واژۀ «دابة»، از نظر معنا، جنبندهای است که قابل اطلاق بر انسان و غیر انسان است. امّا در اینکه «جنبندۀ زمینى» در آیۀ شریفه چه موجودی است و برنامه و رسالت او چگونه است؟ قرآن به صورت سربسته بیان کرده و میگوید: موجود متحرّک و جنبندهاى است که در آستانه رستاخیز، خدا او را از زمین ظاهر میکند. او با مردم سخن میگوید و سخنش این است که مردم به آیات خدا ایمان نمیآورند.
بدیهى است با شرایطی که در آن زمان رخ خواهد داد، و کلامی که «دابّة الارض» میگوید، منکران به خود میآیند و از گذشتۀ تاریک خویش پشیمان میشوند، ولى چه سود که راه بازگشت بسته است.
در بارۀ جزئیّات و ویژگیهای «دابّة الأرض» به پاسخ تفصیلی مراجعه کنید.
آیات قبل از آیه 82 سورۀ نمل، سخن از کفّاری بود که با بیصبرى انتظار وقوع قیامت را داشتند و به پیامبر(ص) میگفتند:
چرا این عذاب ها را که به ما وعده میدهى دامن ما را نمیگیرد؟! و چرا قیامت برپا نمیشود؟!
خداوند با چند آیه از جمله آیۀ 82 سورۀ نمل اشاره به قسمتى از حوادثى دارد که در آستانه رستاخیز صورت میگیرد، و سرنوشت دردناک این منکران لجوج را مجسّم میسازد.[1] خداوند در این آیه میفرماید:
«إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ»؛[2] هنگامى که فرمان عذاب فرا میرسد و آنها در آستانه رستاخیز قرار میگیرند، جنبندهاى را از زمین، براى آنان خارج میکنیم که با آنها سخن میگوید، و سخنش این است که مردم به آیات خدا ایمان نمیآورند.
منظور از «وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ» در آیه، وقوع رستاخیز و حضور نشانههاى آن است، نشانههایى که با مشاهدۀ آن هر کس خاضع و تسلیم میشود و یقین پیدا میکند که وعدههاى الهى حق بوده و قیامت نزدیک است.[3]
واژۀ «دابة»، از نظر معنا، جنبندهای است که قابل اطلاق بر انسان و غیر انسان است؛[4] امّا در اینکه «جنبندۀ زمینى» در آیۀ شریفه چه موجودی است و برنامه و رسالت او چگونه است؟ قرآن به صورت سربسته بیان کرده و میگوید:
موجود متحرّک و جنبندهاى است که خدای متعال در آستانه رستاخیز، او را از زمین ظاهر میسازد. او با مردم سخن میگوید و سخنش این است که مردم به آیات خدا ایمان نمیآورند. بدیهى است با آن شرایط که در آن زمان رخ خواهد داد و کلامی که «دابّة الارض» میگوید، منکران به خود میآیند و از گذشتۀ تاریک خویش پشیمان میشوند، ولى چه سود که راه بازگشت بسته است.
در بارۀ جزئیّات و ویژگیهای «دابّة الأرض» در روایات و منابع تفسیری، مطالبی گفته شده است که برخی از آنها را بیان میکنیم:
- گروهى آنرا یک موجود جاندار و جنبنده غیر عادى از غیر جنس انسان دانسته و معتقدند مصداق این کلمه همان حیوان است.[5] در بعضی از روایات نیز از او با شکلى عجیب یاد شده و ویژگیهای مختلفی را برای او ذکر کردهاند.[6]
- جمعى دیگر به پیروى از روایات متعدّد دیگری که در این زمینه وارد شده، او را یک انسان میدانند؛ یک انسان فوق العاده؛ یک انسان متحرّک و جنبنده و فعال که در آخر الزمان ظاهر میشود و یکى از کارهاى اصلیاش جداساختن مسلمانان از منافقین و علامتگذارى آنها است.[7]
برخی از مفسّران نیز با استناد به روایاتی که در ذیل آیۀ شریفه آمده، قول دوم را پذیرفتهاند؛ و در تأویل آن به روایاتی تمسّک کردهاند که دابة الارض را، شخص امام علی(ع) میداند.[8]
گفتنی است؛ احادیث دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که میتوان از «دابة الارض» مفهوم کلیترى را استفاده کرد که بر هر یک از پیشوایان بزرگ که در آخر الزمان قیام و حرکت فوق العاده میکنند و حق و باطل و مؤمن و کافر را از هم مشخص میسازند، منطبق شود.[9]
[1]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 15، ص 547، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1374ش.
[2]. نمل، 82.
[3]. تفسیر نمونه، ج 15، ص 547.
[4]. قرشى، سید على اکبر، احسن الحدیث، ج 1، ص 29، تهران، بنیاد بعثت، 1377ش.
[5]. صادقى تهرانى، محمد، البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، ص 384، قم، مؤلف، چاپ اول، 1419ق.
[6]. ر. ک: ابوالفتوح رازى، حسین بن على، روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن، تحقیق، یاحقی، محمد جعفر، ناصح، محمد مهدی، ج 15، ص 73، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1408ق.
[7]. تفسیر نمونه، ج 15، ص 552.
[8]. حسینى استرآبادى، سید شرف الدین على، تأویل الآیات الظاهرة، ص 399 و 400، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1409ق؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 39، ص 243، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[9]. تفسیر نمونه، ج 15، ص 554.