کد سایت
id24581
کد بایگانی
73142
نمایه
منظور از امتحان به نقص ثمرات
طبقه بندی موضوعی
تفسیر,امتحان و آزمایش الهی
خلاصه پرسش
منظور پروردگار از آزمایش انسانها با نقص ثمرات(کمشدن محصولات) چیست؟
پرسش
مراد از کم بودن میوه در سوره بقره آیه 155 چیست؟ آنرا تبیین فرمایید؟
پاسخ اجمالی
برخی از مفسران معتقدند؛ منظور از نقص ثمرات از بین رفتن میوههاى درختان و کمبود زراعت و گیاهان است؛ مؤمنان به دلیل درگیر بودن در نبردها و جهاد با دشمن، از رسیدگی به باغها و مزارع بازمیماندند و یا به آفات و بلایای طبیعی محصولات آنان از بین میرفت.
برخى نیز میگویند؛ منظور از نقص ثمرات فرزندان است؛ زیرا فرزند میوه دل انسان است؛ و نقص فرزندان و کمشدن مردان و جوانان با جنگ که در آیه قبل مطرح شده مناسبتر است، تا نقص میوههاى درختان.
عدهای برآنند که نقص ثمرات شامل هر گونه بهرههاى زندگى، اعم از کشت و زرع، میوهها و فرزندان میشود که از آثار بهم خوردن امنیت عادى و حالت بسیج عمومی، دفاع و جهاد است.
برخى نیز میگویند؛ منظور از نقص ثمرات فرزندان است؛ زیرا فرزند میوه دل انسان است؛ و نقص فرزندان و کمشدن مردان و جوانان با جنگ که در آیه قبل مطرح شده مناسبتر است، تا نقص میوههاى درختان.
عدهای برآنند که نقص ثمرات شامل هر گونه بهرههاى زندگى، اعم از کشت و زرع، میوهها و فرزندان میشود که از آثار بهم خوردن امنیت عادى و حالت بسیج عمومی، دفاع و جهاد است.
پاسخ تفصیلی
1. یکى از سنتهاى خدا در مورد بشر این است که او را همواره مورد آزمایش قرار میدهد. این حقیقت از آیات متعدد قرآن استفاده مىشود، از جمله آیه: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ»؛[1] بیقین همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، و کاهش در مالها، جانها و میوهها، آزمایش میکنیم و بشارت ده به استقامتکنندگان.
این آیه میفرماید خداوند به مقدارى از ترس نه ترس همیشگى، همچنین به مقدارى از گرسنگى و مقدارى از نقصان اموال و نفوس و ثمرات امتحان میکند. خداوند این نکته را از آن جهت یادآور شد که مؤمنان، خود را براى تحمّل مشکلات و مشقتهایى که در راه کمک به پیامبر اسلام(ص) پیش میآمد آماده کنند؛ علت ترس آن بود که دشمنانى از مشرکان همواره قصد اذیّت آنان را داشتند و علّت گرسنگى نیز آن بود که در نتیجه درگیر بودن با جهاد در راه خدا به معاش و اقتصاد آنها لطمه بزرگى وارد میآمد. گذشته از این حتی لازم بود براى تأمین بودجه جهاد، از مال خود انفاق کنند.[2]
2. در وجه مصلحت و لطف این آزمایشها دو دیدگاه وجود دارد:
1 - 2. کسانى که بعد از آنها به وجود میآیند هنگامى که با این نوع پیش آمدها و مشکلات برخورد میکنند بدانند که اینها دلیل پستى مقام انسان نیست؛ زیرا این امور براى اصحاب پیامبر اسلام(ص) که از لحاظ مقام و منزلت از آنها بالاتر بودهاند نیز پیش آمده است.
2- 2. هنگامى که کفّار مشاهده کنند، مؤمنان در راه یارى پیامبر(ص) در عین حال که با این نوع مشکلات و مشقتها مواجه هستند، از یارى او صرف نظر نمیکنند، بلکه همچنان با جان و مال به پشتیبانى و یارى خود ادامه میدهند، از این جریان پى میبرند که آنان یقین و معرفت کامل به حقانیّت دین اسلام پیدا کردهاند و همین موضوع موجب میگردد که خود کفّار نیز به دین اسلام توجّه کنند و بالأخره در ردیف مسلمانان درآیند.[3]
3. گفتنی است که اولاً: امتحان الهى به دو صورت انجام میگیرد: گاهى با کمبودها و بلاها و گاهى با افزایش نعمت و خوبیها، چنانکه میفرماید: «وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً»؛[4] شما را به شر و خیر امتحان میکنیم.
