لطفا صبرکنید
1651
«إِذْ جَعَلَ الَّذینَ کَفَرُوا فی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّةِ...»؛[1] هنگامی که کافران، حمیّت را در دلهایشان قرار دادند، آن هم حمیّتی متناسب با دوران جاهلیت!!
راغب اصفهانی در تفسیر این واژه میگوید:
عربزبانان از فوران نیروى خشم و غضب و شدتیافتن آن، تعبیر به «حمیّت» میکنند و «حمیتُ على فلان» معنایش آن است که بر فلانى سخت خشمگین شدم.[2]
در آیه یادشده نیز خداى متعال از «حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّةِ»، همین معنا را اراده کرده است؛ لذا معناى آیه این است که آنها کسانى هستند که کفر ورزیدند، مانع ورود شما به خانهی خدا شدند، و دلهاى خود را آکنده و لبریز از خشم نمودهاند.[3]
برخی از مفسران در بیان «حمیّت دوران جاهلیت» گفتهاند که کافران دوران پیامبر اسلام(ص)؛ عادت پدرانشان در دوران جاهلیت را رها نکرده؛ از اینرو هیچگاه حاضر نیستند سخن کسی را (حتی اگر حق هم باشد) پذیرفته و تسلیم او شوند؛ زیرا کفار مکه گفته بودند؛ محمد و یارانش پدران و برادران ما را کشتند و اینک وارد منزلهاى ما میشوند، و با خود گفتند که یاران محمد بر خلاف میل ما میخواهند بر ما وارد شوند؛ اما «لات» و «عزى»(بتهاى ما) نمیخواهند اینان بر ما وارد شوند! و این نوعی تعصب جاهلانه بود که وارد دلهاى آنان شده بود.[4]
در همین راستا، و در بیان یکی از رفتارهایی که میتوان از آن به عنوان «حمیّت جاهلی» یاد کرد، در تعدادی از تفاسیر آمده است:
منظور از حمیت جاهلی، سرسختى کفار در اقرار به رسالت پیامبر(ص) و آموزههای دینی حضرتشان بود تا جایی که هنگام نگارش صلحنامه حدیبیه بین آنها و مسلمانان، حتی نپذیرفتند که این صلحنامه با نام خدا و با عبارت «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» آغاز شود![5]
[1]. فتح، 26.
[2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 259، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[3]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 289، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، الجامع لأحکام القرآن، ج 16، ص 289، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
[5]. ر. ک: طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 26، ص 66، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق؛ رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 9، ص 229، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش.