کد سایت
fa67465
کد بایگانی
82722
نمایه
حج در تورات و حج انبیاء
طبقه بندی موضوعی
حدیث,بیشتر بدانیم,یهود,ابراهیم
خلاصه پرسش
آیا در تورات به کعبه و داستان هاجر و اسماعیل اشاره شده است؟ آیا در دین یهود نیز فریضه حج وجود دارد؟ آیا پیامبران نیز بر گرد کعبه طواف کرده و حج بجا آوردهاند؟
پرسش
آیا در دین یهودیت و مسیحیت فریضه حج وجود دارد؟ و اگر وجود دارد چگونه انجام میشود؟ و اگر وجود دارد؛ چرا از آیین حضرت ابراهیم(ع) پیروی نمیشود؛ یعنی چرا به مکه حج نمیکنند؟
پاسخ اجمالی
تورات در مورد داستان هاجر و اسماعیل(ع) و عنایات خاص الهی به آنان، مطالبی را بیان میکند. این مطالب، با وجود تفاوتهای اندک؛ شباهتهای بسیاری با قرآن و روایات دارد. اما تورات به ساخت کعبه توسط ابراهیم و اسماعیل(ع)، اشارهای نکرده است. به نظر میرسد حج به معنای «گرد هم آمدن یهودیان» در تورات وجود دارد. و منابع اسلامی به طواف کعبه و حج برخی انبیای الهی اشاره کردهاند.
پاسخ تفصیلی
در تورات درباره داستان هجرت هاجر و اسماعیل(ع) و عنایات خاص الهی به آنان، چنین آمده است:
«یک روز ساره متوجه شد که اسماعیل، پسر هاجر مصری، اسحاق را اذیت میکند، پس به ابراهیم گفت: این کنیز و پسرش را از خانه بیرون کن ... اما خدا به ابراهیم فرمود: درباره پسر و کنیزت آزرده خاطر مباش. آنچه ساره گفته است انجام بده؛ ... از آن پسر (اسماعیل) نیز قومی به وجود خواهم آورد، چون او نیز پسر تو است. پس ابراهیم صبح زود برخاست و نان و مشکی پُر از آب برداشت و بر دوش هاجر گذاشت، و او را با پسر روانه ساخت. هاجر به بیابان بئر شِبَع رفت و در آنجا سرگردان شد، وقتی آب مشک تمام شد، هاجر پسرش را زیر بوتهها گذاشت و خود حدود صد متر دورتر از او نشست و با خود گفت: نمیخواهم ناظر مرگ فرزندم باشم و زار زار گریست .آنگاه خدا به نالههای پسر توجه نمود و فرشته خدا از آسمان هاجر را ندا داده، گفت: ای هاجر، چه شده است؟ نترس؛ زیرا خدا نالههای پسرت را شنیده است .برو و او را بردار و در آغوش بگیر. من قوم بزرگی از او به وجود خواهم آورد. سپس خدا چشمان هاجر را گشود و او چاه آبی در مقابل خود دید. پس به طرف چاه رفته، مشک را پُر از آب کرد و به پسرش نوشانید خداوند با آن نوجوان بود. [او] بزرگ شد. در آن بیابان ساکن شده تیرانداز گردید. در صحرای پاران ساکن شد و مادرش از سرزمین مصر برای او زن گرفت».[1]
این تبیین با وجود تفاوتهای اندک؛ شباهتهای بسیاری با قرآن و روایات دارد.[2] با وجود این شباهتها، اما تورات به ساخت کعبه توسط ابراهیم و اسماعیل(ع)، اشارهای نکرده است.
حج یهودیان
معبد سلیمان به وسیله حضرت سلیمان(ع) ساخته شده بود و نقش کلیدی برای یهودیان داشت.[3] این معبد امروزه در طول تاریخ و به جهت جنگها به صورت کامل از بین رفت و چیزی از آن وجود ندارد،[4] به همین جهت؛ بسیاری از احکام مرتبط با معبد، تغییر یافته است.
