لطفا صبرکنید
بازدید
13437
13437
آخرین بروزرسانی:
1393/02/29
کد سایت
fa29589
کد بایگانی
35765
نمایه
بزرگترین دشمن ایدئولوژیک اسلام، آمریکا است، یا انگلیس، یا وهابیان و سلفیان
طبقه بندی موضوعی
شیعه آماج تهمتها|بیشتر بدانید
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
بزرگترین دشمن ایدئولوژیک اسلام، آمریکا است، یا انگلیس، یا وهابیان و سلفیان؟
پرسش
بزرگترین دشمن ایدئولوژیک اسلام، آمریکا است، یا انگلیس، یا وهابیان و سلفیان؟ چون هر سهی آنها به شدت در حال تبلیغ شیطان و شیطانپرستی هستند.
پاسخ اجمالی
در ارتباط با پرسش مطرح شده، وقتی به قرآن کریم مراجعه میکنیم، میبینیم که هر کدام از دشمنان را میتوان از جنبه خاصی خطرناکتر از دیگری دانست.
به عنوان نمونه، در طول تاریخ، عکس العملهاى یهود، نصارا و مشرکان در برابر مسلمانان، در مقایسه با یکدیگر، متفاوت بوده است. گاهى یهودیها، دشمنىِ بیشترى از خود آشکار کردهاند و گاهى مسیحیان دست به جنگهاى سختى با مسلمانان زدهاند؛ مانند جنگهاى صلیبى. به هر حال مخالفتها و دشمنىهاى مخالفان اسلام در مقام سنجش با یکدیگر متفاوت بوده است.
قرآن کریم عداوت و دشمنی یهودیان را نسبت به مسلمانان شدیدتر از مسیحیان اعلام مینماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا إِنَّا نَصارى ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُون»؛[1] به طور مسلّم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهى یافت، و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانى مىیابى که مىگویند ما نصارا هستیم. این بدان جهت است که در میان آنها، افرادى عالم و تارک دنیا هستند و آنها (در برابر حق) تکبّر نمىورزند.
تاریخ اسلام به خوبى گواه این حقیقت است؛ زیرا در بسیارى از صحنههاى نبردهاى ضد اسلامى، قوم یهود به طور مستقیم یا غیر مستقیم دخالت داشتند و از هر گونه کار شکنى و دشمنى خوددارى نمىکردند. افراد بسیار کمى از آنها به اسلام گرویدند، در حالىکه در نبردهای اولیه اسلامى، کمتر مسلمانان را مواجه با مسیحیان مىبینیم. نیز افراد زیادى از آنها را مشاهده مىکنیم که به صفوف مسلمانان پیوستند. سپس قرآن دلیل این تفاوت روحیه و خط مشى اجتماعى را طى چند جمله بیان کرده، مىفرماید: مسیحیان معاصر پیامبر(ص) امتیازاتى داشتند که در یهود نبود؛ مانند:
1. در میان آنها جمعى دانشمند بودند که به اندازه دانشمندان دنیاپرست یهود در کتمان حقیقت کوشش نداشتند: «ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ»؛[2] نیز در میان آنها جمعى تارک دنیا بودند که درست در نقطه مقابل حریصان یهود گام برمىداشتند، هر چند گرفتار انحرافاتى بودند ولى باز در سطحى بالاتر از یهود قرار داشتند: «و رهبانا».
بسیارى از آنها در برابر پذیرش حق خاضع بودند و تکبرى از خود نشان نمىدادند، در حالىکه اکثریت یهود به دلیل اینکه خود را نژاد برتر مىدانستند، از قبول آیین اسلام که از نژاد یهود برنخاسته بود، سر باز مىزدند: «و انهم لا یستکبرون».