منظور از شرّ، مصیبتها و ناراحتیها است که نمونههایى از آن در آیه مورد بحث بیان شده است. و منظور از خیر نعمتهاى گوناگون؛ مانند علم، ثروت، قدرت و ... است.
ثانیاً: چنین نیست که امتحان الهى در طول عمر فقط یکبار صورت گیرد، بلکه همواره در زندگى تکرار میشود: «أَ وَ لا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فِی کُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ»؛[5] آیا نمیبینند که آنها سالى یکبار و یا دو بار امتحان میشوند؟
ثالثاً: امتحان الهى عمومى است و شامل همه افراد میشود و این یک قانون کلى است و استثنا ندارد؛ لذا همه افراد بشر به نحوى مورد آزمایش قرار میگیرند. خداوند حتى پیامبران خود را هم مکرر مورد امتحان قرار داد، آزمایشهایی به مراتب سختتر از امتحان افراد معمولى است؛ مانند در آتش انداختن حضرت ابراهیم(ع)، دستور به ذبح فرزندش اسماعیل(ع). قرآن کریم میفرماید: «وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمانَ»؛[6]همانا سلیمان را امتحان کردیم.
رابعاً: آمدن پیامبران براى همه افراد چه آنهایى که ایمان آوردهاند و چه آنهایى که ایمان نیاوردهاند، مایه امتحان است، ولى افراد با ایمان امتحان دیگرى هم دارند. چنانکه میفرماید: «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ»؛[7] آیا مردم گمان میکنند با گفتن اینکه ایمان آوردهایم رها میشوند و مورد امتحان قرار نمیگیرند؟
4. با توجه به آنچه که بیان شد، در آیه مورد بحث طبق صریح قرآن، خداوند بندگان خود را با پنج چیز امتحان میکند:[8] ترس، گرسنگى، کاستى در اموال، کاستى در جانها و کاستى در میوهها.
خداوند در این آیه مؤمنان را مورد خطاب قرار میدهد و اظهار میدارد که شما را با چیزى از این پنج مورد امتحان خواهیم کرد و با ذکر این مطلب آنها را براى مقابله با مشکلاتی که در پیش دارند آماده میکند تا بدانند که در جهت یارى پیامبر و دین حق گرفتاریهایی خواهند داشت که همه آنها امتحانهاى خداوند است. آنگاه در پایان آیه به کسانى که در راه این مشکلات صبر کنند مژده خیر میدهد. سپس به آنها یاد میدهد که به هنگام رسیدن بلا، از نظر روحى چه واکنشى نشان دهند.[9]
5. شاید سرّ اینکه اولین مورد از چیزهایی که انسان به سبب آن امتحان میشود ترس اعلام شده، نظر به همان ترس از فقدان یکى از این امور سهگانه(جان، مال و فرزند) است که قبل از وقوع آنها انسان همیشه میترسد که مبادا آسیبى به آنها برسد.
در مرتبه دوم گرسنگى است که در اثر فقر پدید میآید.
مرتبه سوم نقص مال است که البته، فقدان مال بسیار ناگوار است، بویژه برای ثروتمندان هنگامی که دچار فقر گردند.
و در مرتبه چهارم آفات نفسانى است که از زخم خوردن در میدان نبرد و جهاد فى سبیل اللَّه است تا دچار شدن به بیماریها.[10]
اما در مورد پنجمین ابزار امتحان که نقص ثمرات باشد، و منظور از آن چیست، مفسران در مجموع چند احتمال مطرح کردهاند.
