آنچه در منابع دینی بیشتر بر آن تأکید شده، این است که انسان باید در همهی حالات به یاد خدا باشد،[1] اگرچه این به یاد خدا بودن حتی ممکن است بدون بر زبانآوردن ذکر و یا دعایی باشد، اما توصیه شده است که انسان بخشی از زندگی خود را به مناجات زبانی با پروردگار خود بپردازد که چنین مناجاتی با دو روش امکانپذیر است.
- استفاده از ذکرهای مأثوره
دعاها و اذکاری که از معصومان(ع) به دست ما رسیده، توقیفی است؛ به این معنا که مقدار و کیفیت آن باید با اذن شارع باشد و خروج از این قاعده، مصداق بدعت و تشریع محرّم است. مانند نماز. پیامبر(ص) فرمود: «صحیح نیست که انسان در نمازش چیزى از کلام خود به آن اضافه نماید».[2]
یک ذکر مأثور یا باید برگرفته از قرآن کریم باشد و یا با منبعی قابل پذیرش که به یکی از معصومان(ع) مستند شود. البته منبعی که قابل دسترسی برای همگان باشد؛ لذا ذکرهای برگرفته از کشف و شهود و یا ذکرهای انشاء شده توسط افراد را نمیتوان در دایرهی اذکار و ادعیه مأثور گنجاند.
- استفاده از ذکرهای جدید و اختراعی
ذکرها و دعاها و حتی شعرها و نثرهایی که به ذهن انسان میرسد، هم اگر همخوان با آموزههای دینی باشد، ارزش و اعتبار فراوانی دارد، و اگر بندهای خالصانه با چنین عباراتی به مناجات با خدا برخیزد، و به صورت عملی نیز تلاش در اجرای دستورات اسلام نماید، امید فراوان وجود خواهد داشت که مورد عنایت الهی قرار بگیرد.
در همین راستا زراره از امام صادق(ع) خواست تا به وی دعایى بیاموزد. آنحضرت(ع) در پاسخ فرمود: «بهترین دعا همان چیزی است که بر زبانت جارى گردد».[3]
البته نباید این دعاها و ذکرهای اختراعی را به پیامبر(ص) و ائمه(ع) نسبت داد.
با این وجود بهتر است در زمینههایی که دعای مأثور وجود دارد (و یا امکان دسترسی به امام برای دریافت بهترین دستور العمل وجود دارد)، انسان از ساختن دعای جدید خودداری نموده و با استفاده از همان دعاهای مأثوری که محتوای آن بهتر و کاملتر است به مناجات با پروردگار برخیزد.
در روایتی در همین زمینه، عبدالرحیم قصیر خدمت امام صادق(ع) رسید و گفت: فدایتان گردم، من دعایى از خود ساختم! آنحضرت(ع) فرمود: «نیازی نیست دعای اختراعشده از سوی خودت را برایم بخوانی، بلکه هرگاه دچار مشکل شدی به پیامبر(ص) پناه ببر و ... ».[4]
[1]. «توقیفی بودن نامهای خداوند»، 92250؛ «ذکر و یاد خدا در تمام حالات»، 70803؛ «اهمیت ذکر و یاد خدا»، 62914.
[2]. علامه حلی، حسن بن یوسف، نهج الحقّ و کشف الصدق، ص 425، بیروت، دار الکتاب اللبنانی، چاپ اول، 1982م.
[3]. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان، ص 19، قم، مؤسسه آل البیت ع، چاپ اول، 1409ق.
[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 476، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.