همه چیز در تحت اراده و سنت های الهی است و خداوند همانطور که قدرت داشت و کارد حضرت ابراهیم را از کار انداخت (جلو بریدن آنرا گرفت) قدرت داشت که تمام شمشیرها و جنجرهای یزیدیان را از کار بیندازد و به طرز معجزه آسایی جان امام حسین (ع) و یاران آن حضرت را حفظ نماید، اما چنین معجزه ای واقع نشد؛ زیرا بنا نیست که همه کارهای این جهان از راه معجزه و غیر عادی انجام شود به علاوه اهداف و فلسفه های مهمی در جریان عاشورا و شهادت امام حسین (ع) نظیر حفظ دین خدا با شهادت، الگو بودن برای مردم ، رسیدن به لقاء الهی باشهادت و... وجود داشت که تنها با جریان عادی نهضت عاشورا قابل دست رسی بود.
شکی نیست که عالم هستی مخلوق خدا و اداره آن در تحت اراده و سنت های الهی است و خداوند مسبب الاسباب است یعنی اوست که بر اساس یک حکمت دقیق بعض از اشیاء را سبب بعض دیگر قرار داده است و اوست که می تواند در مواقعی این سببیت را از آنها بگیرد. همانطور که خداوند آتش را سبب گرما و احتراق و سوزاندن قرار داده اسنست اما وقتی بت پرستان حضرت ابراهیم را در آتش انداختند خداوند متعال این خاصیت را از آن آتش سوزان سلب کرد تا آن حضرت سالم بماند. و همانطور که کارد برنده حضرت ابراهیم را از کار انداخت (جلو بریدن آنرا گرفت) و حضرت اسماعیل را از قربانی شدن به دست پدر نجات داد. آری ما عقیده داریم که خداوند همچنین قدرت داشت که تمام شمشیر ها و جنجر های یزیدیان را از کار بیندازد و به طرز معجزه آسایی جان امام حسین (ع) و یاران آن حضرت را حفظ نماید. اما چنین معجزه ای واقع نشد؛ زیرا بنا نیست که همه کارهای این جهان از راه معجزه و غیر عادی انجام شود. بلکه سنت الهی این است که همه کارها براساس سنت ها و قواعد و قانون های عادی انجام گیرد.
به علاوه اهداف و فلسفه های مهمی در جریان عاشورا و شهادت امام حسین (ع) وجود داشت که تنها با جریان عادی نهضت عاشورا قابل دست رسی بود. بعضی از این اهداف عبارتند از:
1. با توجه به موقعیت سیاسی که در آن زمان از طرف معاویه و یزید پیش آمده بود و به نام دین، کارهایی را انجام دادند که در واقع مخالف دین بود و همچنین تشخیص حق از باطل سخت شده بود، تنها راهی که می توانست یک بار دیگر دین خدا را ترویج و زنده نماید، شهادت حضرت امام حسین (ع) و فرزندان و اصحاب آن حضرت، بود.[1]
2. آنچه که از روایات وارد شده در این مورد به دست می آید و به آن اشاره شده است، مقدر شدن شهادت برای آن حضرت بود تا بدین وسیله آن هدف اصلی امام حسین (ع) که همان اصلاح امت پیامبر بود،[2] تحقق پیدا کند.
3. امام حسین (ع)، شهادت را زیباترین و گرامی ترین مرگ می دانست؛ این امر، در خطبه ای که در مکه به هنگام عزم حرکت به سمت عراق ایراد کردند، بیان شده است: "آرایش مرگ بر فرزند آدم چون آرایش گردنبند بر گردن دوشیزگان است"؛[3] یعنی مرگ، گردن گیر و تحمیلی نیست، بلکه گردن بند و تجمّلی است؛ چرا انسان این گردن بند و زیور را در راه خدا به گردن نیاویزد؟! و مرگ در راه دین برای امام حسین (ع) لذیذ و در کام او شهد بود.[4] و شهادت نقص نیست بلکه کمال است.[5] و با جلوگیری از شهادت آن حضرت جلو این کمال گرفته می شد.
