لطفا صبرکنید
3848
- اشتراک گذاری
عبدالله بن عمیر کلبی یکی از شهدای کربلا و از کسانی است که روز عاشورا در دفاع از امام حسین(ع) به شهادت رسید. وی از قبیلهی بنی عُلَیم بود که به کوفه آمد، و در نزدیک چاه جعده در محلهی همدان منزل داشت.
همسرش ام وهب دختر عبد از تیره نمر بن قاسط بود.[1]
مشخصات ظاهری
او فردی بلند قد، با دستهایی نیرومند و چهارشانه بود. از این همین رو هنگامی که وی برای نبرد از امام حسین(ع) اجازه گرفت، حضرتشان به او فرمود: گمان میکنم تو در مبارزه با افراد همطرازت فرد بسیار قدرتمندی باشی پس عازم نبرد شو.[2]
پیوستن به سپاه امام(ع)
عبدالله هنگامی که سپاه عمر بن سعد را مشاهده کرد که به سمت امام حسین(ع) میروند با خود گفت: سوگند به خدا که علاقمند بودم تا به جنگ با مشرکان بروم و اکنون امیدوارم ثواب جنگ با آنهایی که به جنگ پسر دختر رسول خدا(ص) میروند، بیشتر از ثواب پیکار با مشرکان باشد. از این رو نزد همسرش رفت و قصد خویش را با او در میان گذاشت. همسرش نیز تصمیم وی را مورد تأیید قرار داد و برایش دعا کرد تا خدا او را به بهترین راه هدایت کند و از همسرش خواست تا وی را نیز همراه خود ببرد؛ لذا شبانه به امام حسین(ع) ملحق شدند.[3]
آغاز جنگ
پس از آغاز جنگ از سوی عمر بن سعد، یسار و سالم که غلامان زیاد بن ابوسفیان و عبیدالله بن زیاد بودند، به میدان آمده و مبارز طلبیدند. ابتدا حبیب بن مظاهر و بریر بن حضیر، آماده رفتن به میدان شدند که امام حسین(ع) از آنها خواست تا بنشینند. سپس عبدالله بن عمیر کلبی از امام(ع) اجازه نبرد خواست که آنحضرت به وی اجازه داد. عبدالله ابتدا با یسار درگیر شد و وی را مجروح کرد، اما در همین زمان سالم به سمت او حملهور شد و ضربهای به او زد که باعث قطع انگشتان دست چپش شد، اما با این وجود عبدالله با ضربهای سالم را به قتل رسانید.[4]
اشعار حماسی
عبدالله بعد از مبارزهی اوّلیه به سمت سپاه امام حسین(ع) برگشت، در حالی که این اشعار را میخواند:
«إن تنکرونی فأنا ابن کلب حسبی بیتی فی علیم حسبی
انّی امرؤ ذو مرة و عصب و لست بالخوّار عند النکب
انی زعیم لک أمّ وهب بالطعن فیهم مقدما و الضرب
ضرب غلام مؤمن بالرب»؛[5]
اگر مرا نمیشناسید من پسر کلب هستم، مرا همین افتخار بس است که خانوادهام از بنیعلیم هستند. من مردی قوی و نیرومندم و در مشکلات(جنگ) ناتوان نمیشوم. ای امّ وهب به تو تعهد میدهم که با نیزه و شمشیر در میانشان بکوبم و پیش بروم. ضربه غلامی که به پروردگارش ایمان دارد!
شهادت عبدالله
شمر بن ذی الجوشن به جناح راست سپاه امام حسین(ع) حمله برد؛ اما سپاه امام(ع) در برابر شمر مقاومت کردند و او و همراهانش را عقب راندند. در این حمله هانی بن ثبیت حضرمی و بکیر بن حی تمیمی به عبدالله بن عمیر کلبی حمله کردند و او را به شهادت رساندند.[6]
دفاع همسر عبدالله از وی
بر اساس برخی از گزارشهای تاریخی، امّ وهب همسر عبدالله عمود خیمه را برداشت و به دفاع از همسرش رفت و گفت: پدر و مادرم به فدای تو! در دفاع از ذریهی پیامبر(ص) مبارزه کن! عبدالله نزد همسرش آمد و او را به طرف زنان برگرداند، ولی همسرش دامنش را گرفته میکشید و میگفت: من رهایت نمیکنم مگر اینکه با تو بمیرم. در این هنگام امام حسین(ع) به آن بانو فرمود: خدا جزای خیر نصیب تو گرداند و از وی خواست تا برگردد و فرمود جنگ بر زنها واجب نیست. در نتیجه امّ وهب به نزد زنها برگشت.[7]
بر اساس برخی از گزارشهای تاریخی، همسر عبداللّه بعد از شهادت شوهرش بر بالین او نشست و گریه میکرد. در این هنگام شمر به غلامش رستم[8] فرمان داد با همان عمود بر سر آن زن بکوبد. او نیز چوب را محکم بر سر او فرود آورد و سرش را شکافت و وی به شهادت رسید.[9]
شهادت فرزند عبدالله
بر اساس برخی از نقلها عبدالله فرزندی به نام وهب داشت که به درخواست مادرش در حمایت از امام(ع) به میدان رفت و به شهادت رسید.[10]
سلام بر عبدالله
در زیارت ناحیه و در زیارت امام حسین(ع) در نیمه شعبان اینگونه از وی تجلیل شده است: «السَّلَامُ عَلَی عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَیرٍ الْکلْبِی».[11] «السَّلامُ عَلی عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَیرِ».[12]
[1]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 5، ص 429، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[2]. ابو مخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعة الطف، محقق، مصحح، یوسفی غروی، محمد هادی، ص 217 – 218، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1417ق.
[3]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 5، ص 429.
[4]. وقعة الطف، ص 218.
[5]. همان.
[6]. همان، ص 226.
[7]. همان، ص 218 – 219؛ تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 5، ص 429.
[9]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 3، ص 194، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.
[10]. ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق، شیری، علی، ج 5، ص 104 – 105، بیروت، دار الاضواء، 1411ق.
[11]. ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ص 493، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419ق.
[12]. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، ج 3، ص 344، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1409ق.