کد سایت
fa82242
کد بایگانی
100094
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
خلاصه پرسش
پروردگار در آیه 64 سورهی اسراء خطاب به ابلیس میفرماید: «و با آوازت هر کدام از آنان را که توانستی فریب ده»! تفسیر مختصری از آیه ارائه نموده و مراد از «صوت» و «آواز» شیطان را بیان کنید؟!
پرسش
در آیه 64 سورهی اسراء خداوند به ابلیس میگوید: «از آنان هر کس را توانستی با آوازت به سوی باطل تحریک کن». چرا گفته با صوتت؟ منظور از صوت چیست؟
پاسخ اجمالی
در آیه مورد نظر، راههای نفوذ شیطان و ابزارهای که در وسوسههاى خود از آنها کمک میگیرد، بیان شده است که یکی از آنها «صدا» است که برخی معتقدند مراد از آن، ترانههای حرام و ساز و آواز است. برخى هم میگویند: هر صدایى که مردم را به فساد دعوت کند، صدا و آواز شیطان است. گروهی برآنند؛ منظور از «صوت» در اینجا دعوت است. دیدگاههای دیگری نیز در این زمینه ارائه شده است که با مراجعه به تفاسیر قرآن کریم میتوان اطلاعات بیشتری به دست آورد.
پاسخ تفصیلی
خدای متعال در آیهی 64 سوره اسراء، راههای نفوذ شیطان و برخی اسباب و وسائلى را که در وسوسههاى خود از آنها کمک میگیرد را بیان کرده است:
«وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُوراً»؛
هر کدام از آنها را میتوانى با صدایت تحریک کن! و لشکر سواره و پیادهات را بر آنها گسیل دار؛ و با آنان در ثروت و فرزندانشان شریک شو؛ و با وعدهها سرگرمشان کن، ولى شیطان جز فریب و دروغ، وعدهاى به آنها نمیدهد.
عبارات پروردگار در این آیه، اگرچه به صورت امر و دستور میباشد، اما در حقیقت باید آنرا نوعی تهدید ارزیابی کرد. چنانکه ابن عباس میگوید؛ معمولاً هر گاه بخواهند کسى را تهدید کنند، میگویند: هر چه میخواهى بکن که سر انجام، نتیجه کارت را خواهى دید!
در اینجا خدای متعال تهدید را به صورت امر آورده است.[1] مانند آنجا که فرمود: «اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ ...»؛[2] هر کارى میخواهید بکنید، او به آنچه انجام میدهید بینا است!
با ذکر این مقدمه باید گفت که در این آیه، چند موضوع قابل توجه است:
1. «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ». "استفزز" به معناى هل دادن به آرامى و به سرعت است؛[3] یعنى هر کس از پیروانت را خواستى با صدا و خواندنت به گناه برخیزان؛ نظیر چوپان که با صداى خود حیوانات را جمع، یا متفرق میکند. منظور از «صوت» در اینجا وسوسه شیطان است. و ظاهراً به عنوان باطل و بیمعنا بودن، به «استفزاز» که صدای چوپانها است تشبیه شده است؛ زیرا گوسفندان فقط صدا را میشنوند و معناى آنرا نمیدانند.
بنابر این معناى آیه شریفه این میشود که با آوازت از نسل آدم، هر کس را که میتوانى گمراه کرده و به معصیت وادار کن، که البته به حکم آیات سوره حجر،[4] این افراد کسانى خواهند بود که ابلیس را دوست داشته و از او پیروی کنند. و گویا "استفزاز با آواز" کنایه از خوار کردن آنان با وسوسههاى باطل و خالى از حقیقت است، و اینکه شیطان و پیروانش شبیه چوپان و رمه هستند که گلّه با یک صدای چوپان به راه افتاده، و با صدایى دیگر میایستند، با آنکه ورای این صداها، هیچ معنایی نهفته نیست.[5]
البته مجاهد میگوید: منظور از «صوت» ترانهها و ساز و آواز است. برخى هم میگویند: هر صدایى که مردم را به فساد دعوت کند، آواز شیطان است.[6]
برخی نیز صوت شیطان را به معنای دعوت شیطان دانستهاند.[7]
2. «وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ» «جلب» به معنای سوق دادن و راندن چیزی از جایی به جای دیگر است.[8] «خیل» به معنای اسبان،[9] کنایه از سواره نظام است، و «رجل» به معنای نیروهای پیاده.
