لطفا صبرکنید
بازدید
85476
85476
آخرین بروزرسانی:
1392/05/16
کد سایت
fa33651
کد بایگانی
40755
نمایه
گناه نابخشودنی
طبقه بندی موضوعی
گناه|گناه و رذائل اخلاقی
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
بزرگترین گناه نابخشودنی چیست؟
پرسش
بزرگترین گناه نابخشودنی چیست؟
پاسخ اجمالی
گناهان یا کبیرهاند یا صغیره، و اسباب مغفرت و آمرزش گناهان نیز سه چیز است؛ توبه، شفاعت و انجام کارهای نیک؛ مانند نماز و... .
برخی از گناهان به وسیله شفاعت بخشیده میشوند، البته اگر شخص گنهکار، اهل ایمان و یکتا پرست باشد، برخی دیگر از گناهان بویژه گناهان صغیره با انجام کارهای نیک، قابل بخشش هستند. اما تعداد اندکی از گناهان؛ مانند شرک و کفر هستند که با انجام کارهای نیک و شفاعت بخشیده نمیشوند، بلکه فقط با توبه بخشیده خواهند شد.
بنابر این گناهی وجود ندارد که قابل بخشش نباشد، و اگر در روایات، تعبیری مبنی بر گناهان نابخشودنی یافت میشود، مراد آن است که بدون اسباب، خصوصاً بدون توبه قابل بخشش نیست، نه اینکه به طور مطلق قابل بخشش نباشد. بر این اساس، خداوند حکیم در قرآن کریم میفرماید: از رحمت خدا ناامید نمیشوند، مگر گروهی که کافر به خدا باشند.
البته، برخی از گناهان علاوه بر اینکه جنبه حق اللهی دارند، حق الناس هم هستند که خداوند حق خودش را میبخشد، اما حق الناس را بدون رضایت صاحب حق نمیبخشد و گنهکار باید حق صاحب حق را پرداخت و رضایتش را جلب نماید تا توبهاش پذیرفته شود و آثار گناهش کاملاً از بین برود.
پاسخ تفصیلی
گناهان به اعتباری بر دو قسماند: 1. گناهان کبیره، 2. گناهان صغیره.
در تعریف گناهان کبیره اختلاف است، اما جامعترین تعریف آن است که: هر گناهى که به خصوصه وعده عذاب بر آن مترتب شده باشد، یا حدى بر آن معین و مقرر گشته و سقوط عذاب آن موقوف به توبه باشد به آن گناه، کبیره گفته میشود.[1]
بخشش و آمرزش گناهان هر فرد سبب مىخواهد و قرآن کریم اسبابی را که بیان میشود برای بخشش گناهان معرفى کرده است:
1. توبه: خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: ای پیامبر از قول من به بندگانم بگو: « اى بندگان من که در جنایت به خویش (به واسطه گناه) از حد گذشتید، از رحمت خدا نومید مگردید، بىتردید خداوند همه گناهان را (به وسیله توبه هر چند شرک باشد) مىآمرزد؛ زیرا او است آمرزنده و مهربان».[2]
توجه به سه نکته در این آیه شریفه از اهمیت خاصی برخوردار است که دارای نتیجهای بسیار دقیق و عمیق خواهد بود:
الف؛ لفظ «عبادی» دارای اطلاق است، تمام بندگان خدا حتی مشرک و کافر را نیز شامل میشود.[3]
ب؛ آنچه از سیاق آیه به دست میآید، مراد از اسراف بر نفس، تعدی و تجاوز بر نفس است و این تعدی و تجاوز، اعم است از شرک و سایر گناهان، چه کبیره چه صغیره.[4]
ج؛ «الذنوب»، جمع محلّى بالف و لام است و با آوردن تأکید به لفظ «جمیعاً»، بدون تردید دلالت بر عموم دارد.[5]
بنابراین، با توبه واقعی تمام گناهان حتی شرک و کفر، از تمام کسانی که توبه واقعی نموده باشند، چه مؤمن، چه کافر و چه مشرک، بخشیده میشوند.
2. شفاعت: خداوند در قرآن کریم خطاب به رسول اکرم(ص) میفرماید: «وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَترَضى»؛[6] و بزودى پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوى.
