لطفا صبرکنید
4385
- اشتراک گذاری
یکی از دلایلی که برتری امام علی(ع) بر دیگر صحابه را اثبات میکند، حدیث «طیر مشوی» یا «پرندهی کبابشده» است. امام علی(ع) در روزی که اعضای شورای انتخابشده توسط عمر برای تعیین خلیفهی بعدی گردهم آمده بودند، طی سخنانی به برخی از فضایل خود از جمله به ماجرای طیر مشوی اشاره نمود.[1] بر اساس گزارشی دیگر، حضرتشان بعد از بیعت مردم با عثمان این فضیلت را به مردم یادآور شد.[2]
به هر حال و بر اساس گزارشهای موجود در منابع اهلسنت، ماجرا از این قرار بود که روزی امایمن پرنده کبابشدهای را برای پیامبر گرامی اسلام(ص) آورد.[3] اما آنحضرت(ص) قبل از خوردن آن پرنده، از خدا خواست که بهترین مخلوقات را نزد ایشان فرستاده تا در این غذا با ایشان شریک شود: «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِاَحَبِّ خَلْقِکَ اِلَیْکَ یَاْکُلُ مَعِیَ مِنْ هَذَا الطَّیْرِ»؛[4] خدایا! محبوبترین فرد در پیشگاه خودت را نزدم بفرست تا با من از این پرنده میل نماید».
عائشه که آنجا بود از خدا خواست تا پدرش(ابوبکر( بیاید و حفصه نیز از خدا خواست تا پدر وی(عمر( همغذای پیامبر(ص) شود! اَنَس میگوید که من هم از خدا خواستم که سعد بن عباده بیاید! اما در این هنگام امام علی(ع) به در خانهی پیامبر(ص) آمد و اجازه ورود خواست؛ به او گفتم: پیامبر(ص) فعلا مشغول کاری هستند و اجازه ورود ندادم! امام(ع) نیز برگشت! امام برای دو بار دیگر نیز آمد و اجازه خواست تا آنکه در مرتبهی سوم، پیامبر(ص) صدای پشت در را شنید و به من دستور داد ببینم که چه کسی آنجا است. من هم عرض کردم که علی(ع) آنجا است. پیامبر(ص) فرمود تا به ایشان اجازه ورود دهم. سپس علی(ع) بعد از ورود، با رسول خدا(ص) همغذا شد. بعد از غذا پیامبر(ص) دعا فرمود: «اللَّهمّ وال من والاه».[5]
منابع فراوانی از اهلسنت با الفاظ و تعابیر گوناگون به این رخداد اشاره نمودند[6] که سید محسن امین، لیستی از این کتابها را تهیه کرده است.[7]
یکی از معروفترین محدثان اهلسنت به نام حاکم نیشابوری بعد از نقل این روایت، مینویسد که این حدیث، حتی بر اساس مبانی سخت و دشوار مسلم و بخاری در پذیرش روایات، روایتی صحیح است، اما با این وجود، آن دو (به هر دلیلی) این روایت را در تألیفات خود (صحیح بخاری و صحیح مسلم) نیاوردهاند.[8]
[1]. طبری آملی، عماد الدین محمد، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ج 2، ص 23، نجف، المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، 1383ق.
[2]. شیخ حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج3، ص 49، بیروت، اعلمی، چاپ اول، 1425ق.
[3]. ابن عساکر، ابو القاسم علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج 42، ص 256، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
[4]. ابن عقده کوفی، احمد بن محمد، فضائل أمیر المؤمنین ع، محقق، مصحح، حرز الدین، عبد الرزاق محمد حسین، ص 74، قم، دلیل ما، چاپ اول، 1424ق.
[5]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 7، ص 350 – 351، بیروت، دار الفکر، 1407ق.
[6]. نسائی، أبو عبد الرحمن أحمد بن شعیب، السنن الکبری، محقق، شلبی، حسن عبد المنعم، ج 7، ص 410، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق؛ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق، تعلیق، شاکر، أحمد محمد، عبد الباقی، محمد فؤاد، ج 5، ص 636، مصر، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفی البابی الحلبی، چاپ دوم، 1395ق؛ ابن اثیر جزری، علی بن أبی الکرم، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، محقق، معوض، علی محمد، عبد الموجود، عادل أحمد، ج 3، ص 607، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبد السلام، ج 3، ص 633، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق؛ صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 7، ص 191، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق.
[7]. امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 1، ص 353، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1406ق.
[8]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق، عطا، مصطفی عبد القادر، ج 3، ص 141، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق.