در روایات معصومان (ع) در عین تأکید بر جایگاه رؤیای صادقه، نکاتی در مورد حق و باطل رؤیاها و و شرایط نقل رؤیاها و ... مطرح شده است که مسیری کاملا عقلانی را برای این مسئله پیش روی نهاده است. و آسیب هایی؛ مانند خرافه پردازی، کرامت بافی و ... همگی مربوط به سوء اختیار خود انسان ها است.
برای توضیح بحث به پاسخ تفصیلی مراجعه کنید.
رؤیا یکی از موهبت های الاهی است که بخشی از معرفت انسانی را شامل می شود. اگر رؤیا نبود بسیاری از امور برای انسان قابل تصور نبود. همچنان که فرد با دیدن برخی رؤیاهای بشارت دهنده و هشدار دهنده با یقین بیشتری به حقانیت حیات پس از مرگ ایمان آورده و درکی اجمالی نسبت به پاداش ها و عذاب های اخروی پیدا می کند.
حسن بن عبدالرحمن از امام هفتم(ع) روایت کرده که ایشان فرمود: در آغاز خلقت، عموم مردم خواب نمیدیدند و رؤیا بعدها پیدا شد.
راوی گوید: من عرض کردم : علت پیدایش رؤیا چه بود؟
فرمود: پروردگار گرامی پیامبرى را به سوی مردم زمانش فرستاد و او ایشانرا بپرستش و فرمانبردارى خدا دعوت فرمود.
مردم گفتند: اگر ما چنین کنیم پاداشمان چیست ؟ زیرا که به خدا سوگند نه تو از ما ثروتمندتری و نه خانوادۀ معروفتر و قدرتمندتری داری!
آن پیامبر فرمود: اگر اطاعت مرا بکنید خداوند شما را به بهشت مى برد، و اگر نافرمانیم کنید خداوند به دوزختان خواهد برد.
گفتند: بهشت و جهنم چیست؟
پیامبر خدا بهشت و دوزخ را برایىشان توصیف کرد.
گفتند: چه وقت ما به آنجا خواهیم رفت؟!
فرمود: بعد از مرگ!
گفتند: ما مرده هامان را دیده ایم که استخوانشان پوسیده و خاک مى شوند!
و بدنبال این گفتگو بود که مردم بر تکذیب آن پیغمبر بزرگوار افزوده و او را هرچه بیشتر خوار شمردند، پس خداى عزوجل، خوابها را در ایشان پدید آورد، پس از آن بود که به نزد پیغمبرشان آمده و آنچه را در خواب دیده بودند به او گزارش داده و تعجب خود را از این جریان اظهار کردند.
آن پیغمبر به ایشان فرمود: همانا خداى عزوجل خواست تا بدینوسیله براى شما حجت آورد. ارواح شما نیز اینچنین است که چون مرگتان فرارسد، گرچه بدنهاتان پوسیده شود ولى جانهاتان در عقاب بسر مى برند تا دوباره بدنها زنده شود (یعنى همچنانکه در این جهان در وقت خواب دیدن بدنتان، از فعالیت افتاده و چون جسمى بى روح در رختخواب خفته ولى روح مشغول فعالیت است تا هنگامى که دوباره بیدار شود، زندگی بعد از مرگ نیز به همین روش خواهد بود)[1]
مشابه این مقایسه در روایتی از پیامبر(ص) نیز نقل شده که ایشان فرمودند: سوگند به خدایی که مرا به حق برانگیخت، شما همانگونه که میخوابید، خواهید مرد و همانگونه که بیدار می شوید برای معاد برانگیخته خواهید شد.[2]
این درک اجمالی نسبت به جهان پس از مرگ از طریق تجربه های رؤیا برای همه انسان ها امکان پذیر است، ولی در مورد جزئیات اموری که در عالم رؤیا حادث می شود و منطبق بودن یا نبودن رؤیا بر واقع، بحث اقسام رؤیا مطرح می شود که برخی از آنها صادقه هستند و برخی دیگر کاذبه یا شیطانی.
بنابراین، اگر رؤیا در جزئیات امور به طور مطلق معیاری برای قضاوت قرار گیرد، ممکن است به دلیل این که برخی از آنها برخاسته از الهامات شیطانی یا افکاری عبث هستند، نتایجی خلاف خرد و عقل و دین داشته باشند؛ این مسئله مربوط به صفات موجود در شخصی است که خواب میبیند و نه ماهیت خود رؤیا به عنوان موهبتی الاهی!