مفسران بر اینکه این آیه در بیان اعطای مقام شفاعت از سوی پروردگار کریم به پیامبر گرامی اسلام است، اتفاق نظر دارند.[7]
بدون تردید پیغمبر اکرم(ص) به عنوان خاتم انبیا و رهبر عالم بشریت، خشنودیش تنها در نجات خویش نیست، بلکه آن زمان راضى و خشنود مىشود که شفاعتش در باره امتش نیز پذیرفته شود.[8]
از امام باقر(ع) در مورد امید بخشترین آیه قرآن سؤال شده است، امام فرمود: آیه «وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَترَضى» امید بخشترین آیه در قرآن است که در مورد شفاعت است، قسم به خدا در مورد شفاعت است؛ قسم به خدا در مورد شفاعت است.[9]
شرط شفاعت، ایمان به خدا و موحد بودن است؛ زیرا با شرک و کفر رابطه عبودیت ارادى و اعتقادى از پروردگار گسیخته شده، و واسطه شدن پیامبر درباره بیگانه مفهوم ندارد. بنابراین، شفاعت شفاعت کنندگان نزد خداوند مهربان، در خصوص گناهان کبیرهای خواهد بود که اهل ایمان مرتکب شدهاند.[10]
امام صادق(ع) میفرماید: «رضی جدّی ان لا یبقى فی النار موحّد»؛[11] جد من پیامبر اسلام(ص) زمانی راضی میشود که هیچ فرد خداپرستی در آتش جهنم باقی نماند.
3. انجام اعمال و کارهای نیک: قرآن کریم در این باره میفرماید: «به یقین نیکىها(که نماز در رأس آنها است) گناهان را از بین مىبرد (پلیدى گناه را از نفس، مفاسد آنرا از آفاق، سیاهى آنرا از نامه عمل و استحقاق عذاب را از عامل مىزداید)، این تذکرى است براى یادکنندگان.[12]
همچنین در آیه دیگر میفرماید: اگر از گناهان بزرگى که از آنها نهى مىشوید دورى گزینید ما گناهان کوچک شما را از شما مىزداییم و شما را به جایگاهى گرامى درمىآوریم.[13]
این آیات و آیات دیگری از قرآن کریم، بیانگر این مطلب هستند که انجام اعمال نیک، آثار زیانبار اعمال بد بویژه گناهان صغیره را از بین میبرد.[14]
از امام صادق(ع) روایت شده است: گناه را کوچک نشمار اگرچه صغیره باشد؛ زیرا بدی آن روزی دامنگیرت میشود، همچنین کار نیک را کوچک مشمار؛ زیرا این کار کوچک گناهان بزرگ گذشته را از بین میبرد؛ چون خداوند متعال در قرآن فرمود: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ».[15]
با توجه به مطالبی که بیان شد، روشن میشود از این اسباب سهگانه برای آمرزش گناهان، فقط توبه، عمومیت دارد و میتواند سبب آمرزش تمامی گناهان حتی شرک و کفر شود، اما دو سبب دیگر شامل تمام گناهان نمیشوند؛ زیرا انجام کارهای نیک که یکی از اسباب آمرزش است از مشرک و کافر به دلیل نداشتن قصد قربت پذیرفته نمیشود تا بتواند سبب آمرزش گناهان آنان شود، همینطور شفاعت نیز مشروط به ایمان گردیده است. از طرف دیگر خداوند در قرآن به صراحت میفرماید: «مسلماً خداوند (گناه) شرک به او را (بدون توبه) نمىآمرزد و غیر آن (یا فروتر از آن) را براى هر که بخواهد (هر چند بدون توبه، طبق برخى از شرایط) مىآمرزد.[16]
این آیه ناظر به شفاعت است؛ یعنى مىفرماید خداوند کمتر از شرک را براى کسانى که شفیع داشته باشند مىآمرزد، نه شرک را. بنابراین فقط توبه باقی میماند و کلام خداى تعالى هم صریح در این است که خدا همه گناهان حتى شرک را هم با توبه مىآمرزد.[17]
نتیجه اینکه؛ گناهی وجود ندارد که قابل بخشش نباشد و اگر در روایات، تعبیری مبنی بر گناهان نابخشودنی یافت میشود، مراد آن است که بدون اسباب، خصوصاً بدون توبه قابل بخشش نیست، نه اینکه به طور مطلق قابل بخشش نباشد. بر این اساس خداوند حکیم در قرآن کریم میفرماید: از رحمت خدا ناامید نمیشوند مگر گروهی که کافر به خدا باشند.[18]
