سقّاخانه به محلی گفته میشود که ظرف بزرگ یا منبعی در آنجا ساخته و در آن آب میریزند تا مردمِ تشنه در آنجا آب بیاشامند.[1]
یکی از معروفترین و قدیمیترین سقّاخانهها، سقّاخانهای است که تا امروز در صحن انقلابِ حرم امام رضا(ع) باقی مانده و به سقّاخانه «اسماعیل طلا» مشهور است.[2]
به گواهی متون و اسناد تاریخی بر جای مانده، سنگ بنای این سقاخانه را نادرشاه افشار گذارد؛ به این ترتیب که پس از فتح شهر هرات، سنگابی یکپارچه از سنگ مرمر به غنیمت گرفته شد و به دستور نادرشاه به حرم حضرت رضا(ع) منتقل گشت و بین سالهای 1144- 1145ق در صحن عتیق آن حرم، نصب گردید، تا زائران برای رفع تشنگی از آب آن -که به مقدار سه کُر[3] گنجایش داشت- استفاده کنند.[4]
در سالهای بعد، یکی از فرماندهان فتحعلیشاه، به نام «اسماعیل خان»، بنایی هشت ضلعی با ستونهای مرمر برفراز سقّاخانه احداث نمود و سقف آنرا با روکش طلا آراست و این بنا به «سقاخانه اسماعیل طلایی» معروف گردید.[5]
در مورد تقدس این سقّاخانه باید گفت:
- موضوع تقدس و تبرک برخی افراد، مکانها و یا اشیا، ریشه در قرآن کریم و روایات شیعه و سنی دارد.[6]
- در فرهنگ شیعی، آب رساندن به تشنگان و سقاخانه، یادآور سقایی حضرت عباس(ع) در واقعه کربلا بوده و از اینرو گاهی کاسههایی که برای نوشیدن آب در اطراف سقاخانهها مورد استفاده قرار میگرفت با نام امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) مزین میگردید؛ از اینرو از گذشته تا به امروز از آب سقاخانه به عنوان تبرک استفاده میشود.
- در نگاهی کلّی بناهای پیرامونی مزار معصومان(ع) - از قبیل درب، پنجره، دیوار، سقاخانه و ... دارای تقدّس ذاتی نبوده، بلکه شرافتشان به جهت نسبتی است که با صاحب مزار پیدا میکنند؛ از اینرو مشاهده میشود که زائران حرم، بر آنها بوسه زده و تبرک میجویند.
بر این اساس، هر چند روایت خاصی مبنی بر تقدس و تبرک سقاخانه حرم امام رضا(ع) وجود ندارد، ولی این بنا، به جهت نسبتی که با آن مضجع شریف و آن امام همام دارد، مورد تکریم و تقدیس قرار گرفته و آب آن، به عنوان تبرک و شفا مورد استفاده عاشقان و زائران حضرتش قرار میگیرد.
[1]. ر. ک: عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، واژه «سقاخانه».
[2]. البته در حرم مطهر امام رضا(ع) دو سقاخانه دیگر -در صحن قدس و صحن جمهوری اسلامی- وجود دارد، ولی سقاخانه «اسماعیل طلایی» دارای قدمت و شهرت است. گفتنی است، از گذشتههای دور در حرم رضوی منصب سقّایی وجود داشته، ولی ساخت سقاخانه، از زمان نادرشاه گزارش شده است. ر. ک: پایگاه اطلاعرسانی آستان قدس رضوی.
[3]. حدود 1150 لیتر آب.
[4]. ر. ک: نوایی، عبد الحسین، نادرشاه و بازماندگانش، ص 436، تهران، نشر زرین، چاپ اول، 1368ش.
[5]. در برخی نقلها، «اسماعیل طلایی» لقب اسماعیل خان ذکر شده و درباره علت آن گفتهاند، در زمان فتحعلی شاه قاجار از طرف یکی از دولتهای خارجی بستهای به عنوان هدیه به دربار رسید و شاه قصد گشودن آنرا کرد. «اسماعیلخان» که جزء ملتزمین بود، استدعا کرد این کار در محوطه کاخ به وسیله خدمتگذاران انجام شود؛ چرا که احتمال سوء قصد را نمیتوان از نظر دور داشت. اتفاقا هنگام باز کردن٬ بسته منفجر شد و خساراتی به بار آورد. فتحعلی شاه با اطلاع از این امر٬ دستور داد برای این دوراندیشی، هم وزن سردار اسماعیلخان سکههای طلا به او مرحمت شود. چنین کردند و اسماعیل خان معروف به «زرریزخان» شد. او این طلاها را صرف ساختن جایگاه آن سنگاب کرد تا گنبد و پایههای سقاخانه با روکشی از طلا مزین شود. از آن زمان این سقاخانه را به «سقاخانه اسماعیل طلا» میشناسند. ر. ک: شیرازى، میرزا فضل الله، تاریخ ذو القرنین، ص 221، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، چاپ اول، 1380ش.
[6]. جهت آگاهی بیشتر در این زمینه، ر. ک: نمایه 41247 (دیدگاه اسلام درباره تبرک).