یکی از راه های انجام وظیفه مکلّفین عمل کردن به احتیاط است که همان استفاده از نظر همه مجتهدین است ، البته باید توجه داشت که این مسیر برای همه مقدور نیست و چه بسا غیر ممکن باشد؛
زیرا اوّلاً احاطه بر دیدگاه همه مجتهدان برای تمامی افراد ممکن نیست.
ثانیاً استفاده از این روش جهت انجام تمامی وظایف و تکالیف دارای مشقت بسیاری است که زندگی را برای افراد طاقت فرسا می نماید.
ویکی از شرایطی که برای مرجع تقلید بیان کرده اند این است که اعلم از دیگر مجتهدین باشد ، یعنى در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدین زمان خود استادتر باشد [i]، و این یک حکم عقلی است که مردم در هر کاری به متخصّصی رجوع می کنند که از دیگران استادتر باشد و چون در بسیاری از موارد دیدگاه ها مختلف است، چه بسا تعدادی یک نفر را به عنوان مرجع اعلم اعلام می کنند، امّا برخی دیگر فرد دیگری را به عنوان اعلم اعلام می کنند که این هم امری عادی و معمولی است، به عنوان نمونه اگر شما از مردم در مورد استادترین پزشک متخصّص قلب بپرسید تحقیقاً نظر واحدی ندارند، حتّی اگر از پزشکان نیز سؤال نمایید این تردید از بین نمی رود، یکی از مواردی که بسیار در این مسئله تأثیر دارد دیدگاه های شاگردان هر مجتهدی است که معمولاً استاد شان را از دیگران استادتر می دانند.
[i] خمینی، سید روح اللَّه، توضیح المسائل (المحشى)، ج1، ص: 13، م 2، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، چاپ هشتم، قم، 1424 هـ ق، تقلید در احکام، عمل کردن به دستور مجتهد است، و از مجتهدى باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامى و حلالزاده و زنده و عادل با شد. و نیز بنا بر احتیاط واجب باید از مجتهدى تقلید کرد که حریص به دنیا نباشد و از مجتهدین دیگر اعلم باشد.
پرسش شما از چند بخش تشکیل شده است.
1- آیا می توانیم از نظر همه مجتهدین استفاده نماییم؟
2- آیا ملاک تقلید ارجح بودن است؟
3- چرا همه مردم از یک نفر تقلید نمی کنند؟
4- آیا با توجه به ارجحیت ممکن است همه آنها تمامی شرایط را داشته باشند؟
اول: همان طور که مراجع عظام تقلید در رساله های عملیه شان بیان نمودند برای هر مکلفی جهت انجام وظایفش سه راه وجود دارد[1] که یکی از آنها عمل کردن به احتیاط است که همان استفاده از نظر همه مجتهدین و انجام دادن عمل به گونه ای است که با فتوای هیچ یک از مجتهدین مخالفت نشده باشد. این یکی از راه هایی است که برای انجام وظیفه مکلّف ارائه شده است، البته باید توجه داشت که این مسیر برای همه مقدور نیست چه بسا غیر ممکن باشد؛
زیرا اوّلاً احاطه بر دیدگاه همه مجتهدان برای تمامی افراد ممکن نیست.
ثانیاً استفاده از این روش جهت انجام تمامی وظایف و تکالیف دارای مشقت بسیاری است که زندگی را برای افراد طاقت فرسا می نماید.
دوم: یکی از شرایطی که برای مرجع تقلید بیان کرده اند این است که اعلم از دیگر مجتهدین باشد ، یعنى در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدین زمان خود استادتر باشد [2]، و این یک حکم عقلی است که مردم در هر کاری به متخصّصی رجوع می کنند که از دیگران استادتر باشد.
سوم: امّا با توجه به این که یک نفر از مجتهدین اعلم است چرا همه مردم از یک نفر تقلید نمی کنند؟
یک. در بسیاری از موارد دیدگاه ها مختلف است، چه بسا تعدادی یک نفر را به عنوان مرجع اعلم اعلام می کنند، امّا برخی دیگر فرد دیگری را به عنوان اعلم اعلام می کنند که این هم امری عادی و معمولی است، به عنوان نمونه اگر شما از تعدادی از مردم در مورد استادترین پزشک متخصّص قلب بپرسید تحقیقاً نظر واحدی ندارند، حتّی اگر از پزشکان نیز سؤال نمایید این تردید از بین نمی رود، یکی از مواردی که بسیار در این مسئله تأثیر دارد دیدگاه های شاگردان هر مجتهدی است که معمولاً استاد شان را از دیگران استادتر می دانند.
دو. در بسیاری از موارد نیز هر کدام از مراجع استنباطشان در بابی از ابواب فقه قوی تر از دیگران است؛ از این رو، تشخیص مجتهد اعلم مشکل به نظر می رسد.
سه. در برخی از موارد اختلاف سطح تعدادی از مجتهدین در حدّی نیست که به آسانی بشود اعلم را از میانشان انتخاب نمود و این موجب اختلاف یا اعلام اسامی متعدّد می شود.
چهارم: گرچه می توان تصور کرد که تعدادی از دانشمندان، هم سطح و در یک حدّ از استنباط باشند، امّا بعید است که با دقت عقلی بتوان به نتیجه قطعی رسید، ولی علت این که چند نفر اعلام می شوند در پاسخ پرسش پیشین بیان شده است.
برای اطلاع بیشتر به نمایه های: راه های تشخیص مرجع اعلم و اورع، شماره 1525 (سایت: 1556)، انتخاب مرجع تقلید اعلم، شماره 1657 (سایت: 1820)، تشخیص مرجع تقلید اعلم، شماره 2479 (سایت: 2620) و مجتهد اعلم، شماره 5310 (سایت: 5528) مراجعه نمایید.
[1] همان، ج1، ص: 11، م 1، در احکام غیر ضرورى دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روى دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنى به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طورى به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلًا اگر عدّهاى از مجتهدین عملى را حرام مىدانند و عدّه دیگر مىگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملى را بعضى واجب و بعضى مستحبّ مىدانند، آن را به جا آورد؛ پس کسانى که مجتهد نیستند و نمىتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
[2] همان، ج1، ص: 13، م 2، تقلید در احکام، عمل کردن به دستور مجتهد است، و از مجتهدى باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامى و حلالزاده و زنده و عادل با شد. و نیز بنا بر احتیاط واجب باید از مجتهدى تقلید کرد که حریص به دنیا نباشد و از مجتهدین دیگر اعلم باشد.