هدف از داستان هاى قرآن رشد و تکامل انسان ها است، هدف نور و روشنایى در جان ها است و کنترل هوس هاى سرکش، بالاخره هدف مبارزه با ظلم و ستم و انحراف است.
دلایل و نکات پراکندگی موضوعات در قرآن عبارت است از: اصالت دادن به محتوا و فصل های عبرت آموز، پرداختن به تمام موضوعات به خاطر جامعه سازی و انسان سازی، ذکر موضوعات متنوع جهت تحلیل موضوع اصلی و جذب و تربیت انسان ها و آمیخته کردن نظام عقیدتی و عملی و اخلاقی با هم. برخی از نکات تکرار داستان ها و معارف در قرآن مجید عبارت اند از: استقرار اندیشه ها و نظریات و تثبیت آنها، تأثیر در یادگیری، تربیت انسان ها و هشدار به آنها، جالب و دلنشین کردن مطالب تکراری با تعابیر و عبارات مختلف.
اهداف داستان های قرآن کریم
قرآن مجید کتابی برای همه زمان ها و متناسب با نیازهای علمی همه انسان ها است. این کتاب به گونه ای تنظیم شده، که عبارت های آن علاوه بر معانی ظاهری، دارای معانی باطنی بسیار عمیقی است. قرآن کریم، حبل الاهى و مایه سعادت و رستگارى نوع انسانى است. از این رو باید تمامى مضامین و قوانین لازم براى هدایت بشرى را در خود جاى دهد. خداوند تبارک و تعالى قرآن را به عنوان نسخه جامع رهایى بخش، در بهترین شکل براى هدایت بشر فرستاد. او قوانین کلى را به صراحت و یا در قالب امثال و حکم، داستانها و سرگذشت پیشینیان ذکر نمود تا مردم با تعیین مصادیق و ربط آنها به کلیات مذکور در آیات شریف، راه درست را برگزیده و از تحیّر و سرگردانى نجات یابند.
رخ دادهاى پیشینیان، دیدگاههاى روشنترى را فرا روى ما مىگشاید و ما را از لغزشها، انحرافات و کامیابىهاى ایشان آگاه مىکند و این آگاهى، پلى است براى صعود و ترقى ما، تا بدین سبب، دیگر تجربیات تلخ پیشینیان را در کام خود نیازماییم. از همین رو است که در متون دینى، دقت در تاریخ ملل گذشته و تفکر در کردههایشان، مورد تأکید قرار گرفته است.
به علاوه، عبرت اندوزى و پندگرفتن، یکى از مهم ترین علل ذکر تاریخ گذشتگان است به گونهاى که خود قرآن کریم بدین مطلب تصریح کرده و فرموده است: "به راستى که در داستانهاى ایشان عبرتى براى صاحبان خرد است".[1]
اینها همه از آن رو است که هدف از داستان هاى قرآن رشد و تکامل انسان ها است، هدف نور و روشنایى در جان ها است و کنترل هوس هاى سرکش، بالاخره هدف مبارزه با ظلم و ستم و انحراف است.[2]
پراکندگی در قرآن
دلایل و نکات پراکندگی موضوعات در قرآن را می توان به شرح زیر بیان کرد:
1. در قصص قرآنی پراکندگی و تکرار نقص نیست، بلکه دلیل اصالت دادن به محتوا و فصل های عبرت آموز و تجربه دار قصّه است، نه اصالت به قالب داستانی.[3]
در روش قرآن آنچه که مهم است تناسب مطلب با هدف تربیتی خاصی است که آیه برای آن آمده است. تکرار یا تقطیع یک داستان نیز برای همین موضوع است.[4]
2. این تنوع، لطمه ای بر وحدت موضوعی سوره ها وارد نمی سازد؛ نظیر این که در طبیعت شاهد فضای طبیعی و جنگل ها و باغ ها یا فضای وحش و محیط های شهری و یا روستایی هستیم و در عین حال که در هریک از آنها عناصری از دیگر فضاها وجود دارد، اما وجه غالب آنها روستا یا شهر یا جنگل و باغ است. به طور کلی زیبایی هرکدام از این مکان ها، به ترکیبی است که از بخش های دیگر در خود جای می دهند. شهر بدون درخت و حیوان و آب و... زیبا نیست و جنگل با کلبه ها و حیوانات وحش و پرندگان و... زیباتر می شود. پس بایسته است پراکندگی موضوعات را با وحدت موضوع محوری و اصلی هر سوره مرتبط داشت و ذکر موضوعات متنوع را به مناسبت موضوع اصلی تحلیل کرد.[5]
3. قرآن، کتاب انسان سازی و جامعه سازی است. این مقصد از راه پرداختن به تمام موضوعاتی که به گونه ای با این دو مقوله در ارتباطند، تامین می گردد.[6]
4. بخشی از مطالب در قرآن، ابتدا از ناحیه خدا مطرح شد و پاره ای از مطالب در پاسخ به سؤالات و شبهات مردم و به تبع حوادث و وقایع بوده است. قرآن با حفظ وحدت کلی مقاصد سوره ها، به این موارد نیز پرداخته است و علت دستور پیامبر (ص) مبنی بر قرار دادن آیات جدید در بعضی از سوره ها، همین بوده است.[7]
5. تنوع و گوناگونی آیات و روایات، علاوه بر آموزش مردم، برای جذب و تربیت آنان بوده است؛ یعنی آنان را شاد کند، بترساند، امید بخشد، درمان کند و... اما تقسیم موضوعی مباحث به طور عمده، با هدف آموزشی هماهنگ است.[8]
6. قرآن، بهترین روش را برای هدایت برگزیده است؛ زیرا نظام عملی و عقیدتی و اخلاقی را آمیخته به یکدیگر بیان می کند؛ مثلاً در جایی احکام را بیان می کند و پس از بیان احکام، به موضوع قیامت و حسابرسی هم اشاره می کند تا شنونده و خواننده، برای عمل تحریک شود.[9]
البته در قرآن مجید سوره های موضوعی نیز وجود دارد؛ مثلاً برخی از سوره ها به یک داستان اختصاص یافته است؛ مانند سوره یوسف و بعضی صرفاً به مسائل توحیدی پرداخته و برخی دیگر به موضوع قیامت.
تکرار در قرآن:
خداوند در قرآن می فرماید: "و ما این قرآن را متفرق و جدا جدا بر تو خواندیم (سوره سوره و آیه آیه نازل کردیم و یا بر حسب وقوع حوادث تجزیه نمودیم) تا آن را براى مردم آرام آرام و با درنگ قرائت کنى، و ما آن را به تدریج (در مدت 23 سال) فرو فرستادیم".[10]
همان طور که از این آیه و دیگر آیات فهمیده می شود، قرآن در طول 23 سال بر پیامبر نازل شد. چه بسیار لازم بود که برای تربیت و راهنمایی مردم یک مطلب یا یک داستان پند آموز چند بار تکرار شود و هر بار به مطلبی از آن اشاره شود.
برخی از نکات تکرار داستان ها و معارف در قرآن مجید به شرح ذیل می باشد:
1. اصولاً تکرار در عرصه اندیشه ها و ارائه آرای مشخص به مردم معمولاً به استقرار این اندیشه ها و نظریات و تثبیت آنها در اذهان مردم می انجامد.
2. تحقیقات روان شناسان، اهمیت تکرار در عمل یادگیری را ثابت کرده است. در قرآن در خصوص برخی از حقایق مربوط به عقیده و مسائل غیبی که قرآن می خواهد آنها را در اذهان مردم جا بیندازد، تکرار صورت گرفته است؛ مثلاً در سوره نمل عبارت «إله مع الله» پنج بار تکرار شده است، تا عقیده توحید را در اذهان تثبیت کند، یا در سوره هود نیز دعوت به یکتاپرستی و عبادت خداوند یگانه از زبان پیامبران گذشته به ملت هایشان، چهار بار ذکر شده است.[11]
این تکرارها به خاطر آن است که قرآن یک کتاب تاریخی نیست که یک بار حادثه را کلاً بیان کرده و دیگر به سراغ آن نرود، بلکه یک کتاب تربیت و انسان سازی است و می دانیم در مسائل تربیتی گاه شرایط ایجاب می کند که یک حادثه را بارها و بارها یاد آور شوند، از زوایای مختلف به آن بنگرند و در جهات گوناگون نتیجه گیری کنند.[12]
3. در مقام تربیت گاه لازم می شود روی یک مسئله مهم، بارها تکیه شود تا تأثیر عمیق در ذهن خواننده بگذارد و او را به سوی آن عناوین بیشتر سوق دهد؛ مثلاً در سوره قمر ذکر عذابی که کافران را در برمی گیرد، سه بار تکرار شده است،[13] با این عبارت: "فکیف کان عذابی و نذر".[14]
این تکرار، هشداری است به کفار قریش و یادآوری سرنوشت کسانی است که پیامبران گذشته را تکذیب کردند.
4. این تکرارها باید با تعبیرات جالب و دلنشین و گوناگون نیز صورت گیرد تا ملال خاطری حاصل نشود. تغییر دادن عبارت هایی که بیان کننده ایده مشخصی هستند، برای اجتناب از خستگی و جلب توجه مردم، در روان شناسی از اهمیت زیادی برخوردار است؛ مثلاً بخشی از ماجرای قوم لوط در پنج سوره از قرآن یعنی، «حجر، آیات 59،60»، «هود، آیه 81»، «ذاریات، آیات 35، 36»، «عنکبوت، آیه 32» و «اعراف، آیه 83»، با عبارات مختلف بیان شده است. همه آنها یک حقیقت را می خواهد بازگو کند: ما هرگز خشک و تر را با هم نمی سوزانیم؛ عدالت اجازه نمی دهد مؤمنان را گرفتار سرنوشت کافران کنیم و حتی اگر در میان میلیون ها نفر بی ایمان و مجرم، یک فرد با ایمان و پاک باشد نجاتش می دهیم، اما با تعبیرات مختلف.
5. تکرار در پاره ای از حلقه های قصه برای بیان مسئله ای تازه یا شاهد آوردن برای مطلبی است که در آیات قبلی مطرح می باشد. از آن جا که ممکن است به یک حادثه از زوایای مختلف نگاه کرد و در هر نگاه بُعدی از ابعاد آن را مشاهده نمود، در قرآن مجید حوادث به همین صورت مطرح و تکرار شده است.[15]
نمایه های مربوط:
1. جزئیات و تکرار در قرآن، سؤال 149 (سایت: 897).
2. اهداف داستان های قرآن، سؤال 1846 (سایت: 1827).
[1] . یوسف، 111؛ سؤال 149 (سایت: 897).
[2] . اقتباس از سؤال 1846 (سایت: 1827).
[3] . محدثی، جواد، هنر در قلمرو مکتب، ص240، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم.
[4] جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، ج 2، ص 501.
[5] . قنادی، صالح، قرآن شناسی، ص140، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، دفتر نشر معارف، چاپ چهارم، 1386.
[6] . قرآن شناسی، ص140.
[7] . قرآن شناسی، ص141.
[8] . قرآن شناسی، ص141.
[9] . قرآن شناسی، ص141.
[10] اسراء، 160.
[11] . مهدوی، سید سعید، قصه و نکات تربیتی در قرآن ، ص27 ، مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1386.
[12] . تفسیر نمونه، ج 15، ص 502. همچنین به سایت حوزه نت رجوع کنید.
[13] . قصه و نکات تربیتی در قرآن ، ص 28.
[14] . قمر، 16.
[15] . قصه و نکات تربیتی در قرآن، ص 29.