
لطفا صبرکنید
25
تمام مؤمنان واقعی باید دارای ویژگیهای مشترکی باشند که در قرآن به آنها اشاره شده است.
شهدای کربلا که در شمار برترین مؤمناناند، طبیعی است که دارای این اوصاف بودند؛ یعنی ویژگیهای همان ایمانآورندگان به رسول خدا(ص) که در رکاب حضرتشان به نبرد پرداخته و بسیاری از آنها نیز به شهادت رسیدند؛
همان مؤمنانی که خدای متعال به آنها مژده داد که به مقام صدق دست خواهند یافت: «وَ بَشِّرِ الَّذینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ».[1]
آنانی که برای رسیدن به رضای خداوند مسابقه گذاشته و از یکدیگر پیشی میگیرند: «وَ فی ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ»؛[2]
کسانی که نشان سجده در چهرههایشان پیدا است: «سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُود».[3]
با این وجود؛ اما در روایات به برخی ویژگیهای عاشورائیان تصریح شده است؛ مانند:
- پیشقدم بودن در راه شهادت: «تنافسوا فی أن یقتلوا بین یدیه»؛[4]
در این که کدامشان پیش روی امام حسین(ع) به شهادت برسند، مسابقه میگذاشتند.
- رسیدن به مقام شهود: «قَالَ:قُلْتُ لَهُ:أَخْبِرْنِی عَنْ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ ع وَ إِقْدَامِهِمْ عَلَى الْمَوْتِ.فَقَالَ: إِنَّهُمْ کُشِفَ لَهُمُ الْغِطَاءُ حَتَّى رَأَوْا مَنَازِلَهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ فَکَانَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ یُقْدِمُ عَلَى الْقَتْلِ لِیُبَادِرَ إِلَى حَوْرَاءَ یُعَانِقُهَا وَ إِلَى مَکَانِهِ مِنَ الْجَنَّة»؛[5]
راوى میگوید از امام صادق(ع) پرسیدم: در مورد یاران حسین(ع) که با چه انگیزهای خود را در معرض مرگ قرار میدادند با من سخن بگویید! حضرتشان فرمود: پرده از جلوی دیدگان آنها کنار رفت و جایگاههای خود در بهشت را دیدند؛ از اینرو هر کدامشان خود را در معرض کشتهشدن قرار میداد تا با سرعت به حوری بهشتى برسد، دست بر گردن هم نهاده و رهسپار جایگاه خود در بهشت شوند.
- برترین شهیدان: «أَلَا إِنَّهُ وَ أَصْحَابَهُ مِنْ سَادَاتِ الشُّهَدَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ...»؛[6]
امام علی(ع) فرمود: حسین و یارانش روز قیامت، سادات شهیدان خواهند بود.
- وفادارترین و بهترین یاران: «فَإِنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَیْراً مِنْ أَصْحَابِی...»؛[7]
سید الشهداء(ع) در وصف یاران خود فرمود: من یارانی وفادارتر و بهتر از یاران خود نمیشناسم.
- ورود به بهشت بدون حسابرسی: «عَنْ هَرْثَمَةَ بْنِ سُلَیْمٍ قَالَ: غَزَوْنَا مَعَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ غَزْوَةَ صِفِّینَ فَلَمَّا نَزَلْنَا بِکَرْبَلَاءَ صَلَّى بِنَا صَلَاةً فَلَمَّا سَلَّمَ رَفَعَ إِلَیْهِ مِنْ تُرْبَتِهَا فَشَمَّهَا ثُمَّ قَالَ: «وَاهاً لَکِ أَیَّتُهَا التُّرْبَةُ لَیُحْشَرَنَّ مِنْکِ قَوْمٌ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ ... بِغَیْرِ حِسابٍ»؛[8]
هرثمة بن سلیم میگوید: در کشاکش نبرد صفین به همراه على بن ابیطالب(ع) در مسیر بودیم که حضرتشان در کربلا توقف کرد، نمازی در آنجا خواند و بعد از سلام مقداری از خاکش را برگرفت و بویید و فرمود: ای خاک پاک! خوشا به حال تو! گروهی از تو محشور میشوند که بدون حسابرسی وارد بهشت خواهند شد.
[1]. یونس، 2. «اگر در آیه شریفه منزلت صدق، و یا به عبارت دیگر، مقام صدق را قدم صدق خوانده، از باب کنایه است، و چون اشغال مکان معمولا و عادتا به وسیله قدم صورت میگیرد بدین مناسبت کلمه «قدم» در مکان -اگر مورد از موارد مادى باشد- و در مقام و منزلت -اگر مورد از امور معنوى باشد- استعمال می شود، و در آیه نیز به همین مناسبت استعمال شده، و سپس کلمه «قدم» را به کلمه «صدق» اضافه کرد، به این عنایت که قدم، قدم صاحب صدق، و صدق، صدق صاحب قدم است؛ یعنی کسى است که در کارش صادق است. به عبارت دیگر، قدمش قدم کسى است که صادق است، و یا خود قدمش صادق است؛ چون خودش صادق است». طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 10، ص 9، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374ش.
[2]. مطففین، 26.
[3]. فتح، 29.
[4]. ابومخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعة الطف، محقق، مصحح، یوسفی غروی، محمد هادی، ص 234، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1417ق.
[5]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 229، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[6]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 36، 253، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[7]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 91، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[8]. نصر بن مزاحم، وقعة صفین، محقق، مصحح، هارون، عبد السلام محمد، ص 140- 141، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.