لطفا صبرکنید
11722
- اشتراک گذاری
پیامبر اکرم(ص) در حدیث مورد بحث می فرماید: «هر کس به قیاس عمل کند هلاک شده و دیگران را نیز هلاک کرده است، و هر کس ناسخ از منسوخ و محکم از متشابه را تشخیص ندهد و فتوا دهد، سبب نابودی خود و دیگران شده است».
براساس حدیث مزبور، کسی که از روی ناآگاهی و کوتاهی، فتوا دهد، ایجاد بدعت کرده و چیزی را که از دین نیست داخل در دین می کند، علاوه بر انحراف و گمراهی خویش، کسانی را که از او پیروی می کنند نیز به انحراف و گمراهی می کشاند؛ گرچه هلاکت و نابودی و گمراهی بدعت گذار شدید تر و بیشتر از پیروان او است.
پیامبر اکرم(ص) در حدیث مورد بحث می فرماید: «هر کس به قیاس عمل کند هلاک شده و دیگران را نیز هلاک کرده است، و هر کس ناسخ از منسوخ و محکم از متشابه را تشخیص ندهد و فتوا دهد، سبب نابودی خود و دیگران شده است».[1]
برای آگاهی از مفهوم «قیاس»، «نسخ»، «محکم» و «متشابه» نمایه های زیر را مطالعه کنید:
2. «نسخ، تبدیل و تحویل»، سؤال 13746
4. «اشتباه در درک قرآن»، سؤال 11345
در اصطلاح فقها «مقاییس» (جمع مقیاس)، به معنای آن چیزی است که به وسیلۀ آن، حکم یک موضوع با موضوع دیگر مقایسه، سپس سرایت داده می شود و آن عبارت است از وصف جامع و مشترک به گمان این که علّت حکم است.[2]
با توجه به کلمات «اهلک»، «افتی» و «النّاس»(مفعول افتی) در متن حدیث استفاده می شود که مصداق اصلی این حدیث، مجتهدی است که فتوای به غیر علم می دهد؛ لذا از فتوای به غیر علم و پیروی از آن نهی شده است.
همان گونه که آیات قرآن دارای ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و مجمل و مبیّن، عام و خاص، مطلق و مقیّد و... هستند روایات نیز همانند آیات قرآن دارای همین اقسام متقابله هستند و کسی که می خواهد فتوا بدهد، باید تمام این اقسام را بداند و به موارد آن نیز علم و آگاهی داشته باشد و بتواند هر کدام را از دیگری تشخیص بدهد و گرنه هم خودش را به نابودی می کشاند و هم کسانی را که او را در فتوا و عمل تبعیت می کنند، گمراه و نابود خواهد کرد.[3] چون ممکن است گاهی به مجرد ملاحظۀ ظاهر آیه یا روایتی به آن استدلال کند در حالی که آن حکم توسط آیه یا روایت دیگری برداشته شده باشد یا به عام و مطلقی فتوا دهد که این حکم به واسطۀ یک دلیل دیگر تخصیص و تقیید خورده باشد[4] و یا ممکن است با قیاس حکمی را که برای موضوعی ثابت شده به یک موضوع دیگر به جهت اشتراک در یک وصف خاص، سرایت بدهد و خیال کند که این وصف، علت حکم است در حالی که چنین نباشد. یا ممکن است به ظاهر آیه ای حکم کند که مقصود، ظاهر آن نیست، بلکه به واسطۀ قرینه و دلیل دیگر، مقصود شارع مقدس چیز دیگری باشد و باید تأویل برده شود؛ مانند آیۀ «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم»[5] که اگر ید را به معنای ظاهری آن حمل کنیم لازمه اش جسم بودن پروردگار است که کفر خواهد بود به همین جهت آن را تأویل برده و به معنای قدرت گرفته می شود.
بنابر این، کسی که از روی ناآگاهی و کوتاهی، فتوا دهد، ایجاد بدعت کرده و چیزی را که از دین نیست داخل در دین می کند، علاوه بر انحراف و گمراهی خویش، کسانی را که از او پیروی می کنند نیز به انحراف و گمراهی می کشاند، اگرچه هلاکت و نابودی و گمراهی بدعت گذار شدیدتر و بیشتر از پیروان او است.[6]
[1]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 1، ص 43، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. شریف شیرازى، محمد هادى، الکشف الوافی فی شرح اصول الکافی، محقق و مصحح: فاضلى، على، ص 164، دار الحدیث، قم، چاپ اوّل، 1430ق.
[3]. ملاصدرای شیرازی، شرح اصول الکافی، محقق و مصحح: خواجوی، محمد، ج 2، ص200، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، تهران، چاپ اول، 1383ش.
[4]. الکشف الوافی فی شرح اصول الکافی، ص، 164.
[5]. فتح، 10.
[6]. مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی-الأصول و الروضة، محقق و مصحح: شعرانى، ابوالحسن، ج 2، ص 156، المکتبة الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1382ق.