران حقیقی قرآن؛ یعنی پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) رفت و خداوند پیامبر(ص) را مفسر و مبین قرآن قرار داد.
براین اساس وقتی پیامبر(ص) در تفسیر آیه فرمود آل را همراه من در صلوات بیاورید؛ یعنی این مطلب از قرآن فهمیده میشود.
- قرآن علاوه بر معنای ظاهری معانی عمیق باطنی هم دارد که پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) ایشان میتوانند از آن خبر دهند و معنای ظاهری لفظ "النبی" اگرچه شامل "آل محمد" نمیشود، ولی به حسب معنای باطنی شامل آل میشود.
- آیات قرآن، پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) ایشان را به عنوان حقیقت واحد لحاظ میکنند. علاوه بر این، عرف و عقلا، افراد همفکر و همعقیده را به یک چشم میبینند و روایات زیادی هم وجود دارد که پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) ایشان را از یک نور میداند. از این جهت در عرفان از این نور واحد؛ یعنی پیامبر و اهل بیت ایشان تعبیر به «حقیقت محمدیه» و «صادر نخستین» میشود. با این حساب چگونه ممکن است که کسی بر پیامبر صلوات بفرستد، اما بر اهلبیت صلوات نفرستد. به عبارت دیگر، صلوات بر اهلبیت همان صلوات بر پیامبر است و هر دو از یک واقعیت حکایت میکند.
نکتۀ آخر اینکه صلوات بر پیامبر(ص) به طور مطلق واجب نیست، بلکه تنها در موارد خاص؛ مثل تشهد نماز، واجب است. البته در جایی که صلوات واجب است ذکر "آل محمد" نیز واجب است، و در موارد مستحب، ذکر "آل محمد" نیز مستحب است و نیاوردن "آل محمد" باعث ناقص شدن صلوات خواهد شد.
برای روشن شدن پاسخ باید نکاتی را در نظر داشت:
- بدعت؛ یعنی آنچه که در دین نیست جزو دین بدانیم. این نکته در جای خود ثابت شد که گفتار و رفتار پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) ایشان، جزو دین است، پس اینکه شما گفتهاید «آل محمد» در قرآن نیست و بدعت است صحیح نیست؛ چون اگر هم در قرآن نیامده باشد، ولی همینکه در روایات بیاید جزو دین محسوب میگردد و بدعت نخواهد بود. فقهایی هم که میگویند شهادت بر ولایت(اشهد ان علیا ولی الله) در اذان به قصد جزئیت بدعت است، منظورشان این است که دلیلی از دین(آیات و روایات) بر جزئیت نداریم.
- تکالیف و وظایفی را که خداوند متعال برای انسانها قرار داده است؛ مثل طهارت، نماز، روزه، حج، جهاد، خمس، زکات و ... تماماً در قرآن مجید آمده است، لکن نه با بیان تمام جزئیات، شرایط، لوازم و موانع، بلکه تنها وجوب و بعضی از اجزا و شرایط به صورت اجمالی و کلی بیان شده است؛ مثلاً اصل وجوب نماز در قرآن مجید آمده است و به بعضی از اجزا و شرایط آن؛ مثل رکوع و سجود و طهارت، نیز اشاره شده است، اما ذکر رکوع و سجود، قرائت، تسبیحات اربعه، قیام متصل به رکوع، چگونگی غسل، وضو و تیمم و... به طور کامل و با تمام خصوصیات در هیچ آیهای بیان نشده است.
روش مسلمانان از آغاز این بوده است که برای دستیابی به این جزئیات، به محضر پیامبر(ص) شرفیاب میشدند و از جزئیات و چگونگی انجام تکالیف سؤال میکردند و بر طبق آنچه از پیامبر(ص) میشنیدند، عمل میکردند.
در مورد "صلوات" هم همینطور بوده است که بعد از نزول آیۀ صلوات: "ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما"،[1] مسلمانان به حضور پیامبر اکرم(ص) شرفیاب شده و از آنحضرت کیفیت صلوات بر پیامبر را سؤال کردند و همانطوری که در روایات متعدد(متواتر) از شیعه و سنی آمده است حضرت فرمود: بگویید: "اللهم صل علی محمد و آل محمد کما صلیت علی ابراهیم و...".[2] و بدین ترتیب مسلمانان وظیفۀ خود را در رابطه با صلوات متوجه شدند.