2. جمعى از آنان (مانند جمعى از مسیحیان حبشه) هنگامى که آیات قرآن را مىشنیدند، اشک شوق از دیدگانشان به دلیل دست یافتن به حق سرازیر مىشد: «وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ»؛[3] و هر زمان آیاتى را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، چشمهاى آنها را مىبینى که (از شوق،) اشک مىریزد، به جهت حقیقتى که دریافتهاند.
و با صراحت و شهامت و بىنظرى صدا مىزدند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم، ما را از گواهان حق و همراهان محمد(ص) و یاران او قرار ده: «یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ».[4]
آنها به قدرى تحت تأثیر آیات تکان دهنده این کتاب آسمانى قرار مىگرفتند که مى گفتند: چگونه ممکن است ما به خداوند یگانه و حقایقى که از طرف او آمده است ایمان نیاوریم، در حالىکه انتظار داریم ما را در زمره جمعیت صالحان قرار دهد.
البته، شایان توجه است که، این مقایسه بیشتر درباره یهود و مسیحیان معاصر پیامبر اسلام(ص) است؛ زیرا یهود با اینکه داراى کتاب آسمانى بودند، به دلیل دلبستگى بیش از اندازه به مادیات، در صف مشرکانى قرار گرفته بودند که از نظر مذهبى با آنها هیچ وجه اشتراکى نداشتند، در حالىکه در ابتدا، یهودیان مبشران اسلام محسوب مىشدند و انحرافاتى مانند تثلیث و غلو مسیحیت را نداشتند، اما دنیاپرستى شدید آنها را به کلى از حق بیگانه کرد، در حالىکه مسیحیان آن عصر چنین نبودند.
ولى تاریخ گذشته و معاصر نشان میدهد که مسیحیان قرون بعد، درباره اسلام و مسلمانان، مرتکب جنایاتى شدند که دست کمى از یهود نداشت.
جنگهاى طولانى و خونین صلیبى در گذشته و تحریکات فراوانى که امروز از ناحیه استعمار کشورهاى مسیحى بر ضد اسلام و مسلمانان مىشود چیزى نیست که بر کسى پنهان باشد.[5]
البته امروزه ممکن است وهابیها و سلفیها بدتر از آن دو باشند؛ چرا که آنها با نام اسلام دست به کشتار مردم بیدفاع و بیگناه میزنند و اماکن و آثار اسلامی را نابود میکنند. و علمای آنها با فتاوای خلاف شرع ضربهای که به اسلام و مسلمانان میزنند به مراتب بدتر از آنها است؛ لذا آنها را میتوان به عنوان دشمن اسلام در زمینه ایدئولوژیک نامید.
به عنوان نمونه، در طول تاریخ، عکس العملهاى یهود، نصارا و مشرکان در برابر مسلمانان، در مقایسه با یکدیگر، متفاوت بوده است. گاهى یهودیها، دشمنىِ بیشترى از خود آشکار کردهاند و گاهى مسیحیان دست به جنگهاى سختى با مسلمانان زدهاند؛ مانند جنگهاى صلیبى. به هر حال مخالفتها و دشمنىهاى مخالفان اسلام در مقام سنجش با یکدیگر متفاوت بوده است.
قرآن کریم عداوت و دشمنی یهودیان را نسبت به مسلمانان شدیدتر از مسیحیان اعلام مینماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا إِنَّا نَصارى ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُون»؛[1] به طور مسلّم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهى یافت، و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانى مىیابى که مىگویند ما نصارا هستیم. این بدان جهت است که در میان آنها، افرادى عالم و تارک دنیا هستند و آنها (در برابر حق) تکبّر نمىورزند.
