"مسخ" در لغت به معنای تبدیل شدن از صورتی به صورت زشتتر است. و در اصطلاح قرآن و روایات به نوعی عذاب گفته میشود که بر اشخاص و امتهای گناهکار(گناهان خاص) نازل میشد.
انسانهای مسخ شده به صورت حیوان(میمون، بوزینه و...) بودند؛ یعنی صورت حیوانی گناهی که انجام داده در همین دنیا بر روی صورت انسانی او قرار میگیرد و تبدیل به انسان مسخ شده یا به تعبیر سادهتر انسان حیوان صورت میشد.
اکثر مفسران، مسخی را که در قرآن آمده است، مسخ حقیقی میدانند؛ یعنی شخص واقعاً به صورت حیوان در میآمد، اما در این میان عدۀ کمی از مفسران اهلسنت این نوع مسخ را، مسخ در طبع میدانند؛ یعنی فرد مورد نظر به صورت حیوان در نیامده، ولی چنین طبیعتی را دارد و برتر از آن نیست.
علت مسخ شدن عدهای از امتها، گناهان آنان و جنبۀ عبرتآموزی این عذاب است، و از روایات استفاده میشود که مسخ شدهها پس از چند روز از بین میروند و حیوانات امروزی همان نسل اصلی حیوانات هستند، نه از نسل انسانهای مسخ شده.
"مسخ" در لغت به معنای تبدیل شدن از صورتی به صورت زشتتر است.[1] اما در قرآن و معارف اسلامی به نوعی عذاب گفته میشود که خداوند به طور معجزه در مورد عدهای از مردم و امتهای پیشین اعمال کرده، و آثار معجزه؛ مانند تنبیه مردم، عبرت گرفتن و دیدن عاقبت سوء گناهکاران از آن حاصل میشود.[2]
کیفیت مسخ
تبدیل صورت انسانی به صورت حیوانی را مسخ گویند. کیفیت آن به اینصورت است که انسانها در اثر تکرار عملی، صورتی از صور ملکات را کسب میکنند؛[3] یعنی بر اثر کارهای نیک و مخلصانه، انسان به سمت نفس ملکوتی حرکت میکند و بر عکس با انجام کارهای زشت و ناپسند، به سوی ملکۀ آن کار ناپسند حرکت میکند. در بسیاری از روایات اخلاقی، عصبانیت به آتش تشبیه شده است.[4] یا در قرآن مجید، حقیقت خوردن مال یتیم به آتش تعبیر شده است.[5] اینها مجاز و استعاره نیست، بلکه حقیقت این گناهان است که توسط قرآن و پیامبران راستگو بیان شده است.
در نتیجه، اگر کسی در گناه غوطهور شود، حقیقت این گناهان میتواند به صورت ملکهای در نفس او درآید که حتی با آن ملکه در روز قیامت محشور شود. از امام باقر(ع) نقل شده است: "کسانی که خدا و رسولش را تکذیب کنند، در روز قیامت به صورت میمون و خوک از قبرهایشان بلند شده و محشور میشوند".[6] "از طرفِی هیچ دلیلی نداریم که نفسانیات و صورتهای نفسانی، همانطور که در آخرت مجسم میشوند، در دنیا نیز از باطن به ظاهر درنیامده و مجسم نشوند".[7] "در مسئلۀ مسخ، انسان تبدیل به حیوان نمیشود، بلکه بر روی صورت انسانی، صورت حیوانی قرار میگیرد، پس مسخ شده، انسان مسخ شده است، نه مسخ شدهای فاقد انسانیت".[8]
این مطلب را دلایل دیگر نیز تأیید میکند؛ زیرا همانطور که گفته شد مسخ برای عذاب کردن عدهای گنهکار است.
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: "خداوند، امتهایی را به دلیل سرپیچی از اوصیا و امامان بعد از انبیا مسخ کرد"،[9] پس اگر قرار است عذاب الاهی شامل آنها شود، باید انسانیت خود را درک کرده و صورتی از حیوانیت بر آنها تسلط یابد و وقتی عذاب در این باره صدق میکند که متوجه شوند انسان هستند، ولی به صورت خوک یا میمون در آمدهاند.