1. بعضى گفتهاند مراد از نقص ثمرات، از بین رفتن میوههاى درختان و کمبود زراعت و گیاهان است.[11] و علّت نقصان میوهها این بود که مؤمنان به دلیل اشتغال به جهاد و نبرد با دشمنان، از تعمیر باغها و مزارع باز میماندند.[12] و یا آنکه مراد، تلف شدن محصولات به آفات و بلایای طبیعی و آسمانی است.[13]
2. برخى میگویند: منظور از کاهش ثمرات، ازدستدادن فرزندان است؛ زیرا فرزند میوه دل انسان است.[14] و چون نقص فرزندان و کم شدن مردان و جوانان با جنگ که در آیه قبل مطرح شده، مناسبتر است تا نقص میوههاى درختان.[15]
3. برخی هم معتقدند؛ نقص ثمرات، شامل هر گونه بهرههاى زندگى؛ مانند کشت و زرع، میوهها، فرزندان و ... میشود که از آثار بهم خوردن امنیت عادى و حالت بسیج عمومی و دفاع و جهاد است. کسانی که باید نظامات جهل و ستم را واژگون کنند و زنجیرهاى اسارت را از ملل بردارند، باید از چنین آزمایشهاى سخت مانند پولاد آب دیده بیرون آیند و از دیگران خالص و متمایز گردند.[16]
این آیه میفرماید خداوند به مقدارى از ترس نه ترس همیشگى، همچنین به مقدارى از گرسنگى و مقدارى از نقصان اموال و نفوس و ثمرات امتحان میکند. خداوند این نکته را از آن جهت یادآور شد که مؤمنان، خود را براى تحمّل مشکلات و مشقتهایى که در راه کمک به پیامبر اسلام(ص) پیش میآمد آماده کنند؛ علت ترس آن بود که دشمنانى از مشرکان همواره قصد اذیّت آنان را داشتند و علّت گرسنگى نیز آن بود که در نتیجه درگیر بودن با جهاد در راه خدا به معاش و اقتصاد آنها لطمه بزرگى وارد میآمد. گذشته از این حتی لازم بود براى تأمین بودجه جهاد، از مال خود انفاق کنند.[2]
2. در وجه مصلحت و لطف این آزمایشها دو دیدگاه وجود دارد:
1 - 2. کسانى که بعد از آنها به وجود میآیند هنگامى که با این نوع پیش آمدها و مشکلات برخورد میکنند بدانند که اینها دلیل پستى مقام انسان نیست؛ زیرا این امور براى اصحاب پیامبر اسلام(ص) که از لحاظ مقام و منزلت از آنها بالاتر بودهاند نیز پیش آمده است.
2- 2. هنگامى که کفّار مشاهده کنند، مؤمنان در راه یارى پیامبر(ص) در عین حال که با این نوع مشکلات و مشقتها مواجه هستند، از یارى او صرف نظر نمیکنند، بلکه همچنان با جان و مال به پشتیبانى و یارى خود ادامه میدهند، از این جریان پى میبرند که آنان یقین و معرفت کامل به حقانیّت دین اسلام پیدا کردهاند و همین موضوع موجب میگردد که خود کفّار نیز به دین اسلام توجّه کنند و بالأخره در ردیف مسلمانان درآیند.[3]
3. گفتنی است که اولاً: امتحان الهى به دو صورت انجام میگیرد: گاهى با کمبودها و بلاها و گاهى با افزایش نعمت و خوبیها، چنانکه میفرماید: «وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً»؛[4] شما را به شر و خیر امتحان میکنیم.
منظور از شرّ، مصیبتها و ناراحتیها است که نمونههایى از آن در آیه مورد بحث بیان شده است. و منظور از خیر نعمتهاى گوناگون؛ مانند علم، ثروت، قدرت و ... است.
ثانیاً: چنین نیست که امتحان الهى در طول عمر فقط یکبار صورت گیرد، بلکه همواره در زندگى تکرار میشود: «أَ وَ لا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فِی کُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ»؛[5] آیا نمیبینند که آنها سالى یکبار و یا دو بار امتحان میشوند؟
ثالثاً: امتحان الهى عمومى است و شامل همه افراد میشود و این یک قانون کلى است و استثنا ندارد؛ لذا همه افراد بشر به نحوى مورد آزمایش قرار میگیرند. خداوند حتى پیامبران خود را هم مکرر مورد امتحان قرار داد، آزمایشهایی به مراتب سختتر از امتحان افراد معمولى است؛ مانند در آتش انداختن حضرت ابراهیم(ع)، دستور به ذبح فرزندش اسماعیل(ع). قرآن کریم میفرماید: «وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمانَ»؛[6]همانا سلیمان را امتحان کردیم.
