تغییر و تحریف قرآن به معنای عام آن هرگونه نقصان، زیادی و یا جابجایی در الفاظ و ترکیبهای قرآن را شامل میشود.
دانشمندان دلایل زیادی بر عدم تغییر و تحریف قرآن بیان نمودهاند که ما در اینجا تنها برخی از ادله عقلی آنرا بیان میکنیم:
- قرآن از هنگام نزول دارای خصوصیاتی؛ مانند نظم بدیع، عدم اختلاف بین آیات، اخبار غیبی و .. بوده است، و همچنان آن خصوصیات را دارد و هنوز هم کسی نتوانسته حتی یک سوره مانند آنرا بیاورد. پس قرآن 14 قرن گذشته با قرآن امروز فرقی ندارد.
- اگر دینی بخواهد آخرین دین باشد، اولاً: باید کامل باشد(بر خلاف دینهای غیر خاتم که کامل نبودند). ثانیاً: هیچ تحریف و تغییری در طول تاریخ نداشته باشد، و با فقدان هر یک از این دو ویژگی، عقل خواهد گفت این دین خاتم نیست. البته باید توجه داشت که از بارزترین امور دین که نباید تغییر و تحریف در آن راه یابد، کتاب آن دین است. پس میگوییم قرآن کتاب اسلام است و دین اسلام هم دین خاتم، پس قرآن، کتاب دین خاتم است و از آنروی که کتاب دین خاتم باید مصون از تغییر و تحریف باشد، پس نتیجتاً قرآن مصون از تحریف و تغییر است.
- قرآن کتابى است که مسلمانان همیشه در نمازها، مساجد، خانه، میدان جنگ، به هنگام روبرو شدن با دشمنان و به عنوان استدلال بر حقانیت مکتب از آن استفاده میکردند و هیچگاه از آن جدا نبودهاند، و با چنین حضوری، جایی برای تحریف آن وجود نخواهد داشت.
- اگر کسی در کیفیت جمع قرآن به صورت یک مجموعه و با همین شکل فعلى در عصر خود پیامبر(ص) با دیگری اختلاف داشته باشد، در این شکی ندارد که نه کلمهای به قرآن اضافه شده و نه کلمهای از آن کم شده است؛ زیرا از آن زمان تا کنون مسلمانان سخت به یاد گرفتن و حفظ آن اهمیت میدادند. حافظان و قاریان و معلمان قرآن در زمان پیامبر اکرم(ص) آنقدر زیاد بودند که تنها درحادثۀ "بئر معونه" حدود 40 و یا به نقلی 70 نفر از آنان شربت شهادت نوشیدند.[i] در زمانهای بعد از پیامبر اکرم(ص) تا امروز در تمامی کشورهای اسلامی همواره عده زیادی حافظ و قاری و معلم قرآن بودهاند که با این وصف حتی احتمال تحریف آن وجود نخواهد داشت.
- مورخان تعداد "نویسندگان وحى" در زمان پیامبر اکرم(ص) را تا 43 نفر نوشتهاند، در این صورت کتابى که این همه نویسنده داشته، امکان ندارد دست تحریف کنندگان به سوى آن دراز شود.
- دعوت همه پیشوایان اسلام که همه یک زبان، مردم را به تلاوت و بررسى و عمل به همین قرآن موجود دعوت میکردند، نشان میدهد که این کتاب آسمانى به صورت یک مجموعۀ دست نخورده در همۀ قرون از جمله قرون نخستین اسلام بوده است.
.[i] «بررسی واقعه بئر معونه و رجیع )»، 98420؛ واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، تحقیق، مارسدن جونس، ج 1، ص 347، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ سوم، 1409ق.
تغییر و تحریف کتب آسمانی از شایعترین اموری است که در ادیان الاهی اتفاق افتاد، به طوری که یکی از اهداف بعثت انبیای جدید، مبارزه با همین نوع تحریف در دین است.[1] اما ساحت دین اسلام به عنوان آخرین و خاتم ادیان از هر گونه تحریف و تغییری دور است.
این سؤال که "چگونه میشود اطمینان پیدا کرد که قرآن طی گذشت 14 قرن هیچ تغییری نکرده باشد"؟ با مبانی مختلفی قابل طرح است که در نظر این پرسشگر محترم به خاطر یک نوع استبعاد تاریخی مطرح شده است.
جواب از این سؤال در دو حوزۀ درون دینی و برون دینی قابل بیان است. ما در اینجا هیچ اشاره به آیات و روایات زیادی که در این زمینه از امامان معصوم(ع) وارد شده و به خوبی عدم تحریف و تغییر در قرآن را ثابت میکند، نمیکنیم، بلکه تنها به پاسخ از منظر برون دینی میپردازیم.
دلیل اول اعجاز قرآن
علامه طباطبائی با استفاده از اعجاز قرآن بر عدم تحریف و تغییر قرآن استدلال کرده است. ایشان میگوید: از ضروریات تاریخ است که 14 قرن پیش پیامبری به نام محمد(ص) آمد و کتابی به نام قرآن برای هدایت مردم آورد که معجزۀ جاوید وی بود. قرآن در همان صدر اسلام دارای خصوصیاتی بود که نشان از معجزه بودن آن داشت و با همان خصوصیات با دشمنان و مخالفان خود تحّدی میکرد. همچنین در تاریخ ثبت است که در زمان صدر اسلام کسی از مخالفان نتوانست حتی سورهای مانند کوچکترین سورههای قرآن با همان خصوصیات بیاورد.
قرآنی که امروز در دست ما است، کتابی دارای نظم بدیع و عجیب، بدون هیچ اختلاف و ... است؛ یعنی تمام خصوصیات 14 قرن پیش را در بردارد، و تا به حال کسی نتوانسته حتی سورهای مانند آن(در ترکیب الفاظ، نظم و عدم اختلاف بین آیات و ...) بیاورد. در نتیجه این قرآن، همان قرآن 14 قرن پیش است؛ چرا که اگر دچار تغییر شده بود، دیگر آن اوصاف باقی نبود.[2] اگر بشر توانایی آوردن حتی سورهای مانند یکی از سورههای کوچک قرآن را داشت، مشرکان عرب صدر اسلام که در فصاحت و بلاغت و عربیّت و شعر و خطابه سرآمد و قطعا از دیگران در این زمینه تواناتر بودند، با توجه به عناد و دشمنی که با اسلام داشتند و برای مقابله با دین نوپای اسلام خود را به آب و آتش میزدند، و با توجه به تحدّی قرآن(دعوت به مبارزه و مقابله در مورد آوردن حتی یک سوره)، دیگر به خود زحمت مبارزه با اسلام و پیامبر(ص) را نمیدادند، بلکه با آوردن یک سورۀ کوچک، طومار اسلام را در هم میپیچیدند. چنانکه دشمنان اسلام در این جهت سعی و تلاش زیادی نمودند، ولی موفقیتی نصیبشان نشد؛ چرا که خداوند میفرماید: "اگر انس و جن جمع شوند تا مثل این قرآن را بیاورند نمیتوانند مثل آنرا بیاورند، هر چند یکدیگر را کمک کنند".[3]
از دیگر تحدیّات قرآن، تحدی به عدم وجود اختلاف است که فرمود: "آیا در قرآن تدبر نمیکنید؟! اگر از سوی غیر خدا بود در آن اختلاف فراوانی مییافتید".[4] ما در بین آیات قرآنی که امروزه در اختیار داریم، هیچ اختلافی مشاهده نمیکنیم.[5]
همینطور همۀ اوصاف گوناگونی که در بارۀ قرآن نازل شده بر پیامبر(ص)، شنیدهایم؛ نظیر اخبار غیبی، داستان انبیا، معارف و ذکر الاهی و ... در قرآن امروز به خوبی قابل مشاهده است.[6]
دلیل دوم
این دلیل از چند مقدمه تشکیل شده است:
- دین مرسل مجموعه اموری است که از سوی خداوند برای هدایت بشر از طریق انبیا فرستاده شده است.
