هیچ تناقض و تضادی بین آیات قرآن به طور اعم و آیات ذکر شده در سؤال به طور اخص وجود ندارد ؛ زیرا آیاتی که می فرماید در آن روز هیچ فردی از دیگری تقاضای کمک و سؤال نمی نماید، اشاره به مراحل نخستین رستاخیز دارد و این به دلیل شدت حیرت و وحشت آن روز است و به جهت همین شدت وحشت و سرگردانی است که انسان ها از یک دیگر گریزانند و همدیگر را نمی شناسند. در آن روز انسان ها چنان در وحشت فرو مىروند که از شدت ترس حساب و کیفر الاهى از حال یکدیگر به هیچ وجه سؤال نمىکنند، اما آن جا که درباره سؤال و پرسش انسان ها از یکدیگر سخن می گوید: "و اقبل بعضهم علی بعض یتسائلون..."، این بعد از استقرار در بهشت و جهنم است. بنابراین، با در کنار هم قرار دادن این آیات و دقت و تأمل در آنها روشن خواهد شد که هیچ تعارضی میان آنها وجود ندارد.
در پاسخ به این پرسش باید گفت: این تناقض ظاهری که در این نوع از آیات قرآن کریم به چشم می خورد با کمی دقت و تعمق برطرف می شود و همان گونه که در اعجاز قرآن کریم گفته اند، هیچ یک از آیاتش آیه دیگر را نفی نمی کند و این یکی از معجزات این کتاب جاوید است. این پرسش و تناقض ظاهری به ذهن مفسران قرآن نیز رسیده و در کتب تفسیر مطرح شده است. با این بیان که از برخی از آیات قرآن به خوبى استفاده مىشود که بعد از برپاشدن روز قیامت مردم از یکدیگر سؤال مىکنند، مانند آیه 27 سوره صافات که در مورد مجرمان به هنگامى که در آستانه دوزخ قرار مىگیرند مىگوید: "وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ یَتَساءَلُونَ"؛ آنها رو به یکدیگر نموده و سؤال هاى (سرزنش آمیز) از یکدیگر مىکنند.
و در همان سوره آیه 50 از بهشتیان سخن مىگوید که به هنگام استقرار در بهشت رو به سوى یکدیگر مىکنند و از هم (درباره یارانى که در دنیا داشتند و بر اثر انحراف از جاده حق به دوزخ رفتند) سؤال مىکنند: "فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ یَتَساءَلُونَ".
نظیر این معنا در آیه 25 سوره طور نیز آمده است. اکنون سؤال این است که این آیات چگونه با آیه مورد بحث (101 مؤمنون) که مىگوید در قیامت از یکدیگر سؤال نمىکنند سازگاری دارد؟!
مقدمتاً باید گفت: کتاب های لغوی "یتساءلون" از ماده "سؤال" را هم به معناى پرسش کردن از یکدیگر، و هم به معنای در خواست کمک معنا کرده اند.[1]
با دقت در آیات قرآن مشاهده می کنیم که مسئله پرسش و عدم پرسش در قیامت با عنوان سؤال در شش آیه مطرح شده است که دو مورد آن با واژه "لایتساءلون"،[2] حکایت از عدم پرسش و در خواست دارد و در چهار آیه در قالب واژه "یتساءلون"[3] از ماده "سؤال" به معناى پرسش کردن از یکدیگر آمده است.
باید دانست که هیچ تناقض و تضادی بین این آیات وجود ندارد؛ زیرا آیاتی که می فرماید در آن روز هیچ فردی از دیگری تقاضای کمک و سؤال نمی نماید، اشاره به مراحل نخستین رستاخیز دارد و این به دلیل شدت حیرت و وحشت آن روز است و به جهت همین شدت وحشت و سرگردانی است که انسان ها از یک دیگر گریزانند و همدیگر را نمی شناسند. در آن روز انسان ها چنان در وحشت فرو مىروند که از شدت ترس حساب و کیفر الاهى از حال یکدیگر به هیچ وجه سؤال نمىکنند، آن روز روزى است که مادر از کودک شیرخوارش غافل مىشود، و برادر، برادر خود را فراموش مىکند. انسان ها همچون مردم مست به نظر مىرسند، در حالی که مست نیستند، چنان که در آغاز سوره حج می خوانیم: "روزى که آن را به بینید هر زن شیرده از شیر خوار خویش غافل شود و هر زن باردار بار خویش بگذارد و مردمان را مستان بینى، اما مستان نیند، ولى عذاب سخت است".[4] این مسئله را می توان با یک مثالی ساده ترسیم کرد. هنگامی که گرگ ها به گله ای از گوسفندان حمله ور می شوند، چنان رعب و وحشتی در بین آنها ایجاد می شود که اجتماع آنها پراکنده شده و آن چنان از همدیگر فرار می کنند که هر گوسفندی به فکر نجات خویش است ... بعد از نفخ صور هرکسی گرفتار اعمال خویش بوده و به فکر نجات خویش است. به عبارت دیگر، هول و اضطراب و وحشت آن قدر آنها را پریشان مىکند که یکدیگر را به کلى فراموش مىکنند. لذا شناخت و نسبت فامیلی و مسائلی از این دست از ذهن ها می رود.
اما قرآن کریم آن جا که درباره سؤال پرسش انسان ها از یکدیگر سخن می گوید: "و اقبل بعضهم علی بعض یتسائلون..."، این پرسش و گفت و گو بعد از استقرار در بهشت و جهنم است، طبق آیات قرآن بنده های خوب خدا غرق انواع نعمت هاى معنوى و مادى بهشت اند، و بر تخت هاى بهشتى تکیه داده و با دوستان خود به راز و نیاز مشغول اند، ناگهان بعضى از آنها به فکر گذشته خود و دوستان دنیا مىافتد، همان دوستانى که راه خود را جدا کردند و جاى آنها در جمع بهشتیان خالى است، مىخواهند بدانند سرنوشت آنها به کجا رسید. لذا بعضى رو به بعضى دیگر کرده سؤال مىکنند: "فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ یَتَساءَلُونَ".[5]
همین طور دوزخیان نیز با یکدیگر گفت و گو می کنند؛ مانند آیه 27 سوره صافات که در مورد مجرمان به هنگامى که در آستانه دوزخ قرار مىگیرند مىگوید: "وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ یَتَساءَلُونَ"؛ آنها رو به یکدیگر نموده و سؤال هاى (سرزنش آمیز) از یکدیگر مىکنند. گناه خویش را به گردن دیگرى می اندازد، دنبالهروان رؤساء و پیشوایان خود را مقصر مىشمرند، و پیشوایان پیروان خود را، چنان که مىگوید: "آنها رو به سوى یکدیگر مىکنند و یکدیگر را مورد سؤال قرار مىدهند: "وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ یَتَساءَلُونَ". آیات 62 تا 64 سوره صاد نیز شاهد صادق بر این مسئله است: "آنها می گویند: چرا مردانی را که ما از اشرار می شمردیم (در این جا در آتش دوزخ) نمی بینیم ... این یک واقعیت است گفت و گوهای خصمانه دوزخیان".
در همین راستا آیاتی وجود دارد که نشانگر آن است که میان بهشتیان و دوزخیان نیز ارتباطات کلامی وجود دارد، آن جا که می فرماید: "فی جناتٍ یتساءلون* عن المجرمین* ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ* قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ...."؛[6] آنها در باغ های بهشت اند و سؤال می کنند از مجرمان چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟! می گویند ما از نماز گزاران نبودیم... بنابراین، با در کنار هم قرار دادن این آیات و دقت و تأمل در آنها روشن خواهد شد که هیچ تعارضی میان آنها وجود ندارد.
البته نظریه های دیگری نیز در جمع بین این آیات بیان شده، از جمله این که آیه 101 سوره مؤمنون به دو قسمت از پدیدههاى قیامت اشاره شده است: یکى از کار افتادن نسب ها است؛ زیرا رابطه خویشاوندى و قبیلهاى که حاکم بر نظام زندگى مردم این جهان است، سبب مىشود که افراد مجرم از بسیارى از مجازات ها فرار کنند، و یا در حل مشکلاتشان از خویشاوندان کمک گیرند، اما در قیامت انسان است و اعمالش، و هیچ کس نمىتواند حتى از برادر و فرزند و پدرش دفاع کند و یا مجازات او را به جان بخرد. بر این اساس، جمله "وَ لا یَتَساءَلُونَ" بدان معنا است که آنان که از یکدیگر تقاضاى کمک نمىکنند؛ زیرا مىدانند این تقاضا به هیچ وجه مفید و مؤثر نیست[7]، اما سایر گفت و گوها امکان پذیر خواهد بود.
خلاصه: با دقت و تأمل در مضمون آیات فوق پاسخ این پرسش روشن خواهد شد؛ زیرا آیات مربوط به اثبات سؤال از یکدیگر بعد از استقرار در بهشت و جهنم و یا در آستانه ورود به آنها است، در حالى که نفى سؤال از یکدیگر مربوط به مراحل نخستین رستاخیز است که هول و اضطراب و وحشت آن قدر آنها را پریشان مىکند که یکدیگر را به کلى فراموش مىکنند و یا به عقیده برخی دیگر، سؤال ننمودن در قیامت، به معنای درخواست ننمودن است، نه سایر گفت و گوها.
[1] ابن منظور، لسلن العرب، واژه سئل؛ ...
[2] مؤمنون، 101؛ قصص، 66.
[3] صافات، 27، 50؛ طور، 25؛ مثر،40.
[4] حج، 2. "یَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَى النَّاسَ سُکارى وَ ما هُمْ بِسُکارى ...".
[5] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 19، ص 61، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 ش.
[6] مدثر، 40- 43.
[7] تفسیر نمونه، ج 14، ص 327.