لطفا صبرکنید
48859
- اشتراک گذاری
غیبت امام زمان(ع) به این معنا نیست که که حضرت یک زندگی خلاف معمول و متفاوت با سایر مردم دارند و مثلاً در غار زندگی میکنند، بلکه مطابق روایات آنحضرت در میان مردم به طور ناشناس زندگی میکند. تنها تفاوتی که حضرت با سایر مردم دارد در طول عمر شریف ایشان است که با اراده و قدرت خداوند متعال صورت گرفته است. غیبت حضرت حکمتهایی دارد که برخی از آنها برای ما بیان شده و برخی نامشخص و نامعلوم است. همچنین ظهور حضرت نیازمند اسباب و شرایط خاصی است که آن شرایط هنوز فراهم نشده است. از جمله اینکه حضرت علاوه بر پیروان عادی نیازمند به 313 نفر یاور ویژه است. و در نهایت با توجه روایات و اینکه حکومت فعلی ایران از مشروعیت فقهی و روایی برخوردار است، میتوان حکومت فعلی را زمینهساز حکومت جهانی امام زمان(عج) دانست.
برای روشن شدن پاسخ چند مطلب را باید متذکر شویم:
- آنچه که عقیده شیعه در رابطه با امام زمان(ع) است و پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بدان تصریح فرمودهاند،[1] غیبت ایشان است، نه پنهان شدن در غار و سرداب. البته گروهی جهت استهزاء شیعیان میگویند که شیعه قائل است که مهدی موعود(ع) بعد از تولدش در سردابی (سرداب منزل امام حسن عسکری(ع) در سامراء) مخفی و غیبت خود را از آنجا شروع و تاکنون نیز در آن سرداب به سر میبرد. لکن با مراجعه به روایات وارده بیپایه و اساس بودن این ادعا به خوبی مشخص میگردد.[2]
مفهوم غائب بودن امام(ع) هرگز این نیست که وجود امام در عصر غیبت یک وجود نامرئی و رؤیایی است، بلکه او از نظر زندگی یک زندگی طبیعی عینی دارد، منتها با عمری طولانی در میان مردم و درون جامعه رفت و آمد دارد، و اگر استثنائی در زندگی او هست همین است که او از یک عمر طولانی برخوردار است.[3]
در احادیث ما چنین آمده است که امام زمان(ع) به طور ناشناس در بین مردم زندگی و رفت و آمد میکند، در مجامع عمومی و در مراسم حج شرکت مینماید و در حل برخی از مشکلات هم به مردم کمک میکند.[4]
- علل غیبت امام زمان(عج): غیبت حضرت دارای حکمتهایی است که برخی از آنها برای ما بیان شده و برخی نامشخص و نامعلوم است. برخی از امور را میتوان از حکمتهای غیبت بر شمرد:
2-1. امتحان و آزمایش بندگان خدا،[5]
2- 2. محفوظ ماندن از بیعت با ستمکاران،[6]
2- 3. حفظ اولاد مؤمن افراد کافر.
از امام صادق(ع) نقل شده است: خدا در صلب مشرکان نطفهی افراد با ایمانی را به ودیعه نهاده است؛ و شری به آنها نمیرسد تا زمانی که متولد شوند.[7]
همچنین قائم(عج) ما اهلبیت ظاهر نمیشود تا اینکه امانتهای الهی از صلب کافران خارج شوند بعد از آن ظاهر میشود و کفار را به قتل میرساند.[8]
ولی همهی علل غیبت آنحضرت برای ما شناخته شده نیست؛ چنانکه بعضى از روایات بیانگر این نکتهاند که امامان معصوم از علت اصلى غیبت آگاهاند، اما مأمور به بیان آن نیستند؛ لذا سر بسته و به طور اجمال حکمتهایى از آنرا بیان کردهاند؛ دلیل این ادّعا روایت عبداللّه بن فضل هاشمى از امام صادق(ع) است که امام به وى فرمود:
براى صاحب امر غیبتى است که چارهاى از آن نیست. هر اهل باطلی در آن شک میکند. به او گفتم: فدایتان شوم، (غیبت) براى چیست؟ فرمود: براى امرى که اجازهی کشف آنرا براى شما نداریم. گفتم: حکمت غیبت او چیست؟ فرمود: حکمت غیبت او همان حکمت غیبت حجتهاى خداوند قبل از او است. حکمت آن کشف نمیشود مگر بعد از ظهور او. همانطور که حکمت سوراخ کردن کشتى و کشتن پسر و برپایى دیوار توسط حضرت خضر(ع) براى حضرت موسی(ع) کشف نشد مگر هنگام جدایى آنها.[9]