البته، برخی از گناهان علاوه بر اینکه حق الله هستند، جنبه حق الناسی هم دارند، خداوند حق خود را میبخشد، اما حق الناس را بدون رضایت صاحب حق نمیبخشد و گنهکار باید حق صاحب حق را پرداخت و رضایتش را جلب نماید، تا توبهاش مورد پذیرش و آثار گناهش کاملاً از بین برود.[19]
در تعریف گناهان کبیره اختلاف است، اما جامعترین تعریف آن است که: هر گناهى که به خصوصه وعده عذاب بر آن مترتب شده باشد، یا حدى بر آن معین و مقرر گشته و سقوط عذاب آن موقوف به توبه باشد به آن گناه، کبیره گفته میشود.[1]
بخشش و آمرزش گناهان هر فرد سبب مىخواهد و قرآن کریم اسبابی را که بیان میشود برای بخشش گناهان معرفى کرده است:
1. توبه: خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: ای پیامبر از قول من به بندگانم بگو: « اى بندگان من که در جنایت به خویش (به واسطه گناه) از حد گذشتید، از رحمت خدا نومید مگردید، بىتردید خداوند همه گناهان را (به وسیله توبه هر چند شرک باشد) مىآمرزد؛ زیرا او است آمرزنده و مهربان».[2]
توجه به سه نکته در این آیه شریفه از اهمیت خاصی برخوردار است که دارای نتیجهای بسیار دقیق و عمیق خواهد بود:
الف؛ لفظ «عبادی» دارای اطلاق است، تمام بندگان خدا حتی مشرک و کافر را نیز شامل میشود.[3]
ب؛ آنچه از سیاق آیه به دست میآید، مراد از اسراف بر نفس، تعدی و تجاوز بر نفس است و این تعدی و تجاوز، اعم است از شرک و سایر گناهان، چه کبیره چه صغیره.[4]
ج؛ «الذنوب»، جمع محلّى بالف و لام است و با آوردن تأکید به لفظ «جمیعاً»، بدون تردید دلالت بر عموم دارد.[5]
بنابراین، با توبه واقعی تمام گناهان حتی شرک و کفر، از تمام کسانی که توبه واقعی نموده باشند، چه مؤمن، چه کافر و چه مشرک، بخشیده میشوند.
2. شفاعت: خداوند در قرآن کریم خطاب به رسول اکرم(ص) میفرماید: «وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَترَضى»؛[6] و بزودى پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوى.
مفسران بر اینکه این آیه در بیان اعطای مقام شفاعت از سوی پروردگار کریم به پیامبر گرامی اسلام است، اتفاق نظر دارند.[7]
بدون تردید پیغمبر اکرم(ص) به عنوان خاتم انبیا و رهبر عالم بشریت، خشنودیش تنها در نجات خویش نیست، بلکه آن زمان راضى و خشنود مىشود که شفاعتش در باره امتش نیز پذیرفته شود.[8]
از امام باقر(ع) در مورد امید بخشترین آیه قرآن سؤال شده است، امام فرمود: آیه «وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَترَضى» امید بخشترین آیه در قرآن است که در مورد شفاعت است، قسم به خدا در مورد شفاعت است؛ قسم به خدا در مورد شفاعت است.[9]
شرط شفاعت، ایمان به خدا و موحد بودن است؛ زیرا با شرک و کفر رابطه عبودیت ارادى و اعتقادى از پروردگار گسیخته شده، و واسطه شدن پیامبر درباره بیگانه مفهوم ندارد. بنابراین، شفاعت شفاعت کنندگان نزد خداوند مهربان، در خصوص گناهان کبیرهای خواهد بود که اهل ایمان مرتکب شدهاند.[10]
امام صادق(ع) میفرماید: «رضی جدّی ان لا یبقى فی النار موحّد»؛[11] جد من پیامبر اسلام(ص) زمانی راضی میشود که هیچ فرد خداپرستی در آتش جهنم باقی نماند.