رابعاً: آمدن پیامبران براى همه افراد چه آنهایى که ایمان آوردهاند و چه آنهایى که ایمان نیاوردهاند، مایه امتحان است، ولى افراد با ایمان امتحان دیگرى هم دارند. چنانکه میفرماید: «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ»؛[7] آیا مردم گمان میکنند با گفتن اینکه ایمان آوردهایم رها میشوند و مورد امتحان قرار نمیگیرند؟
4. با توجه به آنچه که بیان شد، در آیه مورد بحث طبق صریح قرآن، خداوند بندگان خود را با پنج چیز امتحان میکند:[8] ترس، گرسنگى، کاستى در اموال، کاستى در جانها و کاستى در میوهها.
خداوند در این آیه مؤمنان را مورد خطاب قرار میدهد و اظهار میدارد که شما را با چیزى از این پنج مورد امتحان خواهیم کرد و با ذکر این مطلب آنها را براى مقابله با مشکلاتی که در پیش دارند آماده میکند تا بدانند که در جهت یارى پیامبر و دین حق گرفتاریهایی خواهند داشت که همه آنها امتحانهاى خداوند است. آنگاه در پایان آیه به کسانى که در راه این مشکلات صبر کنند مژده خیر میدهد. سپس به آنها یاد میدهد که به هنگام رسیدن بلا، از نظر روحى چه واکنشى نشان دهند.[9]
5. شاید سرّ اینکه اولین مورد از چیزهایی که انسان به سبب آن امتحان میشود ترس اعلام شده، نظر به همان ترس از فقدان یکى از این امور سهگانه(جان، مال و فرزند) است که قبل از وقوع آنها انسان همیشه میترسد که مبادا آسیبى به آنها برسد.
در مرتبه دوم گرسنگى است که در اثر فقر پدید میآید.
مرتبه سوم نقص مال است که البته، فقدان مال بسیار ناگوار است، بویژه برای ثروتمندان هنگامی که دچار فقر گردند.
و در مرتبه چهارم آفات نفسانى است که از زخم خوردن در میدان نبرد و جهاد فى سبیل اللَّه است تا دچار شدن به بیماریها.[10]
اما در مورد پنجمین ابزار امتحان که نقص ثمرات باشد، و منظور از آن چیست، مفسران در مجموع چند احتمال مطرح کردهاند.
1. بعضى گفتهاند مراد از نقص ثمرات، از بین رفتن میوههاى درختان و کمبود زراعت و گیاهان است.[11] و علّت نقصان میوهها این بود که مؤمنان به دلیل اشتغال به جهاد و نبرد با دشمنان، از تعمیر باغها و مزارع باز میماندند.[12] و یا آنکه مراد، تلف شدن محصولات به آفات و بلایای طبیعی و آسمانی است.[13]
2. برخى میگویند: منظور از کاهش ثمرات، ازدستدادن فرزندان است؛ زیرا فرزند میوه دل انسان است.[14] و چون نقص فرزندان و کم شدن مردان و جوانان با جنگ که در آیه قبل مطرح شده، مناسبتر است تا نقص میوههاى درختان.[15]
3. برخی هم معتقدند؛ نقص ثمرات، شامل هر گونه بهرههاى زندگى؛ مانند کشت و زرع، میوهها، فرزندان و ... میشود که از آثار بهم خوردن امنیت عادى و حالت بسیج عمومی و دفاع و جهاد است. کسانی که باید نظامات جهل و ستم را واژگون کنند و زنجیرهاى اسارت را از ملل بردارند، باید از چنین آزمایشهاى سخت مانند پولاد آب دیده بیرون آیند و از دیگران خالص و متمایز گردند.[16]
[1]. بقره، 155.
[2]. ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 1، ص 435- 436، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[3]. همان، ص 436 .
[4]. انبیاء، 35.
[5]. توبه، 126.
[6]. ص، 34.
[7]. عنکبوت، 2.
[8]. البته این عدد براى حصر نیست، بلکه فقط از باب بیان نمونه است. ر. ک: پاسخ 4157.
[9]. جعفری، یعقوب، کوثر، ج 1، ص 407- 408، بیجا، بیتا.
[10]. بانو امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 2، ص 142، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش.
[11]. ر. ک: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 436.
[12]. همان.
[13]. کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج 1، ص 343، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، 1336ش.
[14]. ر. ک: مجمع مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 436؛ فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 4، ص 130، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق؛ رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 1، ص 418، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش.
[15]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 353، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[16]. طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، ج 2، ص 23، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ چهارم، 1362ش.