غریزۀ جنسی یکی از نیرومندترین غرایز انسانی است که باید مانند دیگر غرایز طبیعی انسان به صورت درست بدان پاسخ داده شود؛ زیرا غرایز طبیعی را نمیتوان از بین برد. اگر هم بتوانیم آنها را سرکوب کنیم، چنین اقدامی عاقلانه نیست، بلکه مبارزه با قانون آفرینش است. بنابراین، راه صحیح آن است که غرایز را از طریق معقول اشباع کرد .
از سوی دیگر، در بسیاری از محیطها افرادی در سنین خاصی قادر به ازدواج دائم نیستند، یا افراد متأهل در مسافرتهای طولانی و یا در مأموریتها و یا به علل دیگری با مشکل عدم ارضای غریزه جنسی رو برو میشوند. اسلام برای پاسخگویی صحیح و حل مشکلاتی که از ناحیهی عدم ارضای صحیح این غریزۀ طبیعی دامنگیر جامعه میشود، علاوه بر ازدواج دائم با یک زن، ازدواج مجدد دائم یا ازدواج موقت را در چارچوب مشخصی تجویز کرده است.
حال با توجه به اینکه:
- ما به خدایی اعتقاد داریم که مهربان و دلسوز بندگانش است و هیچ قانونی را بیجهت وضع نمیکند و در یک کلام قوانین او بر اساس مصالح و مفاسد است.
- از ناحیۀ منع ازدواج موقت و چند همسری، آسیبهای جبرانناپذیری به جامعه و فرد وارد میآید. در اسلام که قوانینش الاهی است، ازدواج موقت و چند همسری تجویز شد و این حق به مرد واگذار شد و مشروط به اجازۀ همسر اول نشده است که اگر این حق مشروط واگذار میشد با توجه به حساسیت زنان بر این موضوع و عواطف زنانگی، که غالبا با ازدواج مجدد شوهرانشان مخالفاند، آن مصلحتی که در نظر خداوند متعال بود، حاصل نمیشد.
البته، بعضی از فقها فرمودند: اگر مرد مسلمان بخواهد با زنی از اهل کتاب ازدواج موقت انجام دهد، و همسر دائم مسلمان داشته باشد، اجازه آن زن مسلمان از شرایط این ازدواج است.
غریزۀ جنسی یکی از غرایزی است که خدای متعال به انسان موهبت فرموده است. پاسخگویی به این غریزه هم یک امر طبیعی و ضروری است و بر خلاف نظر افراد یا مکاتبی که رهبانیت را ترویج میکنند، سرکوب کردن این غرایز امری ناصحیح و موجب عقدههای روحی میشود. چنانکه هرج و مرج و بیقانونی و افراط در ارضای آن و کمونیسم جنسی نیز خلاف هدف آفرینش انسان است؛ از اینرو بهترین و طبیعیترین شکل ارتباط زن و مرد دارای ویژگیهای؛ مانند:
- پیوند زناشویی مبتنی بر قانون، 2. تک همسری، 3. ازدواج دائم، است.
اما اگر به دلایل خاصی ازدواج دایم ممکن نشد و زمینهی آن موجود نبود یا تک همسری، انسان یا جامعه را با مشکلات خاصی مواجه کرد، آیا در اینجا باید کمونیسم جنسی و ارتباط غیر قانونی را ترویج کرد، یا با ساز و کارهایی که مانع سوء استفاده و هوسرانی عدهای از زنان یا مردان میگردد، پیوند زناشویی را به شکل مجدد و یا ازدواج موقت، قانونی کرد. در اینجا دو رویکرد وجود دارد:
- رویکرد اسلام ناب که از طریق رسول اکرم(ص) و ائمهی اطهار(ع) بیان شده است که بر مبنای آن هم تعدد زوجات مجاز است و هم ازدواج موقت. (توجه داشته باشید ترغیب و تشویق به تشکیل خانواده، ازدواج دائم و تک همسری است، اما به خاطر اضطرار و خروج از بن بست - نه در عرض و همسان با ازدواج دائم و تک همسری- این راههای قانونی، یعنی ازدواج مجدد و موقت، باز شده است).
