در آموزههای دینی دلایل زیادی بر عدم تحریف قرآن ارائه شده است؛ و اینکه یکی از صحابه و یا چند تن از آنان، یک یا چند آیه از قرآن را به یاد نداشته باشند، نشانهای از ساختگیبودن آن آیه نیست.
با توجه به این نکته، میگوییم بر اساس گزارشی که در برخی منابع معتبر تاریخی وجود دارد، عمر بن خطاب بعد از رحلت رسول خدا(ص) میگفت پیامبر به زودی به میان مردم بازخواهد گشت؛ اما ابوبکر آیهای را خواند که برایش ناآشنا بود، وی با شنیدن این آیه از ادعایش عقبنشینی کرد.
ابوهریره گفت: بعد رحلت رسول خدا(ص)، عمر بن خطاب رو به مردم کرد و گفت: گروهی از منافقان گمان میکنند که رسول خدا، فوت کرده است! به خدا سوگند پیامبر از دنیا نرفت، بلکه نزد پروردگار خود رفت، چنانکه موسی بن عمران نزد خدا رفت و چهل روز از قوم خود دور بود و سپس بازگشت، در حالی که آنها گمان میکردند او از دنیا رفت. به خدا قسم که رسول خدا نیز حتما به میان شما برخواهد گشت! باید دست و پای کسانی که گمان میکنند، رسول خدا فوت کرده است، قطع شود!
وقتی ابن خبر به ابوبکر رسید، به سوی مسجدالنبی(ص) به راه افتاد و ابتدا وارد حجرهی عائشه شد که پیکر رسول خدا(ص) در گوشهای از آن آرام گرفته بود و پارچه را از صورتشان کنار زد و حضرتشان را بوسید و پارچه را برگرداند و از حجره خارج شد. ابوبکر زمانی وارد مسجد شد که عمر همچنان مشغول سخنرانی بود و متوجه حضور او نشده بود.
ابوبکر رو به او کرد و گفت: ای عمر! تو را به پیامبر سوگند میدهم که ساکت شوی! عمر همچنان میخواست که به سخنش ادامه دهد که ابوبکر پس از حمد و ثنای الهی خطاب به مردم گفت: ای مردم! آگاه باشید که محمد رحلت کرد، و هر کسی که خدا را عبادت میکرد، بداند که خدا زنده است و هرگز نمیمیرد. سپس این آیه را خواند:
«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکمْ وَ مَنْ ینْقَلِبْ عَلی عَقِبَیهِ فَلَنْ یضُرَّ اللَّهَ شَیئاً وَ سَیجْزِی اللَّهُ الشَّاکرِینَ»؛[1] محمد، جز فرستادهای نیست که پیش از او هم پیامبرانی آمده و گذشتند. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، از عقیدهی خود برمیگردید؟ و هر کسی از عقیده خود بازگردد، هرگز هیچ زیانی به خدا نمیرساند، و به زودی خدا سپاسگزاران را پاداش میدهد.
این آیه برای عمر ناآشنا بود و گویی نمیدانست که چنین آیهای نازل شده است.[2]
اگرچه ناآگاه بودن عمر از نزول چنین آیهای بر پیامبر اکرم(ص)، و اینکه مرگ به سراغ همه انسانها حتی رسول خدا(ص) خواهد آمد، نقطه ضعف بزرگی در زندگی او بوده و شایستگی او برای جانشینی پیامبر(ص) و خلافت بر مسلمانان را زیر سؤال خواهد برد؛[3] اما دلیلی بر تحریف قرآن و یا ساختگی بودن این آیه نخواهد بود؛ چراکه نزول قرآن در شرایط مختلفی انجام شد و ممکن بود در هر مقطع، برخی از افراد در کنار پیامبر(ص) حضور نداشتند،[4] و یا آنکه آنرا فراموش کرده باشند و همینکه افراد زیادی از نزول آن آیه آگاه بودند، برای اثبات وحیانی بودن آن کافی است.
صرف نظر از اینکه تمام این ماجرا را شاید بتوان نوعی نقشهی از پیش طراحی شده ارزیابی نمود که آغازی بر روند موجسواری بر احساسات مردم و برگرداندن خلافت از فردی بود که پیامبر(ص) بارها او را وصی خود اعلام کرده بود.
[1]. آلعمران، 144.
[2]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 3، ص 200 – 201، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ ابن هشام، عبد الملک، السیرة النبویة، تحقیق، السقا، مصطفی، الأبیاری، ابراهیم، شلبی، عبد الحفیظ، ج 2، ص 655 – 656، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، بیتا.
[3]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 2، ص 41، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق.