لطفا صبرکنید
38150
- اشتراک گذاری
کمک به هر در خواست کننده ای حتی غیر فقیر نیکو است، اما به دلیل محدودیت منابع مالی باید به اولویت ها توجه کرد. در زمان کنونی که مؤسسه هایی عهده دار شناسایی و رسیدگی به فقرا هستند کمک به آنها از کمک به افرادی که فقیر بودنشان معلوم نیست و گاهی هم فقیر نبودنشان معلوم است با ارزش تر است، اما توهین به گداها از طرفی و بی توجهی به حس دلسوزیی که در درون انسان به وجود می آید از طرف دیگر، نادرست است. برای حل این مشکل چند راه پیشنهاد می شود:
1. مبلغ هر چندکم که در زندگی انسان تاثیر زیادی نمی گذارد به آنهایی که دلسوزی نسبت به آنها پیدا می کنیم کمک کنیم.
2. نسبت به هیچ در خواست کننده ای بد رفتاری نکنیم و در صورت عدم توانایی با راهنمایی آنها به مراکز حمایتی یا افراد خیر دیگر وظیفه اجتماعی خود را انجام دهیم.
3. در حد توان، کمک خود را در صندوق های مراکز حمایتی مورد اطمینان بریزیم. با این کار هم ندای درونی خود را بی پاسخ نگذاشته ایم و هم حسن نیت خود را در محضر خداوند نشان داده ایم.
گدا یا متکدّی هم معنا با "سائل المال" در عربی است و متفاوت با معنای فقیر است.
فقیر کسی است که هزینه زندگی خود را ندارد و فرقی نمی کند که از دیگران درخواست کمک نماید یا در خواستی نکند، اما گدا کسی است که از دیگران درخواست کمک مالی می کند و فرقی نمی کند هزینه زندگی خود را داشته باشد یا نداشته باشد.
درباره برخورد با گداها و کمک به آنها به چند دسته دلیل برمی خوریم که در زیر به آنها اشاره می کنیم:
1. دلیل های زیادی وجود دارد که نهی از رد گدا و سائل می کند. در آیه ای از قرآن خطاب به پیامبر (ص) می فرماید: و سؤال کننده [گدا] را از خود مران.[1]
در این آیه از شیوه برخورد با فقیر بحث نکرده است بلکه نهی از رد گدا نموده است.
اشاره شد که گدا، هم شامل فقیر می شود و هم غیر فقیر. روایات فراوانی نیز وجود دارد که نهی از رد گدا نموده است.
در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده که پیامبر (ص) فرمودند: گدا را از درخواستش ناامید نکنید و اگر بعضی از مساکین دروغ نمی گفتند، هر کس آنها را رد می کرد، رستگار نمی شد.[2] حتی در بعضی از روایات اشاره شده است که اگر گدا فقیر به نظر نمی رسید باز به او چیزی اعطا کنید. از امام باقر (ع) نقل شده که فرمودند: به گدا چیزی بدهید حتی اگر بر اسب سوار بود.[3] سوار بر اسب بودن در این روایت کنایه از عدم فقر ظاهری اوست به طوری که توانایی خرید اسب که وسیله نسبتا مناسب آن زمان بوده را داشته است.
2. از بعضی روایات استفاده می شود که می توان در کمک به گداها بعضی از محدودیت ها را رعایت کرد.
در روایتی ابن صبیح نقل می کند که پیش امام صادق (ع) بودم. گدایی آمد و حضرت به او چیزی دادند سپس گدای دیگری آمد و حضرت به او نیز چیزی دادند بار دیگر نیز این اتفاق افتاد و حضرت به شخص سوم نیز کمک کردند بعد از او باز گدای دیگری آمد، حضرت به او فرمودند خدا به تو وسعت دهد [و به او چیزی ندادند]... .[4]
در روایت دیگر آمده است که اگر در روز به سه گدا کمک کنید حق را ادا کرده اید و اگر خواستید بیشتر کمک کنید.[5]
چون منابعی که خدا در اختیار انسان قرار داده است محدود است نمی توان به هر کس که درخواست کرد کمک نمود و این روایات در مقام قرار دادن حداقلّی برای این کمکها هستند که تا سه نفر را سفارش کرده اند.