- هر دین مرسلی قبل از آخرین آن، مطابق با مقتضیات زمان، مقداری از دستورات دین کامل(دین نزد خداوند) را برای هدایت بشر آورده است.
- حکمت تعدد ادیان مرسل، علاوه بر آوردن دستورات جدیدی از آن دین کامل(دین نزد خداوند) تصحیح آن بخش از شریعت قبلی است که مورد تحریف و تغییر واقع شده است.
- سلسلۀ ادیان الاهی وقتی پایان میپذیرد و در یک دین به عنوان دین خاتم ظهور میکند که اولاً: کامل باشد به طوری که هیچ عنصر هدایتی باقی نمانده، جز آنکه در دین بیان شده باشد.
ثانیاً: این دین برای تمام تاریخ مصون از تحریف و تغییر باشد که اگر هر یک از این دو عنصر منتفی گردد، عقل خواهد گفت این دین هنوز آخرین دین نیست.
با توجه به این مقدمات نتیجه گرفته میشود که "دین خاتم مصون از تحریف است".[7] و این بدان معنا است که کتاب او(منبع اصلی و بیبدیل آن آیین) باید مصون از تحریف باشد و این شرط لازم مصونیت دین از تحریف است.[8]
پس تا اینجا این کبرای عقلی اثبات شد که کتاب دین خاتم مصون از تحریف است و اگر این کبرای عقلی را کنار نتیجۀ دو مقدمه دیگر قرار دهیم؛ ألف) قرآن، کتاب اسلام است. ب) دین اسلام، دین خاتم است. پس قرآن، کتاب دین خاتم است. چنین نتیجه گرفته میشود که؛ قرآن، مصون از تحریف و تغییر است.[9]
اصولا پس از قبول خاتمیت پیامبر(ص) و اینکه آیین اسلام آخرین آیین الاهى است و رسالت قرآن تا پایان جهان برقرار خواهد بود، چگونه میتوان باور کرد که خدا این یگانه سند اسلام و پیامبر خاتم را پاسدارى نکند؟! آیا تحریف قرآن با جاودانگى اسلام طى هزاران سال و تا پایان جهان مفهومى میتواند داشته باشد؟
دلیل سوم
اگر به این موضوع دقت کنیم که قرآن براى مسلمانان همه چیز بوده، قانون اساسى، دستورالعمل زندگى، برنامۀ حکومت، کتاب مقدس آسمانى و رمز عبادت، روشن میشود که اصولا کم و زیاد در آن امکان نداشته است.
قرآن کتابى بود که مسلمانان نخستین همواره در نمازها، مساجد، خانه، میدان جنگ، به هنگام روبرو شدن با دشمنان و به عنوان استدلال بر حقانیت مکتب، از آن استفاده میکردند. حتى از تاریخ اسلامى استفاده میشود که تعلیم قرآن را مهر زنان قرار میدادند!، و اصولا تنها کتابى که در همۀ محافل مطرح بود و هر کودکى را از آغاز عمر با آن آشنا میکردند و هر کس میخواست درسى از اسلام بخواند آنرا به او تعلیم میدادند، همین قرآن مجید بود. آیا با چنین وضعى کسى احتمال میدهد که دگرگونى در این کتاب آسمانى رخ دهد.[10]
دلیل چهارم
قرآن به صورت یک مجموعه با همین شکل فعلى در عصر خود پیامبر(ص) جمعآورى شده بود،[11] اگر کسی اینرا هم نپذیرد، باید بداند که آنهایی که در بارۀ ترتیب سورهها و ... اختلاف کردهاند، در این شکی ندارند که نه کلمهای به قرآن اضافه شده و نه کلمهای از آن کم شده است؛ زیرا مسلمانان سخت به یادگرفتن و حفظ آن اهمیت میدادند، و اصولا شخصیت افراد در آنعصر تا حد زیادى به این شناخته میشد که چه اندازه از آیات قرآن را حفظ کرده بودند.