4. لقای الاهی و دیدار انبیا برای امام حسین (ع)، آن هم در آن شرایط از ماندن در این دنیا مهم تر بود و خود را مشتاق نیاکان خود می دانست؛ چنان که در ادامه آن خطبه در مکه می فرمایند: "گرایش و اشتیاقم به زیارت نیاکانم چون اشتیاق یعقوب به یوسف است".[6]
5. حضرت امام حسین (ع) نمی خواستند که از معجزه و کرامت استفاده کنند، زیرا استفاده از معجزه و کرامت با آنان که مأمور بودند به ظاهر عمل کنند، منافات داشت. ارزش و جایگاه امام حسین (ع) که هم میان مسلمانان جایگاه بلندی دارد و هم در میان عدالت و آزادی خواهان، بدان جهت است که بر اساس امور عادی و ظاهری و طبیعی عمل نمود. بردن اهل بیت(ع) توسط امام به یک جنگ نابرابر و اسارت آنان و اهانت به ساحت مقدس شان موجب شد که قیام امام ماندگار و جاودان شود. [7]در حالی که امام حسین(ع) می توانست بدون قیام و با استفاده از کرامت یزید را سرنگون کند اما سرنگونی تأثیر چندانی در رسوا کردن انحرافات و اهداف شوم بنی امیه نداشت.
6. قضیه عاشورا و ظلم ستیزی امام حسین (ع) نمونه ای از قیام در برابر انحرافات و بدعت هایی است که در هر زمان ممکن است در احکام و دستورات دین خدا ایجاد شود و همه مسلمانان و انسان ها وظیفه دارند جلوی بدعت ها را بگیرند. اگر بنا بود امام حسین (ع) این وظیفه خطیر را با استفاده از قدرت اعجاز و ولایت تکوینی انجام داده باشند، دیگر نمی توانست الگوی زنده ای برای همه انسان ها در همه زمان ها باشد. بر همین اساس پیامبران و امامان معصوم (ع) ملزم بودند که در کارها و زندگی روزمره خود از علم و قدرت عادی استفاده کنند و دست به اعجاز و کار خارق العاده نمی زدند، مگر در موارد مخصوص و به اذن الاهی که مصلحت دین خدا و هدایت مردم در آن بود. [8] و خداوند نیز اراده کرده که پیامبران و امامان مربیان و الگوهای عملی مردم باشند و مردم با درس گرفتن از زندگی و رفتار آنان خود را تربیت کنند و اگر بنا بود که امام حسین (ع) به طرز معجزه آسایی از شهادت نجات پیدا کند دیگر زندگی او و اهل بیت و بازماندگان او نمی توانست الگو و نمونه مبارزه با سختی ها و صبر و تحمل مشکلات و فداکاری در راه ارزش های انسانی باشد.
[1] ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، از ص 44-66، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ پنجم، 1380.
[2] بحار الانوار، ج44، ص 329.
[3] بحارالانوار،ج 44، ص 366؛ محدث اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج 2، ص 29، ناشر: بنی هاشمی، تبریز، چاپ اول، 1381؛ لهوف، ص 110و 111.
[4] ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص 28 تا 30، مرکز چاپ و انتشارات اسراء، چاپ پنجم، 1387.
[5] شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص 27.
[6] بحارالانوار، ج 44، ص 366؛ کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج2، ص 29؛ لهوف، ص 110و 111.
[7] بر گرفته از سؤال 6983 (سایت: 7503)، نمایه: کمک جنیان و فرشتگان به امام حسین (ع) در روز عاشورا.
[8] بر گرفته از سؤال 580 (سایت: 633)، نمایه: امام حسین (ع) و رد نمودن آب در روز عاشورا.