هرچند همه احکام بر اساس مصالح و مفاسد است؛ و هر حکمی دارای فلسفه و علتی است؛ ولی بیان و کشف علت تمام جزئیات احکام، کار بسیار مشکلی است؛ نهایت اینکه بتوان ضوابط کلی برای احکام بیان نمود؛ که البته کلیت در اینجا به معنای اکثری است که قابل استثناست.
برای روشن شدن مطلب چند نکته را باید تذکر دهیم:
1. بر اساس نظریه صحیح و درست که فقهاء و دانشمندان شیعه بدان معتقدند، احکام خداوند بر اساس مصالح و مفاسد است؛ یعنی اگر انجام عملی دارای منفعت مهم و حیاتی است، آن عمل واجب خواهد بود یا اگر منفعت آن حیاتی نباشد آن عمل مستحب است؛ و اگر انجام عملی، دارای ضرر خطرناک و مهلک باشد، انجام آن حرام؛ و اگر ضرر آن خطرناک و مهلک نبوده، مکروه است؛ و در صورتی که منفعت یا ضرر آن غالب نباشد و مساوی الطرفین باشد آن عمل مباح است؛ البته منظور از منفعت و ضرر صرف منفعت و ضرر مادی نیست بلکه به معنای عام و گسترده است که به جامعیت و گستردگی ابعاد وجودی انسان می باشد.
2. هرچند اصل کلیت این قاعده که احکام الهی بر اساس مصالح و مفاسد است، قطعی و یقینی است ولی کشف مصالح و مفاسد در جزئیات و مصادیق، بسیار مشکل است.
چون اولاً: نیازمند داشتن امکانات وسیع، در ابعاد مختلف علمی است.
و ثانیاً: بشر هر قدر از نظر علم و صنعت پیشرفت کند، باز معلومات او در برابر مجهولاتش، قطره ای است در برابر دریا «جز اندکی از دانش به شما داده نشده است[1]».
و شاید علت عدم بیان علت و فلسفه ی تمام احکام، از سوی اولیاء الهی دین، یکی این بوده که بیان تمام اسرار احکام برای انسان هایی که بسیاری از حقایق علمی هنوز برایشان کشف نشده، مانند گفتن معما و لغز است، که چه بسا موجب تنفر شنوندگان گردد، امام علی (ع) می فرماید: «مردم، دشمن آن چیزی هستند که نمی دانند[2]» لذا اولیاء الهی در حد فهم انسان ها به بعضی از علت ها و فلسفه ها و احکام اشاره نمودند.
علاوه اینکه، هدف از دین و شریعت، آراستگی انسان ها به خوبی های علمی و عملی، و اجتناب از زشتی های فکری و عملی است، و این هدف با عمل به شریعت به دست می آید، ولو اینکه افراد فلسفه و علت احکام را ندانند، نظیر اینکه: مریض با انجام دادن دستورات پزشک، بهبودی را به دست می آورد ولو فایده و فلسفه، دارو و دستورات پزشکی را نداند.
مضافاً اینکه: مؤمنین، چون اطمینان و یقین دارند به اینکه دستورات دینی، از کسانی صادر می شود که علم و آگاهی آنان خطاناپذیر است، پس یقین به اثربخشی و مفید بودن این دستورات دارند.
3. هرچند فهم علت و فلسفه احکام مشکل است، ولی پیدا نمودن ضوابط کلی احکام، امر ممکنی است. البته کلیت در مسایل حقوقی، مثل کلیت در مسایل فلسفی نیست که استثناء ناپذیر باشد بلکه کلیت در مسایل حقوقی و اجتماعی به معنای اکثری است و لذا قابل استثناست.[3]
نماز مسافر :
یکى از حکمت هاى شکسته شدن نماز مسافر، مصلحت تسهیل است. انسان مسافر حتى اگر بابهترین وسایل نیز مسافرت کند از جهت جسمى و روحى کسالت پیدا میکند و چون عبادات باید طورى باشد که با شرایط روحى عابد نیز سازگار باشد و بر او دشوار نیاید و با طوع و رغبت بیشترى آن را انجام دهد این جا لطف الهى بسان یک جایزه و هدیه، مسأله تخفیف را مطرح کرده است. رسول گرامی اسلام(ص) می فرماید: " خداوند به خاطر اکرام امت من، هدیه ای به آنان داده است که به هیچ یک از امت های گذشته عطا نکرده است. از حضرت سؤال شد آن چیست؟ فرمود: روزه نگرفتن در سفر و شکسته شدن نماز در مسافرت. پس هر کس به این دو دستور خداوند عمل نکند گویا هدیه او را رد کرده است!."[4]
اینها حکمت احکام است نه علت آن، یعنى چه بسا همین دلیل مذکور در مورد دیگرى وجود داشته باشد ولى این حکم جارى نباشد زیرا آنچه گفته شد تنها بخشى از علت (حکمت) بود نه تمام علت و علت تامه حکم.
یکى دیگر از حکمت این احکام، آزمودن بندگى خداى متعال است وقتى انسان به خالق متعال و علم بى کران و لطف بى پایانش ایمان دارد باید تمرین کند بدون چون و چرا در مقابل او کرنش کند خود همین یعنى ایمان به آن مبدأ متعال، لابد حکمت؛ بلکه حکمت هایى است که ما نمى دانیم، ولیکن هر چه باشد مى دانیم که این دستور حکیمانه است و بهترین دستور است. البته این مطلب منافاتى ندارد که براى اطمینان قلبى بیشتر، انسان به احادیث و روایات مراجعه کند تا اسرار و رموز بیشترى از آنها را دریابد.
[1] «و ما اوتیتم من العلم الا قلیلاً»، اسراء، 85.
[2] «الناس اعداء ماجهلوا»، گزیده میزان الحکمة، ج 1، ص 214.
[3] . اقتباس از سؤال 1967 (سایت: 2070).
[4] قاضی نعمان بن محمد،دعائم الاسلام،ج1، ص 194.