عدد حافظان قرآن به اندازهاى زیاد بود که در تاریخ میخوانیم در یکى از جنگها(یمامه)[12] که زمان ابوبکر واقع شد، تعداد زیادی از صحابه به شهادت رسیدند که در میان آنها سی و یا پنجاه نفر از قاریان قرآن به قتل رسیدند.[13]
در داستان "بئر معونة" (یکى از آبادیهاى نزدیک مدینه) و جنگى که در آن منطقه در زمان حیات پیامبر(ص) اتفاق افتاد میخوانیم که جمع کثیرى از قاریان قرآن از اصحاب پیامبر(ص) در حدود 70 نفر به شهادت رسیدند.[14]
از این همه روشن میشود که حافظان و قاریان و معلمان قرآن آنقدر زیاد بودند که تنها در یک میدان جنگ این تعداد از آنها شربت شهادت نوشیدند.
قرآن یک کتاب متروک در گوشۀ خانه و یا مسجد که گرد و غبار فراموشى روى آن نشسته باشد، نبود تا کسى از آن کم کند یا بر آن بیافزاید.
مسئلۀ حفظ قرآن به عنوان یک سنت و یک عبادت بزرگ همیشه در میان مسلمانان بوده و خواهد بود. حتى پس از آنکه قرآن به صورت یک کتاب تکثیر شد و در همه جا پخش گردید و حتى بعد از پیدایش صنعت چاپ که سبب شد این کتاب به عنوان پرنسخهترین کتاب در کشورهاى اسلامى چاپ و نشر گردد، باز مسئلۀ حفظ قرآن به عنوان یک سنت دیرینه و افتخار بزرگ موقعیت خود را حفظ کرد، به طورى که در هر شهر و دیار همیشه جمعى حافظ قرآن بودهاند.
هم اکنون در بعضى از کشورهاى اسلامى مدارسى به عنوان "مدرسة تحفیظ القرآن الکریم"، یا نامهاى دیگر وجود دارد که برنامۀ آن در درجۀ اوّل مسئلۀ حفظ قرآن توسط شاگردان است، و حتی در بعضی از این مدارس اساتیدی که به تعلیم دیگران میپردازند، حافظان قرآنی هستند که خردسالاند.[15]
گزارشات حاکی از آن است که در کشور پاکستان حدود 1500000 نفر حافظ قرآن وجود دارد.[16] یکى از شرایط امتحان ورودى دانشگاه اسلامى الازهر مصر، حفظ تمام قرآن است که از چهل نمره حداقل باید بیست نمره بگیرند![17]و... .
کوتاه سخن اینکه سنت حفظ قرآن از عصر پیامبر(ص) و به دستور و تأکید خود آنحضرت که در روایات زیادى وارد شده در تمام قرون و اعصار ادامه داشته است. آیا با چنین وضعى هیچگونه احتمالى در مورد تحریف قرآن امکانپذیر است؟!
دلیل پنجم
پیامبر اسلام(ص) نویسندگان متعددى داشت که وحى را یادداشت میکردند. آنها 43 نفر[18] بودند که از همه مشهورتر خلفاى چهارگانه نخستین بودند، ولى بیش از همه زید بن ثابت[19] و امام على بن ابى طالب(ع) ملازم پیامبر(ص) در این رابطه بودند.[20]
کتابى که این همه نویسنده داشت چگونه ممکن است دست تحریف کنندگان به سوى آن دراز شود؟!
دلیل ششم
دعوت تمام پیشوایان اسلام به قرآن موجود[21] نشان از آن دارد که این کتاب آسمانى به صورت یک مجموعۀ دست نخورده در همۀ قرون از جمله قرون نخستین اسلام بوده است.