ازاین رو، رؤیای انبیا و اولیا و نیز رؤیای مؤمنان و صالحان، تفاوتی اساسی با رؤیای افراد عادی دارد، گرچه ممکن است شخص مؤمن نیز گاه دچار خواب های شیطانی شود.
در این جا به برخی از این روایات اشاره می کنیم:
1. امام صادق (ع) فرمود: رؤیا بر سه گونه است؛ بشارتی از خدا بر مؤمن، ترسانیدنی از جانب شیطان و خواب های عبث و پوچ.[3]
2. مردی از رسول خدا در مورد این آیه سؤال کرد که: «برای آنان است بشارت در حیات دنیا» یعنی چه؟
حضرت فرمودند منظور رؤیای خوبی است که مؤمن می بیند و به واسطه آن در حیات دنیا به او بشارت داده می شود.[4]
3. پیامبر (ص) فرمود: نبوت و پیامبری هفتاد بخش دارد که رؤیای صادقه یک بخش از آنهاست.[5]
4. رسول خدا(ص) فرمود: نباید رؤیا برای کسی بازگو شود مگر برای مؤمنی که خالی از حسد و سرکشی باشد.[6]
5. همچنین یکی از روایات نقل شده در مورد رؤیا، همین روایت مطرح شده در متن سؤال است: "إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) کَانَ إِذَا أَصْبَحَ قَالَ لِأَصْحَابِهِ هَلْ مِنْ مُبَشِّرَاتٍ یَعْنِی بِهِ الرُّؤْیَا"[7]؛ رسول خدا(ص) چون صبح می کرد به اصحاب خود می فرمود: آیا نزدتان چیزی از بشارت دهنده ها هست؟ و منظورش از این تعبیر، رؤیای صادقه بود. یعنی آیا کسی رؤیای بشارت دهنده ای دیده است؟.
حال با توجه با مجموعه روایاتی که ذکر شد و با در نظر گرفتن اشکالی که در متن سؤال مطرح شده است، در توضیح این روایت خاص می گوییم:
اولاً: توصیه پیامبر این بوده است که مؤمنان رؤیاهای صادقه خود را به پیامبر اکرم بازگو کنند نه این که گفته باشد آنها را برای همه بازگو کنید و برای خود کرامت بتراشید. همچنان که در روایات دیگری از این کار نهی شده است. پس بازگو کردن رؤیا برای همگان و استفاده از آن برای به کرسی نشاندن عقیده خود و ... خرافه و خروج از عقلانیت است ولی نقل کردن آن برای کسی که نقش راهنما و دوست ایمانی انسان را دارد کاری خلاف عقلانیت نیست.
ثانیاً: سخن پیامبر خطاب به مؤمنان و اصحاب خود بوده، نه همه مردمی که ممکن است رؤیاهای شیطانی و فاقد ارزش خود را دام راه مردم قرار دهند.
ثالثاً: خود پیامبر به خوبی تشخیص می داد که چه کسی مؤمن است و چه کسی منافق و کدام رؤیا صادقه و از مبشرات است و کدام رؤیا شیطانی و کاذبه.
با این توضیح شاهدیم که در روایات معصومان در عین تأکید بر جایگاه رؤیای صادقه، نکاتی در مورد حق و باطل رؤیاها و و شرایط نقل آنها و ... مطرح شده که مسیری کاملا عقلانی را برای این مسئله پیش روی نهاده است. و آسیب هایی مثل رؤیا گرائی به جای معرفت و عقل و دین، همچنین خرافه پردازی و کرامت بافی و ... همگی مربوط به سوء اختیار خود انسان ها است، نه این که اصل اهمیت دادن به رؤیای صادقه و بشارت دهنده، کاری اشتباه و خلاف عقلانیت باشد.
[1] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 8، ص 90، ح 57، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1365 ش.
[2] مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 7، ص 47، ح 31، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق.
[3] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 8، ص 90، ح 61.
[4] همان، ح 60.
[5] همان، ح 58.
[6] همان، ج 8، ص 336، ح 530.
[7] همان، ص 90، ح 59.