در پاسخ به این سؤال چند نکته را باید متذکر شویم:
1. ریشه های ظلم همه ظالمین در چهار چیز خلاصه می شود: 1. جهل؛ 2. احتیاج؛ 3. رزائل اخلاقی؛ 4. عجز و ناتوانی، اما خداوند متعال که از همه این امور پاک و مبری است، هیچ ظلمی در ساحت او راه ندارد بنا براین نه تنها عادل است که عین عدل است؛ و به حکم این که حکیم و عادل است، کارهای خود را با معیار و مقیاس عدل انجام می دهد.
2. خداوند همه انسان ها را یکسان آفریده، راه هدایت را به آنها نمایانده و به همه اختیار و حق انتخاب داده است، اما گروهی با اراده و اختیار خود و به دلیل یک یا چند عامل از عوامل بالا راه ضلالت و ظلم را در پیش می گیرند؛ و گروهی دیگر با مبارزه با ریشه های ظلم در وجود خود، راه هدایت و عدل را در پیش می گیرند و رستگار می شوند. در هر صورت منشأ اصلی این سؤال نگاه جبرگرایانه به انسان است، در حالی دلایل جبریون قابل پذیرش نیست؛ ما بر اساس مکتب و سخنان اهل بیت (ع) معتقد به امر بین الامرین هستیم؛ یعنی در عین این که تمام کارهای انسان بر اساس اراده تکوینی خداوند محقق می شود، ولی چون بر همان اساس، اراده انسان نیز به عنوان جزئی از علت در تحقق کارهای وی نقش دارد انسان مسئول کارهایش است و این کارها از نظر اراده تشریعی، مبغوض خداوند است.
در پاسخ به این سؤال چند نکته را باید متذکر شویم:
الف. ظلم قبیح است و خداوند حکیم هرگز کار قبیح انجام نمی دهد؛ زیرا عوامل ظلم چند چیز است که خداوند منزه از آنهاست. عوامل و ریشه های ظلم عبارت است از:
1ـ نیاز: کسی ظلم می کند که برای رسیدن به اموری نیازمند باشد و از راه ظلم بتواند به آنها برسد.
2ـ جهل و نادانی: کسی ظلم می کند که زشتی و قبیح بودن ظلم را نداند.
3ـ رزائل اخلاقی: کسی ظلم می کند که در وجودش کینه، عداوت، حسد، خودخواهی و هواپرستی باشد.
4ـ عجز و ناتوانی: کسی ظلم می کند که از دفع ضرر و خطر از خودش عاجز است و برای رسیدن به هدف راهی جز ظلم ندارد.
هر ظلمی که در عالم واقع می شود در اثر یکی از این عوامل است و اگر این عوامل نبود هیچ ظلم و ستمی در هیچ کجا واقع نمی شد و هیچ یک از عوامل مذکور به ساحت قدس پروردگار راه ندارد؛ زیرا خداوند:
الف ـ غنی و بی نیاز مطلق است.
ب ـ علمش نامحدود و بی پایان است.
ج ـ تمام صفات کمال را دارا است و از تمام عیوب و نواقص پاک و مبری است.
د ـ دارای قدرت نامتناهی و بی حد است. پس او عادل است و ظلم درباره او منتفی است، نه از آن جهت که چون قبیح است خداوند نمی کند، بلکه از آن جهت که هیچ یک از عوامل و ریشه های ظلم در وجود او راه ندارد.
از طرف دیگر پروردگار متعال همه انسان ها را یکسان آفریده و نسبت به همه مهربان است به همین جهت به آنان نعمت های بی شماری بخشیده است از جمله این که فرستادگان و پیامبران مهربان و دلسوزی را با دلایل روشن و واضح فرستاد و همراه آنها کتاب و میزان فرود آورد، راه هدایت را به آنها نمایانده و به همه اختیار و حق انتخاب داده است تا مردم با اختیار خود به عدالت قیام کنند[1]، اما در این میان گروهی با اراده و اختیار خود و به علت یک یا چند عامل از عوامل بالا، راه ضلالت و ظلم را در پیش می گیرند؛ و گروهی دیگر با ریشه های ظلم مبارزه کرده، و راه هدایت و عدل را در پیش گرفته و رستگار می شوند.
بر این اساس است که خداوند متعال طبق عدل خود به کارهای نیکوکاران و ستمکاران رسیدگی کرده و جزا و پاداش می دهد چنانکه در قرآن می فرماید: ترازوهای عدالت را در روز رستاخیز می نهیم و به احدی هیچ ستمی نخواهد شد و اگر هم وزن دانه خردل عملی انجام داده باشد آن را می آوریم و مورد حسابرسی قرار می دهیم، این بس که ما حسابگر هستیم.[2] در حقیقت جزا و پاداش هر کس نتیجه عمل خود اوست و همان چیزی است که خود با عمل خویش کسب کرده است.
بنابر آنچه گفته شد گر چه خداوند از همه اعمال بندگانش آگاه است اما هیچ گاه اراده او بر ارتکاب ظلم و ستم از طرف بنده تعلق نمی گیرد و هر یک از بندگان اعمال خود را به خواست خود انجام می دهد.
ب. اما نکته دیگر آنکه از نظر اسلام، نظام موجود، نظام احسن است و زیباتر از آنچه که هست، امکان ندارد.[3] زیرا لازمه کمال واقعی انسان آن است که همه مراحل آنرا با اراده و اختیار خود انتخاب کند و لازمه اختیار داشتن همه انسانها این است که لزوما همه آنها انتخاب یکسانی نداشته باشند. اگر خداوند همه انسانها را به کارهای خوب مجبور سازد دیگر نظام احسن معنا نخواهد داشت.
از نگاه دیگر یکی از لوازم نظام احسن این است که در آن، یک سو جاذبه هایی به سوی شرور و بدی ها و بی عدالتی ها و از سوی دیگر سختی ها و مشکلاتی در طرف داری از حق و عدالت و پاکی باشد تا مدافعین واقعی حق و عدالت و پاکی از مدعیان دروغین آن به خوبی و وضوح هر چه بیشتر متمایز باشند و لازمه این کار وجود افراد نیک و بد در صحنه زندگی است.
البته در این نظام احسن ظلم ها و بی عدالتی ها و مصیبت ها از راه های دیگری همچون تنبیه ظالمان در دنیا و آخرت و ثواب و پاداش نیکو کاران جبران می شود.
در هر صورت منشأ اصلی این سؤال نگاه جبرگرایانه به انسان است، در حالی که دلایل جبریون قابل پذیرش نیست[4]؛ ما بر اساس مکتب و سخنان اهل بیت (ع) معتقد به امر بین الامرین هستیم؛ یعنی در عین این که تمام کارهای انسان بر اساس اراده تکوینی خداوند محقق می شود، ولی چون بر همان اساس، اراده انسان نیز به عنوان جزئی از علت در تحقق کارهای وی نقش دارد انسان مسئول کارهایش است و این کارها از نظر اراده تشریعی مبغوض خداوند است.[5]