3. انجام اعمال و کارهای نیک: قرآن کریم در این باره میفرماید: «به یقین نیکىها(که نماز در رأس آنها است) گناهان را از بین مىبرد (پلیدى گناه را از نفس، مفاسد آنرا از آفاق، سیاهى آنرا از نامه عمل و استحقاق عذاب را از عامل مىزداید)، این تذکرى است براى یادکنندگان.[12]
همچنین در آیه دیگر میفرماید: اگر از گناهان بزرگى که از آنها نهى مىشوید دورى گزینید ما گناهان کوچک شما را از شما مىزداییم و شما را به جایگاهى گرامى درمىآوریم.[13]
این آیات و آیات دیگری از قرآن کریم، بیانگر این مطلب هستند که انجام اعمال نیک، آثار زیانبار اعمال بد بویژه گناهان صغیره را از بین میبرد.[14]
از امام صادق(ع) روایت شده است: گناه را کوچک نشمار اگرچه صغیره باشد؛ زیرا بدی آن روزی دامنگیرت میشود، همچنین کار نیک را کوچک مشمار؛ زیرا این کار کوچک گناهان بزرگ گذشته را از بین میبرد؛ چون خداوند متعال در قرآن فرمود: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ».[15]
با توجه به مطالبی که بیان شد، روشن میشود از این اسباب سهگانه برای آمرزش گناهان، فقط توبه، عمومیت دارد و میتواند سبب آمرزش تمامی گناهان حتی شرک و کفر شود، اما دو سبب دیگر شامل تمام گناهان نمیشوند؛ زیرا انجام کارهای نیک که یکی از اسباب آمرزش است از مشرک و کافر به دلیل نداشتن قصد قربت پذیرفته نمیشود تا بتواند سبب آمرزش گناهان آنان شود، همینطور شفاعت نیز مشروط به ایمان گردیده است. از طرف دیگر خداوند در قرآن به صراحت میفرماید: «مسلماً خداوند (گناه) شرک به او را (بدون توبه) نمىآمرزد و غیر آن (یا فروتر از آن) را براى هر که بخواهد (هر چند بدون توبه، طبق برخى از شرایط) مىآمرزد.[16]
این آیه ناظر به شفاعت است؛ یعنى مىفرماید خداوند کمتر از شرک را براى کسانى که شفیع داشته باشند مىآمرزد، نه شرک را. بنابراین فقط توبه باقی میماند و کلام خداى تعالى هم صریح در این است که خدا همه گناهان حتى شرک را هم با توبه مىآمرزد.[17]
نتیجه اینکه؛ گناهی وجود ندارد که قابل بخشش نباشد و اگر در روایات، تعبیری مبنی بر گناهان نابخشودنی یافت میشود، مراد آن است که بدون اسباب، خصوصاً بدون توبه قابل بخشش نیست، نه اینکه به طور مطلق قابل بخشش نباشد. بر این اساس خداوند حکیم در قرآن کریم میفرماید: از رحمت خدا ناامید نمیشوند مگر گروهی که کافر به خدا باشند.[18]
البته، برخی از گناهان علاوه بر اینکه حق الله هستند، جنبه حق الناسی هم دارند، خداوند حق خود را میبخشد، اما حق الناس را بدون رضایت صاحب حق نمیبخشد و گنهکار باید حق صاحب حق را پرداخت و رضایتش را جلب نماید، تا توبهاش مورد پذیرش و آثار گناهش کاملاً از بین برود.[19]
[1]. حسینى شاه عبدالعظیمى، حسین، تفسیر اثنا عشرى، ج 12، ص 343، میقات، تهران، چاپ اول، 1363ش.
[2]. «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»، زمر، 53.
[3]. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج ،17 ص 278، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. المیزان، همان، ص 279.
[5]. طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 11، ص 330، اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378ش.
[6]. ضحی، 5.
[7]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، محقق، بلاغی، محمد جواد، ج 10، ص 765، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ شریف لاهیجى، محمد بن على، تفسیر شریف لاهیجى، محقق، حسینی ارموی، میر جلال الدین، ج 4، ص 809 - 810، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، 1373ش؛ مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 27، ص 99، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[8]. تفسیر نمونه، همان.
[9]. کوفى ابوالقاسم، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفى، محقق، محمودی، محمد کاظم، ص 571، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، تهران، چاپ اول، 1410ق.
[10]. حسینى همدانى، سید محمد حسین، انوار درخشان، محقق، بهبودی، محمد باقر، ج 14، ص 256، کتابفروشى لطفى، تهران، چاپ اول، 1404ق.
[11]. فیض کاشانى، ملا محسن، تفسیر الصافى، محقق، اعلمی، حسین، ج 5، ص 341، الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415ق.
[12]. «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى لِلذَّاکِرین»، هود، 114.
[13]. «إِن تجَتَنِبُواْ کَبَائرَ مَا تُنهْوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُم مُّدْخَلًا کَرِیمًا»، نساء، 31.
[14]. تفسیر نمونه، ج 9 ، ص 267.
[15]. عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، محقق و مصحح، رسولى محلاتى، هاشم، ج 2، ص 162، المطبعة العلمیة، تهران، چاپ اول، 1380ق.
[16]. «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ»، نسا، 116.
[17]. المیزان، ج 17، ص 279 – 280.
[18]. «إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ»، یوسف، 87.
[19]. آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین، شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح، حسینى ارموى محدث، جلال الدین، ج 6، ص 63، دانشگاه تهران، تهران، چاپ چهارم، 1366ش.
نظرات