معنای این جمله این است که براى به راه انداختن آنان به سوى معصیت، به لشکریانت اعم از سواره نظام و پیاده نظام دستور ده تا پیوسته بر سر آنان بزنند، و این گویا اشاره است به این که لشکریان شیطان بعضیشان تندکار و بعضى کندکارند، همچنانکه وضع هر لشکرى اینگونه است؛ بعضى سواره و بعضى پیادهاند، پیادهها را به کارى میگمارند که نیاز به سرعت عمل نداشته باشد.[10]
3. «وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ». شرکت شیطان در اموال آن است که اموال از راه حرام به دست آید، و یا در راه حرام خرج شود که خواست و نظر شیطان در اموال دخیل باشد. شرکت در اولاد آن است که فرزندان از راه حرام و زنا به دنیا آیند، و یا تربیت آنها بر اساس خواستههای شیطان باشد و مطابق تعالیم الهی تربیت نشوند.
مشارکت شیطان در مال در حقیقت کنایه از هر چیزی است که از راه غیر مشروع به دست آید؛ مانند اینکه اموال دیگران را غصب کنیم، یا از راه ربا به دست آید و... و مشارکت در اولاد در حقیقت کنایه از فرزندان نامشروع، یا کشتن فرزند از ترس فقر و تربیت نادرست آنها است.[11]
از امام باقر(ع) در مورد مشارکت شیطان در مال و فرزند سؤال شد، آنحضرت فرمود: آنچه مال حرام باشد، شیطان در آن شریک است. و فرمود: شیطان وقت آمیزش، انسان را همراهى میکند و فرزند با نطفه او و نطفه مرد به وجود میآید وقتى که حرام باشد.[12]
البته ممکن است فرزندى براى انسان از راه حلال به دنیا آید، اما او را به تربیت دینى و صالح تربیتش نکند و به آداب خدایى مؤدبش نسازد، در نتیجه سهمى از آن فرزند را براى شیطان قرار داده، و سهمى را براى خودش. اینگونه است دیگر چیزها؛ یعنی مالی را که از راه حلال به دست آورده، در راه حرام خرج نماید. و این همان مشارکت شیطان در مال و فرزندان است.[13]
4. «وَ عِدْهُمْ ...». در این بخش خطاب به شیطان میفرماید به آنها وعدههاى باطل بده و در نتیجه به کارهاى حرام و عدم توبه وادارشان کن: «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ»؛[14] یعنى شیطان به ایشان وعده نمیدهد، مگر وعده دروغین و گول زننده؛ به این معنا که خطا را در نظرشان صواب و باطل را به صورت حق جلوه میدهد.
5. البته قرآن کریم در پایان این آیه، در مقام تذکر و نصیحت فرمود: «شیطان فقط فریفته شدن را وعده میدهد».
گفتنی است که این اختیار به شیطان از طرف خدا روى حکمت نظام خلقت داده شده است، آن هم درباره آنهایى که از شیطان پیروى میکنند، نه بندگان خدا که در باره آنها فرمود: تو هرگز سلطهاى بر بندگان من، نخواهى یافت. (و آنها هیچگاه به دام تو گرفتار نمیشوند).[15]
«وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُوراً»؛
هر کدام از آنها را میتوانى با صدایت تحریک کن! و لشکر سواره و پیادهات را بر آنها گسیل دار؛ و با آنان در ثروت و فرزندانشان شریک شو؛ و با وعدهها سرگرمشان کن، ولى شیطان جز فریب و دروغ، وعدهاى به آنها نمیدهد.
عبارات پروردگار در این آیه، اگرچه به صورت امر و دستور میباشد، اما در حقیقت باید آنرا نوعی تهدید ارزیابی کرد. چنانکه ابن عباس میگوید؛ معمولاً هر گاه بخواهند کسى را تهدید کنند، میگویند: هر چه میخواهى بکن که سر انجام، نتیجه کارت را خواهى دید!
در اینجا خدای متعال تهدید را به صورت امر آورده است.[1] مانند آنجا که فرمود: «اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ ...»؛[2] هر کارى میخواهید بکنید، او به آنچه انجام میدهید بینا است!
با ذکر این مقدمه باید گفت که در این آیه، چند موضوع قابل توجه است:
1. «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ». "استفزز" به معناى هل دادن به آرامى و به سرعت است؛[3] یعنى هر کس از پیروانت را خواستى با صدا و خواندنت به گناه برخیزان؛ نظیر چوپان که با صداى خود حیوانات را جمع، یا متفرق میکند. منظور از «صوت» در اینجا وسوسه شیطان است. و ظاهراً به عنوان باطل و بیمعنا بودن، به «استفزاز» که صدای چوپانها است تشبیه شده است؛ زیرا گوسفندان فقط صدا را میشنوند و معناى آنرا نمیدانند.
بنابر این معناى آیه شریفه این میشود که با آوازت از نسل آدم، هر کس را که میتوانى گمراه کرده و به معصیت وادار کن، که البته به حکم آیات سوره حجر،[4] این افراد کسانى خواهند بود که ابلیس را دوست داشته و از او پیروی کنند. و گویا "استفزاز با آواز" کنایه از خوار کردن آنان با وسوسههاى باطل و خالى از حقیقت است، و اینکه شیطان و پیروانش شبیه چوپان و رمه هستند که گلّه با یک صدای چوپان به راه افتاده، و با صدایى دیگر میایستند، با آنکه ورای این صداها، هیچ معنایی نهفته نیست.[5]
البته مجاهد میگوید: منظور از «صوت» ترانهها و ساز و آواز است. برخى هم میگویند: هر صدایى که مردم را به فساد دعوت کند، آواز شیطان است.[6]
برخی نیز صوت شیطان را به معنای دعوت شیطان دانستهاند.[7]
2. «وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ» «جلب» به معنای سوق دادن و راندن چیزی از جایی به جای دیگر است.[8] «خیل» به معنای اسبان،[9] کنایه از سواره نظام است، و «رجل» به معنای نیروهای پیاده.
معنای این جمله این است که براى به راه انداختن آنان به سوى معصیت، به لشکریانت اعم از سواره نظام و پیاده نظام دستور ده تا پیوسته بر سر آنان بزنند، و این گویا اشاره است به این که لشکریان شیطان بعضیشان تندکار و بعضى کندکارند، همچنانکه وضع هر لشکرى اینگونه است؛ بعضى سواره و بعضى پیادهاند، پیادهها را به کارى میگمارند که نیاز به سرعت عمل نداشته باشد.[10]
3. «وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ». شرکت شیطان در اموال آن است که اموال از راه حرام به دست آید، و یا در راه حرام خرج شود که خواست و نظر شیطان در اموال دخیل باشد. شرکت در اولاد آن است که فرزندان از راه حرام و زنا به دنیا آیند، و یا تربیت آنها بر اساس خواستههای شیطان باشد و مطابق تعالیم الهی تربیت نشوند.
مشارکت شیطان در مال در حقیقت کنایه از هر چیزی است که از راه غیر مشروع به دست آید؛ مانند اینکه اموال دیگران را غصب کنیم، یا از راه ربا به دست آید و... و مشارکت در اولاد در حقیقت کنایه از فرزندان نامشروع، یا کشتن فرزند از ترس فقر و تربیت نادرست آنها است.[11]
از امام باقر(ع) در مورد مشارکت شیطان در مال و فرزند سؤال شد، آنحضرت فرمود: آنچه مال حرام باشد، شیطان در آن شریک است. و فرمود: شیطان وقت آمیزش، انسان را همراهى میکند و فرزند با نطفه او و نطفه مرد به وجود میآید وقتى که حرام باشد.[12]
البته ممکن است فرزندى براى انسان از راه حلال به دنیا آید، اما او را به تربیت دینى و صالح تربیتش نکند و به آداب خدایى مؤدبش نسازد، در نتیجه سهمى از آن فرزند را براى شیطان قرار داده، و سهمى را براى خودش. اینگونه است دیگر چیزها؛ یعنی مالی را که از راه حلال به دست آورده، در راه حرام خرج نماید. و این همان مشارکت شیطان در مال و فرزندان است.[13]
4. «وَ عِدْهُمْ ...». در این بخش خطاب به شیطان میفرماید به آنها وعدههاى باطل بده و در نتیجه به کارهاى حرام و عدم توبه وادارشان کن: «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ»؛[14] یعنى شیطان به ایشان وعده نمیدهد، مگر وعده دروغین و گول زننده؛ به این معنا که خطا را در نظرشان صواب و باطل را به صورت حق جلوه میدهد.
5. البته قرآن کریم در پایان این آیه، در مقام تذکر و نصیحت فرمود: «شیطان فقط فریفته شدن را وعده میدهد».
گفتنی است که این اختیار به شیطان از طرف خدا روى حکمت نظام خلقت داده شده است، آن هم درباره آنهایى که از شیطان پیروى میکنند، نه بندگان خدا که در باره آنها فرمود: تو هرگز سلطهاى بر بندگان من، نخواهى یافت. (و آنها هیچگاه به دام تو گرفتار نمیشوند).[15]
[1]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 6، ص 657، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[2]. فصلت، 40.
[3]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، ج 13، ص 146، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. مانند: آیه 39.
[5]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 13، ص 146.
[6]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، شیخ آقابزرگ، تحقیق، قصیر عاملی، احمد، ج 6، ص 499، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.
[7]. بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج 2، ص 540، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، 1423ق؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق، المرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج 3، ص 261، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق.
[8]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 1، ص 268، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[9]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 304، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[10]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 13، ص 146.
[11]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 5، ص 63، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1424ق.
[12]. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، محقق، مصحح، رسولى محلاتى، سید هاشم، ج 2، ص 299، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.
[13]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 13، ص 146.
[14] بقره، 268.
[15]. اسراء، 65.