3. بعضی از روایات قید دیگری به روایات دسته اول وارد می کنند. این روایات از کمک به بعضی اشخاص نهی می کنند. در روایتی امام صادق (ع) می فرماید به هر کسی اعطا نکنید.[6]
در جای دیگری آمده است که امام صادق (ع) می فرمودند به بچه ها، زنان، زمین گیرها، ضعیف ها و پیرها کمک کنید و حضرت نهی می کردند از کمک به دیوانگان.[7] در روایتی نیز آمده است به کسانی که با حق دشمنی دارند و یا دعوت به کار نادرست و باطل می کنند کمک نکنید.[8]
4. در صورتی که در خواست کننده شناخته شده نباشد می توان مقداری به او کمک کرد. در روایتی از حضرت صادق (ع) سؤال می شود گدایی می آید و در خواست کمک می کند وقتی واقع را نمی دانیم چه کنیم؟ حضرت در جواب می فرمایند: به کسانی که نسبت به آنها دلسوزی پیدا کردید کمک کنید سپس حضرت می فرمایند: کمتر از یک درهم[9] به آنها بدهید راوی می پرسد حد اکثر مقداری که به آنها بدهم چقدر باشد و حضرت می فرماید چهار دانگ[10].
5. از طرف دیگر روایاتی نیز هستند که می گویند اگر مالی برای صدقه یا کمک به گدایی ندارید او را با زبان خوش و بر خورد خوب از خود رد کنید. از امام صادق (ع) روایت شده که از نجواهایی که خدای متعال با حضرت موسی کرد این بود که ای موسی سائل را با دادن چیز اندکی یا با برخورد خوب احترام کن چون گاهی کسانی پیش تو می آیند که نه انسان هستند و نه جن، بلکه ملکی از ملائکه رحمن هستند که تو را با موقعیتی که من برایت ایجاد کرده ام آزمایش می کنند و از تو در خواست آن چیزی را می کنند که من به تو دادم پس در آن هنگام زیر نظر هستی که تو ای موسی چه می کنی.[11]
در جمع بندی و نتیجه گیری تذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد:
الف. میانه روی در انفاق:
از آنجا که رعایت اعتدال در همه چیز حتى در انفاق و کمک به دیگران، شرط است، خداوند در قرآن روى این مساله تأکید کرده و مىگوید:" دست خود را بر گردن خویش بسته قرار مده".[12]
این تعبیر کنایه لطیفى است از این که دست دهنده داشته باش، و همچون بخیلان که گویى دستهایشان به گردنشان با غل و زنجیر بستهاند و قادر به کمک و انفاق نیستند مباش.
از سویى دیگر" دست خود را فوق العاده گشاده مدار، و بذل و بخشش بى حساب مکن که سبب شود از کار بمانى، و مورد ملامت این و آن قرار گیرى، و از مردم جدا شوى".[13] ، [14]
همچنین قرآن در بیان پنجمین صفت ممتاز" عباد الرحمن" که اعتدال و دورى از هر گونه افراط و تفریط در کارها مخصوصا در مساله انفاق است اشاره کرده و مىفرماید:" آنها کسانى هستند که به هنگام انفاق نه اسراف مىکنند و نه سختگیرى، بلکه در میان این دو حد اعتدالى را رعایت مىکنند".[15]
قرآن مىفرماید: انفاقى عادلانه است که دور از هر گونه اسراف و سختگیرى باشد، نه آن چنان بذل و بخششى کنند که زن و فرزندشان گرسنه بمانند، و نه آن چنان سختگیر باشند که دیگران از مواهب آنها بهره نگیرند.
در یکى از روایات اسلامى تشبیه جالبى براى "اسراف"، " اقتار" و "حد اعتدال" شده است و آن اینکه هنگامى که امام صادق (ع) این آیه را تلاوت فرمود مشتى سنگریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفت، و فرمود این همان" اقتار" و سختگیرى است، سپس مشت دیگرى برداشت و چنان دست خود را گشود که همه آن به روى زمین ریخت و فرمود این" اسراف" است، بار سوم مشت دیگرى برداشت و کمى دست خود را گشود به گونهاى که مقدارى فرو ریخت و مقدارى در دستش بازماند، و فرمود این همان" قوام" است.[16] ، [17]
ب. نیکو است که انسان به درخواست کمک هر کسی جواب مثبت دهد هر چند که او بی نیاز باشد. چون به هر حال این جواب نشانه جود و تقویت کننده سخاوت است. آنچه که از این مورد استثنا شده است کمک به دیوانگان و کسانی است که با حق دشمنی و دعوت به باطل می کنند.
