لطفا صبرکنید
3492
- اشتراک گذاری
اصطلاح فلسفی «قَسر» در مقابل «طبع» مرادف با «جبر» است. و حرکت قسرى حرکت بر خلاف میل را گویند؛ یعنی حرکتى که از خارج بر اجسام تحمیل شود. به عبارت دیگر، محرک اجسام گاه میل و طبع آنها است، و گاه عامل خارجى است که شق دوم را حرکت قسرى گویند.[1]
بر اساس این تعریف که قسر عبارت است از جریان شیء بر خلاف مقتضای طبیعت خویش، این جریان به طور دائمی و اکثری امکانپذیر نیست؛ بدین معنا که یک چیز در تمام و یا اکثر اوقات بر خلاف مقتضای طبیعت خویش جریان پیدا نمیکند، ولی ممکن است برخی اشیا در بعضی اوقات بر خلاف مقتضای طبیعت خویش بر سبیل قسر جریان یابند، اگر چه به زودی از زیر بار سیطره نیروی قاسر بیرون آمده و طریق اصل خویش را طی میکنند. و این از آن جهت است که در تنگنای جهان عناصر، اشیا با یکدیگر برخورد و اصطکاک پیدا میکنند و هرگونه برخورد و اصطکاک بین موجودات، یک نوع جریان قسری را ایجاب میکند که این نوع قسر در برخی اوقات برای اشیا امکانپذیر است، ولی برای همیشه یا بیشتر اوقات هرگز امکانپذیر نخواهد بود.
حکمای الهی که علت غائی را اثبات کردهاند و هر موجودی را در جهان خلقت دارای غایتی میدانند که همواره برای رسیدن به آن در تکاپو است، به مدلول این قاعده معتقدند و برای اثبات آن گفتهاند: علم فعلی خدای متعال به نظام احسن که عبارت است از عنایت وی، مقتضی آن است که هر موجودی از موجودات به غایتی که برای آن آفریده شده است، برسد. و قسر دائمی یا اکثری در مورد هر چیزی موجب نرسیدن آن چیز به هدف مطلوب خویش است. بنابر این، قسر دائمی یا اکثری خلاف مقتضای عنایت ازلی است، و هر چیزی که خلاف مقتضای عنایت ازلی باشد، در دایره هستی تحققپذیر نیست.
نتیجه این مقدمات عبارت است از مدلول این قاعده که «القسر لا یکون دائمیا و لا أکثریا».[2]
[1]. سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 3، ص 1479، تهران، کومش، چاپ سوم، 1373ش.
[2] ر. ک: ر. ک: ابراهیمی دینانی، غلامحسین، قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی، ج 2، ص 443- 451، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1366.