در این باره از امام رضا(ع) روایت شده است: "خداوند انسانهای مسخ شده را عبرت و پندی برای مردم قرارداد و دلیل بر اینکه کسانی هستند که در صورت خلقیشان تبدیلی ایجاد شده است و در این مسخ شباهتی از انسان قرار داد تا فهمیده شود اینها انسانهای مورد غضب اویند"؛[10] یعنی هم خودشان میفهمند که انساناند و هم دیگران آنها را میشناسند و این مسخ بر صورت انسانی آنها تسلط پیدا کرده است.
در روایتی از امام زین العابدین(ع) چنین آمده است: "بعد از گناهی که یهودیان در روز شنبه کردند و از دستور خداوند مبنی بر ممنوعیت صید ماهی در روز شنبه سرپیچی کردند، خداوند آنها را به صورت میمونهایی درآورد". "محققاً دانستهاید جماعتی از شما را که عصیان ورزیدند و حرمت شنبه را نگاه نداشتند، گفتیم بوزینه شوید دور از قرب حق".[11] عدهای از مؤمنان که در شهرهای مجاور بودند برای دیدن آنها آمدند. عدهای از آنها که قبلاً این گناهکاران را میشناختند بعد از دیدن چهره عوض شده آنها، دوباره آنها را میشناختند و میگفتند: تو فلانی پسر فلانی نیستی؟! آن میمون هم با اشک ریزان و با حرکت سر خود جواب میداد که بله".[12]
انواع مسخ
اکثر مفسران، مسخی را که در قرآن در مورد بوزینه و خوک شدن افراد آمده است، مسخ حقیقی میدانند؛ یعنی شخص واقعاً به صورت میمون و خوک درآمده است، اما در این میان عده بسیار کمی از مفسران اهلسنت؛ مانند شیخ محمد عبده و دیگران این نوع مسخ را، مسخ در طبع میدانند، مثل این آیۀ قرآن که میفرماید: "کمثل الحمار یحمل اسفارا"،[13] که فرد مورد خطاب به صورت حمار درنیامده، ولی چنین طبیعتی دارد و برتر از آن نیست.[14]
سرانجام مسخ شدگان
آیا انسانهایی که مسخ شدند، در همان صورت مسخ شده نیز تولید مثل داشته و تا امروز باقی هستند؟
جواب این سؤال از عهدۀ علوم تجربی و ژنتیک خارج است، و اصولاً این علوم، توانایی اثبات مسائلی از این قبیل را ندارند؛ زیرا اگر انسانهای مسخ شده باقی مانده باشند، به صورت میمونی شبیه دیگر میمونها هستند و اگر هم اختلافاتی در بعضی از میمونها با دیگر همجنسهایشان ثابت شود، دلیلی بر ادامۀ نسل مسخ شدگان نیست.
اما در روایات اهلبیت(ع) به این موضوع اشاره شده است. امام علی بن الحسین(ع) میفرماید: "مسخ شدگان تا سه روز زنده بودند، سپس خداوند باران و بادی فرستاد و همه را به دریا انداخت، هیچ مسخ شدهای بعد از سه روز زنده نمانده است، و این حیواناتی که اکنون به شکل آنها میبینید، فقط شبیه آنان هستند نه آنکه خود آنان و یا از نسل آنان باشند".[15] و اگر در بعضی از روایات علت حرمت گوشت سگ و خوک و میمون را مسخ شدن آنها نام میبرد، منظورش این نیست که از نسل آنان هستند، بلکه "به دلیل مضراتی که گوشت آنان دارد و به جهت تعظیم عقوبت خداوند بر عدهای که به این شکل در آمدهاند میباشد، تا مردم با اینگونه حیوانات انس نگیرند و عذاب الاهی را سبک نشمارند".[16]
[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 3، ص 55، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[2]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 1، ص 310 – 315، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.
[3]. همان، ص 311.
[4]. نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، فصل در مذمت غضب، ص 172.
[5]. نساء، 10.
[6]. قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج 4، ص 377.
[7]. المیزان، ج 1، ص 311.
[8] همان.
[9]. سفینة البحار، ج 4، ص 376.
[10]. عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق، رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 1، ص 86، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415ق.
[11]. «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئین». بقره، 65.
[12]. فیض کاشانی، ملا محسن، تفسیر الصافی، تحقیق، اعلمی، حسین، ج 2، ص 247، تهران، الصدر، چاپ دوم، 1415ق.
[13]. جمعه، 5.
[14]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 1، ص 121، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1424ق.
[15]. تفسیر الصافی، ج 2، ص 247.
[16]. سفینة البحار، ج 4، ص 375.