- شرایط ظهور امام زمان(عج): از آنجا که نهضت آنحضرت یک نهضت سطحی و کوچک نیست، بلکه یک انقلاب جهانی و همه جانبه است، برنامه بسیار عمیق و دشواری دارد (توجه شود که قرار نیست حضرت بر مبنای اعجاز حکومت کند) میخواهد تمام اختلافات نژادی و کشوری و زبانی و دینی را برطرف سازد و سرتاسر گیتی را با یک حکومت نیرومند اداره کند. یک چنین انقلاب عمیقی باید از درون دلهای جهانیان سرچشمه بگیرد. بنابراین تا نوع بشر به حد کمال و رشد نرسد و برای پذیرفتن حکومت حق آماده نگردد مهدی موعود(ع) ظاهر نخواهد شد.[10]
هشام بن سالم از حضرت صادق(ع) روایت کرد: تا همهی اصناف مردم به حکومت نرسند صاحب الامر قیام نمیکند؛ برای اینکه وقتی حکومتش را تشکیل داد کسی نگوید: اگر ما هم به حکومت میرسیدیم با عدالت رفتار میکردیم.[11]
براى اینکه دنیا چنان حکومتى را پذیرا باشد، چند نوع آمادگى لازم است:
الف). آمادگى فکرى و فرهنگى: یعنى سطح افکار مردم جهان آنچنان بالا رود که بدانند مثلاً مسئله «نژاد» یا «مناطق مختلف جغرافیایى» مسئله قابل توجهى در زندگى بشر نیست و تقاوت رنگها و زبانها و سرزمینها نمیتواند بشر را از هم جدا سازد.
ب). آمادگى اجتماعى: مردم جهان باید از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته شوند، تلخى این زندگى مادى و تک بُعدى را احساس کنند و حتى از اینکه ادامه اینراه تک بعدى ممکن است در آینده مشکلات کنونى را حل کند، مأیوس گردند.
ج). آمادگیهاى تکنولوژى و ارتباطى: بر خلاف آنچه بعضى میپندارند که رسیدن به مرحلهی تکامل اجتماعى و رسیدن به جهانى آکنده از صلح و عدالت، تنها با نابودى تکنولوژى جدید امکانپذیر است، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک حکومت عادلانه جهانى نخواهد بود، بلکه شاید بدون آن، وصول به چنین هدفى محال باشد؛ چون معجزه، استثنایى است منطقى در نظام جارى طبیعت، براى اثبات حقانیت یک آیین آسمانى؛ نه براى اداره همیشگى نظام جامعه.[12]
د). آمادگیهاى فردى: حکومت جهانى قبل از هر چیز نیازمند عناصر آماده و با ارزش انسانى است تا بتواند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعى را به دوش بکشد.
پس براى پیاده کردن آن برنامه عظیم در درجه اول نیاز به بالا بردن سطح اندیشه و آگاهى و آمادگى روحى و فکرى است. منتظر واقعى براى چنان برنامه مهمى نمیتواند نقش تماشاچى را داشته باشد.[13]
همچنین حضرت نیاز به 313 نفر اصحاب خاص دارد که دارای شرایط ویژهای هستند. در روایتی امام جواد(ع) به عبدالعظیم حسنی فرمود: «... هنگامی که برای او این تعداد 313 نفر از اهل اخلاص جمع شد، خداوند امر او را ظاهر خواهد کرد».[14]
حال با توجه به مطالب گفته شده روشن میشود که چرا با وجود حکومتهای شیعی؛ مانند بویهایها و صفویها حضرت ظهور نکرد؟
علاوه بر این باید بگوییم، طبق دیدگاه شیعه، حکومت تنها از آن خداوند متعال و کسانی است که از طرف ایشان منصوب شدهاند که در دوران غیبت امام عصر(عج) تنها فقیه واجد الشرایط میتواند سرپستی امت را بر عهده گیرد نه حکام و سلاطین جور هرچند که شیعه باشند؛ چراکه چنین حکومتی حکومت طاغوت است.[15] و از همینرو است که علما و فقهای شیعه هیچگاه به طور کامل این حکومتها را تأیید نکردهاند. البته به جهت پارهای مصالح مانند پیشرفت و قدرت شیعه[16] و حفظ جان ایشان این حکومتها را بر حکومتهای غیر شیعی ترجیح میداد. مثلاً شیخ صدوق در عین اینکه با بوئیان(آل بویه) مرتبط بود و در جلسات علمی آنان شرکت میکرد، جز در شرایط اضطرار همکاری با دولت جور را جایز نمیشمرد.[17]
علامه مجلسی در دورهی صفویان سه شرط را برای جواز معاشرت با حکام برمیشمارد: اول به قصد تقیه، دوم با هدف دفع ضرر از مظلوم یا رساندن نفعی به مؤمن که در این صورت واجب هم میشود. و سوم به منظور هدایت سلاطین جایر.[18] عدم همراهی علمای اسلام با حکام جور به گونهای بود که عدهای از ایشان حتی اعتکاف در مسجدی را که شاه عباس ساخته بود مخالف بودند.[19]
با این توضیحات روشن میشود که این حکومتها اگرچه شیعی بودند، لکن شایستگی حمایت از حضرت را نداشتند، علاوه بر اینکه از قدرت لازم هم برخوردار نبودند.