به نظر میرسد حج به معنای «گرد هم آمدن یهودیان» در تورات وجود دارد: «سه بار در سال برای من جشن بگیر: الف. عید فطیر را در ماه آویو - نیسان (بهار) که در آن زمان از مصر بیرون آمدی. همانگونه که به تو دستور دادم رعایت کرده، هفت روز فطیر بخور و در پیشگاه من دست خالی حضور نیابید. ب. عید درو، نوبرهای محصولاتت که در کشتزار کشت میکنی. ج. عید جمعآوری (محصولات) در پایان سال؛ یعنی موقعی که محصولاتت را از کشتزار جمعآوری میکنی. سه بار در سال هر مذکری از تو در پیشگاه سرور عالم، خداوند حضور یابد».[5]
طواف کعبه توسط انبیای الهی براساس منابع اسلامی
بر اساس قرآن کریم، پیامبران نیز باید به طواف کعبه میآمدند؛ زیرا این اولین خانهای بود که برای عبادت ساخته شده بود.[6] همچنین حضرت ابراهیم(ع) از همگان خواست تا به طواف آن بروند.[7]
در روایات اسلامی نیز به طواف و حج برخی انبیای الهی بر دور کعبه اشاره کردهاند که به تعدادی از آنها اشاره میشود:
1. از امام باقر(ع) سؤال شد: آیا پیش از بعثت پیامبر(ص) خانه خدا زیارت میشد؟ فرمود: «آرى، نمیدانند که مردم، پیشتر هم حج میگزاردند و ما به شما خبر میدهیم که آدم، نوح و سلیمان(ع)، همراه با جن و انس و پرندگان، حج خانه خدا کردهاند. موسى(ع) سوار بر شترى سرخمو، حج گزارد، در حالیکه میگفت: لبیک، لبیک!. همانا خانه خدا، همانگونه است که خداوند متعال فرموده: "نخستین خانهاى که براى مردم قرار داده شد، خانهاى است که در مکه است. مبارک و هدایتگر جهانیان است"».[8]
2. ابن عباس نقل میکند: زمانی که پیامبر خدا، هنگام حج از وادى عُسْفَان[9] عبور کرد، فرمود: «اى ابوبکر! این، کدام وادى است؟». گفت: وادى عسفان. فرمود: «هود و صالح(ع) نیز، سوار بر شترانى سرخمو، که زمام آنها از لیف خرما بود و پوشش آنان، عبا و ردایشان راهراه بود، بر این وادى گذشتهاند، در حالیکه لبیک میگفتند و براى حج خانه خدا میرفتند».[10]
3. امام باقر(ع): «موسى بن عمران(ع) حج گزارد، در حالیکه همراهش هفتاد پیامبر از بنیاسرائیل بودند که زمام شترشان از لیف بود، لبیک میگفتند و کوهها پاسخ لبیکشان را میدادند و بر دوش موسى(ع) دو عباى پنبهاى بود و میگفت: "لبیک عبدک ابن عبدک"؛ لبیک، بنده تو فرزند بنده تو!».[11]
4. امام صادق(ع): «موساى پیامبر(ع) بر کنارههاى روحاء،[12] گذر کرد، در حالیکه بر شترى سرخمو که زمامش از لیف خرما بود، سوار بود و بر دوشش دو عباى قطوانى بود و میگفت: «لبیک یا کریم لبیک؛ لبیک! اى بزرگوار، لبیک!». و یونس بن متى(ع) بر کنارههاى روحاء گذر کرد، در حالیکه میگفت: «لبیک کشاف الکرب العظام لبیک؛ لبیک! اى برطرفکننده اندوههاى بزرگ، لبیک». عیسى بن مریم بر کنارههاى روحاء گذشت، در حالیکه میگفت: «لبیک عبدک ابن أمتک لبیک؛ لبیک، بندهات و فرزند بندهات، لبیک». و محمد(ص) بر کنارههاى روحاء، گذر کرد، در حالیکه میگفت: «لبیک اى دارنده همه تعالیها، لبیک!». [13]
5. امام باقر(ع): «سلیمان بن داود(ع) همراه جن و انس و پرندگان و بادها، خانه خدا را حج نمود و بر کعبه، قباطى[14] پوشاند.[15]
6. امام رضا(ع): «خضر(ع) از آب حیات نوشید. پس زنده است و نمیمیرد، تا در صور، دمیده شود. همانا او هر سال، در موسم حج، حضور مییابد و همه عبادات را انجام میدهد و در عرفات، وقوف میکند و به دعاى مؤمنان، آمین میگوید...».[16]