- رویکردی که ارتباط مرد با بیش از یک زن دائم را به شکل قانونی دنبال نمیکند.
گونههای مختلف کمونیسم یا آزادی و بیبند و باری جنسی، در غرب گویای این رویکرد است، با اینکه دانشمندان و دلسوزان غربی معترفاند که ازدواجی شبیه ازدواج موقت یک ضرورت اجتماعی است و از ناحیۀ منع ازدواج موقت و چند همسری، آسیبهای جبرانناپذیری به جامعه و فرد وارد میآید.
در جامعۀ بشری بویژه در شرایط امروز، آمیزش جنسی را نمیتوان به ازدواج دائمی محدود ساخت و هیچ حکومتی و جامعهای نمیتواند مانع ارضای این نیاز طبیعی گردد. اما ارضای این نیاز از راه نامشروع و ترویج زنا و فحشا که اغلب جوامع بشری به آن تن دادهاند و حتی مراکز رسمی برای تن فروشی و بهرهکشی جنسی از دختران و زنان دارند، مورد تأیید اسلام نیست و با آن به شدت مخالف است و آنرا توهین به زن و تجاوز به حقوق و کرامت او و منافی با اخلاق و عفت اجتماعی و موجب نابودی خانواده میداند. پس میماند تنها راه باقیمانده و مشروع که همانا راه ازدواج موقت یا ازدواج مجدد است؛ یعنی مردان و زنان با قرارداد مشخص شرعی و رعایت حقوق طرفین و نیز جوانب اخلاقی و انسانی و شرعی با پیمان دو جانبه ازدواج میکنند. پس باید توجه داشت که تفاوت ازدواج موقت با ازدواج دائم در زمانبندی آن است که مهمترین راه حل برای مواردی است که ازدواج دائم امکان ندارد، یا مشکلات متعددی را باعث میشود.
حال با توجه به این نکته که خداوند بر بندگانش مهربان و دلسوز است، و هیچ قانونی را بدون مصلحت وضع نمیکند، اسلام که بیانگر قوانین الاهی است، بر اساس مصالحی که در چند همسری و واگذاری این حق به شوهر، وجود داشته و در جای خود نیز بیان شده است، حق ازدواج موقت و چند همسری را به شوهر داده است.[1] و برای استفادۀ او از این حق، اجازه دادن همسر را لحاظ نکرده است؛[2] زیرا اگر این حق مشروط واگذار میشد، با توجه به حساسیت زنان بر این موضوع و عواطف زنانگی، که غالبا با ازدواج مجدد شوهرانشان مخالفاند، آن مصلحتی که در نظر خداوند متعال بود، حاصل نمیشد.
البته بعضی از فقها فرمودهاند: اگر مرد مسلمان بخواهد با زنی از اهل کتاب ازدواج موقت انجام دهد، و همسر دائم مسلمان داشته باشد، اجازه آن زن مسلمان از شرایط این ازدواج است.[3]
- برای آگاهی بیشتر، نک: نمایه: «اسلام و تعدد زوجات (چند همسری)»، 633؛ «چند همسری و احساسات زنان»، 4146؛ «معنای عدالت در چند همسری»، 33440؛ «چند همسر داشتن امامان»، 2663.
- از این جهت فقها فرمودهاند: زن نمیتواند همسر خود را از این حق منع کند. امام خمینی، استفتائات، ج 3، ص 100، سؤال 55.
[3]. نک: تبریزی، شیخ جواد، صراط النجاة، ج 2، ص 270. «ازدواج موقت با زنان اهل کتاب»، 1209؛ «ازدواج با زنان غیر مسلمان»، 842؛ «ازدواج با مسیحیان، ازدواج، اهل کتاب کفار کافر»، 826؛ «ازدواج دائم مرد مسلمان با زنان اهل کتاب»، 27848.