سخنان على(ع) در نهج البلاغه گواه زنده این مدعا است. در خطبۀ 133 میخوانیم: "کتاب خدا در میان شما است، سخنگویى است که هرگز زبانش به کندى نمیگراید، و خانهاى است که هیچگاه ستونهایش فرو نمیریزد، و مایۀ عزت است آنچنانکه یارانش هرگز مغلوب نمیشوند".[22]
در خطبۀ 176 میفرماید: "بدانید که این قرآن نصیحت کنندهاى است که هرگز در نصیحت خود غش و خیانت نمیکند، و هدایت کنندهاى است که هیچگاه گمراه نمیسازد.[23] نیز در همین خطبه میخوانیم: "هیچکس با این قرآن همنشین نمیشود، مگر اینکه از کنار آن با فزونى یا نقصان برمیخیزد، فزونى در هدایت و نقصان از گمراهى"![24] مانند این تعبیرات در سخنان على(ع) و سایر پیشوایان دین فراوان است.
آیا اگر فرض کنیم دست تحریف به دامن این کتاب آسمانى دراز شده بود، امکان داشت اینگونه به سوى آن دعوت بشود؟ و به عنوان راه و روش و وسیلۀ جدایى حق از باطل و نورى که هرگز خاموش نمیشود و چراغى که به خاموشى نمیگراید و ریسمان محکم خدا و سبب امین و مطمئن او معرفى گردد؟[25]
با توجه به ادلۀ ششگانه بالا جای هیچگونه شک و تردیدی در عدم تغییر و عدم تحریف قرآن مجید از زمان نزول تا امروز باقی نمیماند.[26]
[1]. ر. ک: مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 7، ص 33؛ تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ نهم،1386ش.
[2]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 104 – 108، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[3]. اسراء، 88.
[4]. نساء، 82.
[5]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: هادوى تهرانى، مهدى، مبانى کلامى اجتهاد، ص 55 – 54، قم، خانه خرد، چاپ دوم، 1381ش.
[6]. ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 104 – 108.
[7]. مبانی کلامی اجتهاد، ص 67.
[8]. همان.
[9]. همان.
[10]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 22، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[11]. البته در باره جمع قرآن دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. ر. ک: «جمعآوری و تنظیم قرآن»، 71؛ «جمع آوری قرآن توسط رسول خدا»، 1625؛ «جمع آوری قرآن»، 5028.
.[13] أبوعمرو خلیفة بن خیاط بن أبی هبیرة اللیثی، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق فواز، ص 58، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[14]. «بررسی واقعه بئر معونه و رجیع )»، 98420؛ کتاب المغازی، ج 1، ص 347.
[15]. در این زمینه، زندگی و خاطرات دکتر محمد حسین طباطبایی کودکی که حافظ قرآن شده و به درجۀ دکتری نائل گردیده، خواندنی است.
[16]. تفسیر نمونه، ج11، ص 23 – 24؛ البته این آمار به سالهای قبل مربوط است و طبیعی است که الان بیش از این تعداد حافظ قرآن در آن کشور وجود دارد.
[17]. همان، طبق نقل دائرة المعارف فرید وجدى.
[18]. مورخان این تعداد را از چهارده نفر تا چهل و سه نفر نوشتهاند.
[19]. «زندگینامه زید بن ثابت»، 89806.
[21]. یعنی بررسى کلمات پیشوایان بزرگ اسلام نشان میدهد که از همان آغاز اسلام همه یک زبان، مردم را به تلاوت و بررسى و عمل به همین قرآن موجود دعوت میکردند.
.[22] سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 191، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. «وَ کِتَابُ اللَّهِ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ نَاطِقٌ لَا یَعْیَى لِسَانُهُ وَ بَیْتٌ لَا تُهْدَمُ أَرْکَانُهُ وَ عِزٌّ لَا تُهْزَمُ أَعْوَانُه».
[23]. نهج البلاغه، ص 252. «اعْلَمُوا أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِی لَا یَغُشُّ وَ الْهَادِی الَّذِی لَا یُضِلُّ».
[24]. همان. «وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِیَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِیَادَةٍ فِی هُدًى وَ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى».
[25]. ر. ک: تفسیر نمونه، ج 11، ص 24- 26.
[26]. «عدم تحریف قرآن»، 3213؛ «وجود تحریف در قرآن»، 3888؛ «نقص و تحریف در قرآن»، 7466؛ «عدم اعراب و تحریف قرآن»، 1114.