«یک روز ساره متوجه شد که اسماعیل، پسر هاجر مصری، اسحاق را اذیت میکند، پس به ابراهیم گفت: این کنیز و پسرش را از خانه بیرون کن ... اما خدا به ابراهیم فرمود: درباره پسر و کنیزت آزرده خاطر مباش. آنچه ساره گفته است انجام بده؛ ... از آن پسر (اسماعیل) نیز قومی به وجود خواهم آورد، چون او نیز پسر تو است. پس ابراهیم صبح زود برخاست و نان و مشکی پُر از آب برداشت و بر دوش هاجر گذاشت، و او را با پسر روانه ساخت. هاجر به بیابان بئر شِبَع رفت و در آنجا سرگردان شد، وقتی آب مشک تمام شد، هاجر پسرش را زیر بوتهها گذاشت و خود حدود صد متر دورتر از او نشست و با خود گفت: نمیخواهم ناظر مرگ فرزندم باشم و زار زار گریست .آنگاه خدا به نالههای پسر توجه نمود و فرشته خدا از آسمان هاجر را ندا داده، گفت: ای هاجر، چه شده است؟ نترس؛ زیرا خدا نالههای پسرت را شنیده است .برو و او را بردار و در آغوش بگیر. من قوم بزرگی از او به وجود خواهم آورد. سپس خدا چشمان هاجر را گشود و او چاه آبی در مقابل خود دید. پس به طرف چاه رفته، مشک را پُر از آب کرد و به پسرش نوشانید خداوند با آن نوجوان بود. [او] بزرگ شد. در آن بیابان ساکن شده تیرانداز گردید. در صحرای پاران ساکن شد و مادرش از سرزمین مصر برای او زن گرفت».[1]
این تبیین با وجود تفاوتهای اندک؛ شباهتهای بسیاری با قرآن و روایات دارد.[2] با وجود این شباهتها، اما تورات به ساخت کعبه توسط ابراهیم و اسماعیل(ع)، اشارهای نکرده است.
حج یهودیان
معبد سلیمان به وسیله حضرت سلیمان(ع) ساخته شده بود و نقش کلیدی برای یهودیان داشت.[3] این معبد امروزه در طول تاریخ و به جهت جنگها به صورت کامل از بین رفت و چیزی از آن وجود ندارد،[4] به همین جهت؛ بسیاری از احکام مرتبط با معبد، تغییر یافته است.
به نظر میرسد حج به معنای «گرد هم آمدن یهودیان» در تورات وجود دارد: «سه بار در سال برای من جشن بگیر: الف. عید فطیر را در ماه آویو - نیسان (بهار) که در آن زمان از مصر بیرون آمدی. همانگونه که به تو دستور دادم رعایت کرده، هفت روز فطیر بخور و در پیشگاه من دست خالی حضور نیابید. ب. عید درو، نوبرهای محصولاتت که در کشتزار کشت میکنی. ج. عید جمعآوری (محصولات) در پایان سال؛ یعنی موقعی که محصولاتت را از کشتزار جمعآوری میکنی. سه بار در سال هر مذکری از تو در پیشگاه سرور عالم، خداوند حضور یابد».[5]
طواف کعبه توسط انبیای الهی براساس منابع اسلامی
بر اساس قرآن کریم، پیامبران نیز باید به طواف کعبه میآمدند؛ زیرا این اولین خانهای بود که برای عبادت ساخته شده بود.[6] همچنین حضرت ابراهیم(ع) از همگان خواست تا به طواف آن بروند.[7]
در روایات اسلامی نیز به طواف و حج برخی انبیای الهی بر دور کعبه اشاره کردهاند که به تعدادی از آنها اشاره میشود:
1. از امام باقر(ع) سؤال شد: آیا پیش از بعثت پیامبر(ص) خانه خدا زیارت میشد؟ فرمود: «آرى، نمیدانند که مردم، پیشتر هم حج میگزاردند و ما به شما خبر میدهیم که آدم، نوح و سلیمان(ع)، همراه با جن و انس و پرندگان، حج خانه خدا کردهاند. موسى(ع) سوار بر شترى سرخمو، حج گزارد، در حالیکه میگفت: لبیک، لبیک!. همانا خانه خدا، همانگونه است که خداوند متعال فرموده: "نخستین خانهاى که براى مردم قرار داده شد، خانهاى است که در مکه است. مبارک و هدایتگر جهانیان است"».[8]