تاریخ اسلام به خوبى گواه این حقیقت است؛ زیرا در بسیارى از صحنههاى نبردهاى ضد اسلامى، قوم یهود به طور مستقیم یا غیر مستقیم دخالت داشتند و از هر گونه کار شکنى و دشمنى خوددارى نمىکردند. افراد بسیار کمى از آنها به اسلام گرویدند، در حالىکه در نبردهای اولیه اسلامى، کمتر مسلمانان را مواجه با مسیحیان مىبینیم. نیز افراد زیادى از آنها را مشاهده مىکنیم که به صفوف مسلمانان پیوستند. سپس قرآن دلیل این تفاوت روحیه و خط مشى اجتماعى را طى چند جمله بیان کرده، مىفرماید: مسیحیان معاصر پیامبر(ص) امتیازاتى داشتند که در یهود نبود؛ مانند:
1. در میان آنها جمعى دانشمند بودند که به اندازه دانشمندان دنیاپرست یهود در کتمان حقیقت کوشش نداشتند: «ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ»؛[2] نیز در میان آنها جمعى تارک دنیا بودند که درست در نقطه مقابل حریصان یهود گام برمىداشتند، هر چند گرفتار انحرافاتى بودند ولى باز در سطحى بالاتر از یهود قرار داشتند: «و رهبانا».
بسیارى از آنها در برابر پذیرش حق خاضع بودند و تکبرى از خود نشان نمىدادند، در حالىکه اکثریت یهود به دلیل اینکه خود را نژاد برتر مىدانستند، از قبول آیین اسلام که از نژاد یهود برنخاسته بود، سر باز مىزدند: «و انهم لا یستکبرون».
2. جمعى از آنان (مانند جمعى از مسیحیان حبشه) هنگامى که آیات قرآن را مىشنیدند، اشک شوق از دیدگانشان به دلیل دست یافتن به حق سرازیر مىشد: «وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ»؛[3] و هر زمان آیاتى را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، چشمهاى آنها را مىبینى که (از شوق،) اشک مىریزد، به جهت حقیقتى که دریافتهاند.
و با صراحت و شهامت و بىنظرى صدا مىزدند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم، ما را از گواهان حق و همراهان محمد(ص) و یاران او قرار ده: «یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ».[4]
آنها به قدرى تحت تأثیر آیات تکان دهنده این کتاب آسمانى قرار مىگرفتند که مى گفتند: چگونه ممکن است ما به خداوند یگانه و حقایقى که از طرف او آمده است ایمان نیاوریم، در حالىکه انتظار داریم ما را در زمره جمعیت صالحان قرار دهد.
البته، شایان توجه است که، این مقایسه بیشتر درباره یهود و مسیحیان معاصر پیامبر اسلام(ص) است؛ زیرا یهود با اینکه داراى کتاب آسمانى بودند، به دلیل دلبستگى بیش از اندازه به مادیات، در صف مشرکانى قرار گرفته بودند که از نظر مذهبى با آنها هیچ وجه اشتراکى نداشتند، در حالىکه در ابتدا، یهودیان مبشران اسلام محسوب مىشدند و انحرافاتى مانند تثلیث و غلو مسیحیت را نداشتند، اما دنیاپرستى شدید آنها را به کلى از حق بیگانه کرد، در حالىکه مسیحیان آن عصر چنین نبودند.
ولى تاریخ گذشته و معاصر نشان میدهد که مسیحیان قرون بعد، درباره اسلام و مسلمانان، مرتکب جنایاتى شدند که دست کمى از یهود نداشت.
جنگهاى طولانى و خونین صلیبى در گذشته و تحریکات فراوانى که امروز از ناحیه استعمار کشورهاى مسیحى بر ضد اسلام و مسلمانان مىشود چیزى نیست که بر کسى پنهان باشد.[5]
البته امروزه ممکن است وهابیها و سلفیها بدتر از آن دو باشند؛ چرا که آنها با نام اسلام دست به کشتار مردم بیدفاع و بیگناه میزنند و اماکن و آثار اسلامی را نابود میکنند. و علمای آنها با فتاوای خلاف شرع ضربهای که به اسلام و مسلمانان میزنند به مراتب بدتر از آنها است؛ لذا آنها را میتوان به عنوان دشمن اسلام در زمینه ایدئولوژیک نامید.
نظرات