لطفا صبرکنید
بازدید
22235
22235
آخرین بروزرسانی:
1393/02/09
کد سایت
fa44271
کد بایگانی
54295
نمایه
عقلانی و عقلایی
طبقه بندی موضوعی
General Terms|کلیات
اصطلاحات
عقل (اندیشه)
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
تفاوت مفهومی و معنای لغوی عقلانی و عقلایی در چیست؟
پرسش
با سلام؛ تفاوت مفهومی و معنای لغوی عقلانی و عقلایی در چیست؟ متشکرم
پاسخ اجمالی
«اصل یا دلیل عقلانی» با «دلیل یا اصل عقلایی» تفاوتهایی دارد، هر چند ممکن است گاهی با مسامحه به جای یکدیگر به کار روند.
به نظر میرسد منشأ اصلی تفاوت عقل و عقلا همان چیزی است که حکیمان گفتهاند که انسان از دو نیروی عقل نظری و عقل عملی بهرهمند است و حوزه فعالیت عقل نظری در بود و نبود است و میدان کار عقل عملی در باید و نباید.[1]
اساسیترین پشتیبان دلیل عقلی مسئله استحاله اجتماع یا ارتفاع نقیضین است. به عبارت دیگر، دلیل عقلی به دلیلی گفته میشود که اگر آنرا نپذیریم مستلزم اجتماع یا ارتفاع نقیضین گردد. بنابراین در صورتی دلیلی را عقلی یا عقلانی مینامیم که نپذیرفتن آن سر از اجتماع یا ارتفاع نقیضین در بیاورد.[2] بیشترین کاربرد دلیل عقلی در فلسفه و منطق است. البته اینگونه نیست که علوم دیگر از دلیل عقلی بینیاز باشند. دلایل و اصول عقلی و عقلانی در تمام علوم نیز به نوعی کاربرد دارد. به عنوان نمونه؛ علم فقه با اینکه علمی نقلی است و بیشترین منابع آن متون مقدس (کتاب و سنت) است؛ اما در عین حال بینیاز از عقل نیست. فقها بسیاری از تعارضات بین متون و قواعد فقهی را با راهکارهای عقلی حل میکنند. مثلاً مسئله «انتقال آناً ما» که در مباحث معاملات فقه زیاد به کار میرود، در واقع یکی از موارد پشتیبانی عقل از نقل است که فقیهان از این طریق تعارض دلایل و قواعد نقلی و فقهی را بر طرف میکنند.
اما دلیل عقلایی دلیلی است که سند اصلی آن اجتماع و اتفاق نظر عقلا و مردم است. حکیمان از اجتماع و اتفاق نظر عقلا به «آراء محموده» یاد میکنند و بر این باورند اساسیترین سند عقل عملی در زیبا یا زشت خواندن اعمال و کارها (تحسین و تقبیح) آراء محموده است.[3]
به بیان دیگر، دلایل عقلایی اموری هستند که عمده پشتوانه آن بنا عملی مردم در زندگی فردی و اجتماعی است. البته باید توجه داشت منظور از بنا عملی مردم، اموری نیست که مردم بر اساس تسامح و بدون دقت و از روی بیاعتنایی انجام میدهند، بلکه مقصود مرتکزات ذهنی مردم است که در فطرت و نهاد همه انسانها نهفته است و مردم بر آن اساس امور زندگی اجتماعی و فردی خود را تنظیم میکنند. به دیگر سخن، کشف دلیل عقلایی در واقع کشف مرتکزات عرفی مردم است. بیشترین کاربرد دلیل عقلایی در علومی مانند علم اصول فقه، فقه و اخلاق است. نکتهای باید توجه داشت این است که شناخت دلیل و اصل عقلایی نیازمند دقت و تأمل است و به آسانی به دست نمیآید؛ زیرا از یک سو نباید منتهی به دقتهای فلسفی گردد و از سوی دیگر سر از تسامح بیدقتی عرفی در نیاورد. به جهت همین در بسیاری از موارد شناخت حوزه عقل و تمایز آن با حوزه عقلا یکی از مشکلات برای پژوهشگران است؛ از اینرو در مباحث معاملات فقه، فقیهی از همه تواناتر است که توانایی بیشتری در استخراج مرتکزات عرفی را از رفتارهای گوناگون مردم داشته باشد.[4]
برای اطلاع بیشتر از اقسام دلیل عقلایی رجوع شود به: پاسخ 49710 (اصل عقلایی).