2. ابن عباس نقل میکند: زمانی که پیامبر خدا، هنگام حج از وادى عُسْفَان[9] عبور کرد، فرمود: «اى ابوبکر! این، کدام وادى است؟». گفت: وادى عسفان. فرمود: «هود و صالح(ع) نیز، سوار بر شترانى سرخمو، که زمام آنها از لیف خرما بود و پوشش آنان، عبا و ردایشان راهراه بود، بر این وادى گذشتهاند، در حالیکه لبیک میگفتند و براى حج خانه خدا میرفتند».[10]
3. امام باقر(ع): «موسى بن عمران(ع) حج گزارد، در حالیکه همراهش هفتاد پیامبر از بنیاسرائیل بودند که زمام شترشان از لیف بود، لبیک میگفتند و کوهها پاسخ لبیکشان را میدادند و بر دوش موسى(ع) دو عباى پنبهاى بود و میگفت: "لبیک عبدک ابن عبدک"؛ لبیک، بنده تو فرزند بنده تو!».[11]
4. امام صادق(ع): «موساى پیامبر(ع) بر کنارههاى روحاء،[12] گذر کرد، در حالیکه بر شترى سرخمو که زمامش از لیف خرما بود، سوار بود و بر دوشش دو عباى قطوانى بود و میگفت: «لبیک یا کریم لبیک؛ لبیک! اى بزرگوار، لبیک!». و یونس بن متى(ع) بر کنارههاى روحاء گذر کرد، در حالیکه میگفت: «لبیک کشاف الکرب العظام لبیک؛ لبیک! اى برطرفکننده اندوههاى بزرگ، لبیک». عیسى بن مریم بر کنارههاى روحاء گذشت، در حالیکه میگفت: «لبیک عبدک ابن أمتک لبیک؛ لبیک، بندهات و فرزند بندهات، لبیک». و محمد(ص) بر کنارههاى روحاء، گذر کرد، در حالیکه میگفت: «لبیک اى دارنده همه تعالیها، لبیک!». [13]
5. امام باقر(ع): «سلیمان بن داود(ع) همراه جن و انس و پرندگان و بادها، خانه خدا را حج نمود و بر کعبه، قباطى[14] پوشاند.[15]
6. امام رضا(ع): «خضر(ع) از آب حیات نوشید. پس زنده است و نمیمیرد، تا در صور، دمیده شود. همانا او هر سال، در موسم حج، حضور مییابد و همه عبادات را انجام میدهد و در عرفات، وقوف میکند و به دعاى مؤمنان، آمین میگوید...».[16]
[1]. پیدایش، 21: 9 - 21.
[5]. خروج، 23: 14- 17.
[6]. آل عمران، 96.
[7]. حج، 27.
[8]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 186، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.
[9]. عسفان؛ منطقهای میان شهر مکه و شهر مدینه است؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق، حسینی، سید احمد، تهران، ج 5، ص 100، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش.
[10]. أحمد بن محمد بن حنبل، فضائل الصحابة، محقق، محمد عباس، وصی الله، ج 3، ص 495، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1403ق.
[11]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 214، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[12]. منطقهای است بین مکه و مدینه؛ واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج 4، ص 67، بیروت، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق.
[13]. الکافی، ج 8، ص 80.
[14]. نوعى پارچه سفید و نازک بود که از مصر میآوردند؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میردامادی، جمال الدین، ج 7، ص 373، بیروت، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[15]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 235، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[16]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 390، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق؛ قطب الدین راوندی، سعید بن عبدالله، الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 1174، قم، مؤسسه امام مهدی(ع)، چاپ اول، 1409ق.