به عبارت دیگر، وقتی خداوند پیامبرش را مبین و مفسر قرآن قرار داد،[3] بیان و تفسیر ایشان را بیان خودش میداند، و پیامبر(ص) آیۀ شریفۀ: "یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیماً"[4] را به "اللهم صلی علی محمد و آل محمد" تفسیر نمودند. نتیجه اینکه صلوات بر آل از خود قرآن فهمیده میشود.
- قرآن علاوه بر معنای ظاهری دارای معانی عمیق باطنی نیز هست که پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) ایشان میتوانند از آن خبر دهند.[5] بر این اساس میتوان گفت روایاتی که میگویند در هنگام صلوات "آل محمد" را هم بیاورید، اشاره به معنای باطنی قرآن دارند؛ یعنی اگر چه معنای ظاهری لفظ "النبی" شامل "آل محمد" نمیشود، ولی به حسب معنای باطنی شامل "آل محمد" میشود.
- از آیات قرآن میتوان استنباط نمود که خداوند پیامبر و اهلبیت ایشان را به عنوان حقیقت واحد لحاظ میکند. برای نمونه توجه نمایند به آیۀ تطهیر: "انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً".[6] در این آیه خداوند پیامبر و خاندانش را به عنوان یک حقیقت مورد توجه قرار میدهد.
آیه مودت: "قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی".[7] چون خداوند وقتی اجر رسالت پیامبر(ص) را دوستی به خویشان ایشان میداند، روشن میشود که از نظر خداوند ایشان از هم جدایی ندارند. یا آیۀ مباهله: "قل تعالوا ندعوا ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم...".[8] همانگونه که مشاهده میکنید، در این آیه از حضرت علی(ع) به نفس پیامبر(ص) تعبیر شد و در اجابت دعا حضور این مجموعه را لازم و ضروری دانسته است.
- روایات متعددی داریم که بیان میکنند پیامبر و اهلبیت ایشان نور واحد هستند.
برای نمونه به این روایت توجه نمایید: پیامبر اکرم (ص) میفرماید: "من از نور خداوند خلق شدم و اهلبیتم از نور من خلق شدند".[9]
- عرفا نیز ار ذوات نوریه پیامبر و اهلبیت ایشان تعبیر به «حقیقت محمدیه» و «صادر نخستین» میآورند که یک حقیقت است و دارای تجلیات و ظهورات متعددند.
- در نظر عرف و عقلا، عدهای که دارای یک عقیده و یک فکر هستند و با هم هیچ تباین و تضاد فکری و عملی ندارند، یک حقیقت محسوب میشوند و به اصطلاح به یک چشم به آنها نگاه میشود.
نتیجه اینکه داخل کردن صلوات بر اهلبیت در صلوات بر پیامبر(ص) نه تنها بدعت نیست، بلکه موافق با خود قرآن و روایات و عقل و عرف عقلا است و صلوات بر اهلبیت همان صلوات بر پیامبر است و هر دو از یک واقعیت حکایت میکنند.
نکتۀ آخر اینکه صلوات بر پیامبر(ص) به طور مطلق واجب نیست، بلکه تنها در موارد خاص؛ مثل تشهد نماز، واجب است.[10] البته در جایی که صلوات واجب است، ذکر "آل محمد" نیز واجب است، و در موارد مستحب، ذکر "آل محمد" نیز مستحب است و نیاوردن "آل محمد" باعث ناقص شدن صلوات خواهد شد.[11]
[1]. احزاب، 56.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 17، ص 418 – 419، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[3]. حشر، 7.
[4]. احزاب، 56
[5]. «معناى ظاهر و باطن قرآن»، 59541؛ «تفسیر قرآن به وسیله روایات»، 58075؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 89، ص 90 – 95، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[6]. احزاب،33
[7]. شوری، 23.
[8]. آل عمران، 61.
[9]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، امالی، ص 655، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق؛ بحارالانوار، ج 15، ص 20.
[10]. امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج 1، ص 180، القول فی التشهد، مسئلۀ 1، قم، مؤسسه مطبوعات دار العلم، چاپ اول، بیتا.
[11]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: «صلوات بر پیامبر در نماز»26982؛ «اثر صلوات در بالا رفتن مقام پیامبر اکرم(ص)»، 7341؛ «صلوات بر پیامبر و آل او هنگام شنیدن نام آن حضرت»، 2848؛ «خواندن آیه «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی ...»، 69433.