آنچه که در رابطه با ایرانیان و حکومت فعلی ایران باید گفته شود؛ این است که مطابق روایات معصومین(ع)، ایرانیان سهم قابل توجهی در یاری و ظهور حضرت دارند و روایاتی مربوط به اهل قم، طالقان و به طور کلی قوم فارس در این خصوص به ما رسیده است؛ مثلاً، در بحارالانوار از امام صادق(ع) منقول است که حضرت آیهی شریفهی «بعثنا علکیم عباداً لنا اولی بأس شدید»[20] را قرائت کرد ... راوی میگوید: عرض کردیم فدایت شویم اینها چه کسانی هستند؟ پس حضرت سه مرتبه فرمود: به خدا سوگند آنان اهل قم هستند.[21]
از طرفی کلیه منابع روایی شیعه و سنی پیرامون حضرت مهدی(ع) اتفاق نظر دارند که آن بزرگوار بعد از نهضتی مقدماتی (قابل انطباق بر انقلاب اسلامی)، ظهور میکند، و یاران درفشهای سیاه ایرانیاند که زمینهساز حکومت آن حضرت و آماده کنندهی مقدمات فرمانروایی وی میباشند. در این روایات اتفاق است که دو شخصیت وعده داده شده، سید خراسانی و یا هاشمی خراسانی و یاور او شعیب بن صالح هر دو ایرانی هستند.[22]
با توجه به این روایات و اینکه حکومت فعلی ایران از مشروعیت فقهی و روایی برخوردار است، میتوان حکومت فعلی را فقط زمینه ساز حکومت جهانی حضرت دانست؛ چراکه ترس از ستمگران (که البته ترسی است ممدوح و برای حفظ دین، نه ترس از جان شخصی)، تنها یکی از علتهای غیبت است و غیبت حضرت همانگونه که بیان کردیم علل دیگری نیز دارد.
[1]. ر. ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 52، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق؛ صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر.
[2]. ر. ک: رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی، ص 425- 428، قم، مسجد مقدس جمکران، چاپ دوم، 1384ش.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص 219، قم، نسل جوان، یازدهم، 1380ش.
[4]. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص 215، قم، شفق، چاپ بیست و یک، 1380ش.
[5]. بحار الانوار، ج 52، ص 113.
[6]. همان، ج 51، ص 152.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 13، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[8]. شیخ حر عاملی، اثبات الهداة، ج 5، ص 106، حدیث 222، بیروت، اعلمی، چاپ اول، 1425ق.
[9]. بحار الانوار، ج 52، ص 91.
[10]. دادگستر جهان، ص 241.
[11]. بحار الانوار، ج 52، ص 244.
[12]. حکومت جهانى مهدى، ص 80 - 83.
[13]. اقتباس از پاسخ «عوامل ظهور امام زمان»، 535
[14]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 377 و 378، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق.
[15]. ر. ک: مصباح یزدی، محمد تقی، حقوق و سیاست در قرآن.
[16]. ر. ک: حسین زاده، سید محمد علی، علما و مشروعیت دولت صفوی.
[17]. همان، ص 87.
[18]. همان.
[19]. ر. ک: جعفریان، رسول، دین و سیاست در دوره صفوی، ص 71.
[21]. ر. ک: کورانی، علی، عصر ظهور؛ بحار الانوار، ج 6، ص 216.
[22]. عصور ظهور، ص 228.