به نظر میرسد منشأ اصلی تفاوت عقل و عقلا همان چیزی است که حکیمان گفتهاند که انسان از دو نیروی عقل نظری و عقل عملی بهرهمند است و حوزه فعالیت عقل نظری در بود و نبود است و میدان کار عقل عملی در باید و نباید.[1]
اساسیترین پشتیبان دلیل عقلی مسئله استحاله اجتماع یا ارتفاع نقیضین است. به عبارت دیگر، دلیل عقلی به دلیلی گفته میشود که اگر آنرا نپذیریم مستلزم اجتماع یا ارتفاع نقیضین گردد. بنابراین در صورتی دلیلی را عقلی یا عقلانی مینامیم که نپذیرفتن آن سر از اجتماع یا ارتفاع نقیضین در بیاورد.[2] بیشترین کاربرد دلیل عقلی در فلسفه و منطق است. البته اینگونه نیست که علوم دیگر از دلیل عقلی بینیاز باشند. دلایل و اصول عقلی و عقلانی در تمام علوم نیز به نوعی کاربرد دارد. به عنوان نمونه؛ علم فقه با اینکه علمی نقلی است و بیشترین منابع آن متون مقدس (کتاب و سنت) است؛ اما در عین حال بینیاز از عقل نیست. فقها بسیاری از تعارضات بین متون و قواعد فقهی را با راهکارهای عقلی حل میکنند. مثلاً مسئله «انتقال آناً ما» که در مباحث معاملات فقه زیاد به کار میرود، در واقع یکی از موارد پشتیبانی عقل از نقل است که فقیهان از این طریق تعارض دلایل و قواعد نقلی و فقهی را بر طرف میکنند.
اما دلیل عقلایی دلیلی است که سند اصلی آن اجتماع و اتفاق نظر عقلا و مردم است. حکیمان از اجتماع و اتفاق نظر عقلا به «آراء محموده» یاد میکنند و بر این باورند اساسیترین سند عقل عملی در زیبا یا زشت خواندن اعمال و کارها (تحسین و تقبیح) آراء محموده است.[3]
به بیان دیگر، دلایل عقلایی اموری هستند که عمده پشتوانه آن بنا عملی مردم در زندگی فردی و اجتماعی است. البته باید توجه داشت منظور از بنا عملی مردم، اموری نیست که مردم بر اساس تسامح و بدون دقت و از روی بیاعتنایی انجام میدهند، بلکه مقصود مرتکزات ذهنی مردم است که در فطرت و نهاد همه انسانها نهفته است و مردم بر آن اساس امور زندگی اجتماعی و فردی خود را تنظیم میکنند. به دیگر سخن، کشف دلیل عقلایی در واقع کشف مرتکزات عرفی مردم است. بیشترین کاربرد دلیل عقلایی در علومی مانند علم اصول فقه، فقه و اخلاق است. نکتهای باید توجه داشت این است که شناخت دلیل و اصل عقلایی نیازمند دقت و تأمل است و به آسانی به دست نمیآید؛ زیرا از یک سو نباید منتهی به دقتهای فلسفی گردد و از سوی دیگر سر از تسامح بیدقتی عرفی در نیاورد. به جهت همین در بسیاری از موارد شناخت حوزه عقل و تمایز آن با حوزه عقلا یکی از مشکلات برای پژوهشگران است؛ از اینرو در مباحث معاملات فقه، فقیهی از همه تواناتر است که توانایی بیشتری در استخراج مرتکزات عرفی را از رفتارهای گوناگون مردم داشته باشد.[4]
برای اطلاع بیشتر از اقسام دلیل عقلایی رجوع شود به: پاسخ 49710 (اصل عقلایی).
[1]. ر. ک: ابن سینا، النفس من کتاب الشفاء، تحقیق، حسن زاده آملی، حسن، ص 63 - 64، قم، مرکز النشر التابع لمکتب الاعلام الاسلامی، الطبعة الاولی، 1417ق، 1375ش؛ طوسی، نصیرالدین محمد بن محمد بن حسن، شرح الاشارات و التنبیهات مع المحاکمات، ج 2، ص 352 - 353، قم، نشر البلاغة، چاپ اول، 1375ش.
[2]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، نهایة الحکمة، ص 252 به بعد، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ پنجم، 1404ق.
[3]. ر. ک: مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ص 231- 232و 243- 244، قم، بوستان کتاب، چاپ هفتم، 1389ش؛ المنطق، ص 342 - 344، مؤسسة النشر الاسلامی، 1428ش.
[4]. با استفاده از دروس فقه آیت الله جوادی آملی، مباحث بیع.
نظرات