ج. در زمان کنونی وجود مؤسسه های معتبر متولی رسیدگی به حال فقرا، موقعیت را با زمان ائمه متفاوت کرده است. از طرفی افراد فقیر و محتاج واقعی وجود دارند و مؤسسه هایی نیز کار شناسایی این افراد آبرومند و محتاج و کمک رسانی به آنها را بر عهده گرفته اند. بنا بر این، به دلیل محدودیت توانایی مالی بهتر آنست که کمک مالی برای توسعه زندگی محرومان واقعی خرج شود و به طور نظام مند و سازماندهی عمل شود هر چند که وجود این مؤسسات وظیفه فردی، انسانی و دینی ما را نسبت به کمک به نیازمندان کاملا از ما سلب نمی کند.
د. و از آنجا که گاهى مسکینى به انسان رو مىآورد و امکاناتى براى پاسخ گویى به نیاز او در اختیارش نیست، خداوند در قرآن طرز برخورد صریح با نیازمندان را در چنین شرائطى بیان مىکند و مى فرماید: "اگر از این نیازمندان به خاطر (نداشتن امکانات و ...) روى برگردانى، اما به جهت انتظار رحمت خدا که به امید آن هستى نباید این روىگرداندن توأم با تحقیر و خشونت و بىاحترامى باشد، بلکه باید با گفتارى نرم و سنجیده و توأم با محبت با آنها برخورد کنى" حتى اگر مىتوانى وعده آینده را به آنها بدهى و مایوسشان نسازى.[18]
در روایات مىخوانیم که بعد از نزول آیه شریفه هنگامى که کسى چیزى از پیامبر (ص) مىخواست و حضرت چیزى نداشت که به او بدهد مىفرمود:یرزقنا اللَّه و ایاکم من فضله:" امیدوارم خدا ما و تو را از فضلش روزى دهد".[19]
در هر صورت برخورد توهین آمیز با گداها ممنوع است بنا بر این در صورت عدم توانایی و دستگیری آنان می توان با راهنمایی آنها به مراکز حمایتی و افراد خیر دیگر، هم کرامت او را خدشه دار نکرده ایم و هم با راهنمایی او مسئولیت اجتماعی خود را انجام داده ایم.
ه. همانطور که از بعضی روایات اشاره شده نیز بر می آید،[20] حس دلسوزیی که از بعضی حالات گداها در درون انسان به وجود می آید را نباید خاموش کرد. چون این حس، حس ارزشمندی است که از نشانه های انسانیت هر کسی است. به همین دلیل با راهکارهایی که در بندهای قبلی به آنها اشاره شد یا به هر ترتیب دیگر باید پاسخی برای این حس فطری ارائه داد. یکی از این راهها آنست که بعد از دیدن چنین گداهایی مبلغی که در توانایی است به موسسات مربوطه برای کمک برنامه ریزی شده به این افراد پرداخت کنیم یا در صندوق آنها بریزیم. با این کار هم نیت خود در مقابل خدا را نشان داده ایم و هم وظیفه انسانی خود را به انجام رسانده ایم و هم پاسخی به ندای درون خود داده ایم.
[1] الضحی،10، ترجمه، مکارم شیرازی، ناصر.
[2] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 9 ص 418، موسسه آل البیت، 1409 ق.
[3] همان، ص 417.
[4] همان، ص 421.
[5] همان.
[6] همان، ص 415.
[7] همان.
[8] همان، ص 414.
[9] قیمت هر درهم در سال 1377 حدود 200 تومان بوده است.استفاده شده از "فاضل لنکرانی، محمد جواد، جامع المسائل، ج 2 ص 374، سایت حضرت آیت الله فاضل لنکرانی http://lankarani.ir/far"
[10] عروسی حویزی، عبد علی، تفسیر نور الثقلین، ج 5 ص 597، چاپ چهارم، انتشارات اسماعیلیان، 1415 ق.
[11] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 9، ص 419.
[12] إسراء، 29.
[13] همان.
[14] تفسیر نمونه، ج12، ص، 91.
[15] و الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً)فرقان، 67.
[16] واژه" قوام" (بر وزن عوام) در لغت به معنى عدالت و استقامت و حد وسط است.
[17] تفسیر نمونه، ج15، ص 152.
[18] "وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّکَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَیْسُورا"ً. إسراء، 28.
[19] تفسیر نمونه، ج12، ص، 90.
[20]روایت شماره 4.