موضوعی که به نقل از برخی کتابها در پرسش مطرح شده است، ناظر به وجود هر انسانی در عالم مثال، به وجود مثالی خود است.[1]
در تبیین این مطلب چنین گفته شده است: از آنجا که هر انسان، یعنی نفس جزئى او که از آن به «من» تعبیر میشود، در ابتداى وجود در این دنیا، داراى مرتبهی مثال و عقل ضعیفى است؛ پس ضرورتاً این هویّت خویش را از مرتبهاى قویتر و کاملتر، یعنی از دو عالم مثال و عقل که قبل از دنیا قرار دارند کسب کرده است. به عبارت روشنتر، این نفس جزئى، ظهور و بروزى از وجودى اکمل است که در دو عالم مثال و عقل موجود است. پس انسان را قبل از این ظهور و بروز یا تعیّن، عالمى دیگر است که در آن از وجودى اکمل و خالى از نقص برخوردار است.[2]
بنابراین، وجود دنیایی هر انسان، بروز و ظهور وجودی است که در عالم مثال وجود داشت و وجود مثالی او وجودی قویتر از وجود مادی و خالی از نقصان بود. سپس آن وجود مثالی، در عالم ماده، به شکل و خصوصیات مادی ظهور و بروز کرد و پس از این دنیا نیز به همان عالم(مثال یا برزخ) وارد میشود.
البته، کیفیت وجود او در برگشت به آن عالم(مثال یا برزخ) وابسته به اعمال او در این دنیا است. از آنجا که اعمال افراد در دنیا مختلف است، وضعیت آنان نیز در آن عالم مختلف است؛ برخی در بهشت برزخی هستند و برخی در جهنم برزخی، و بعضی نیز شاید حالتی شبیه خواب در آن عالم داشته باشند.[3]
[1]. ر. ک: «حقیقت عالم مثال»، 10545؛ «مراتب وجود در حکمت و عرفان و مطابقت آن با اصطلاح قرآنی برزخ و قیامت»، 17984.
[2]. ر. ک: طباطبائى، سید محمد حسین، انسان از آغاز تا انجام، ص 217، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، 1388ش.
[3]. ر. ک: «ثواب و عقاب در برزخ»، 5674؛ «برزخ و زندگی برزخی»، 3891 ؛ «سرانجام روح بعد از مرگ»، 7803.