لطفا صبرکنید
بازدید
13451
13451
آخرین بروزرسانی:
1393/03/03
کد سایت
fa46073
کد بایگانی
56508
نمایه
تضاد نداشتن اشتیاق به گناه با روح الهی انسان
طبقه بندی موضوعی
روح و نفس|انسان شناسی
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا اشتیاق انسان به گناه با روح خدایی که در او دمیده شده، در تضاد نیست؟
پرسش
آیا علت اشتیاق انسانها به گناه با روح خدایی که در کالبد آنها دمیده شده است، در تضاد نیست؟
پاسخ اجمالی
با آنکه انسان دارای روحی الهی و فطرتی معنویتگرا است، اما نیازهای جسم از درون و دم دست بودن خواستهها در بیرون را میتوان از ابتداییترین عوامل گناه و به عنوان دو عامل درونی و بیرونی نام برد. البته عوامل دیگری نیز وجود دارد که مهمترین آنها غفلت از یاد خدا و نیز غفلت از زندگی پس از مرگ است.
پاسخ تفصیلی
انسان از دو بعد و دو جنبه تشکیل یافته است؛ یکی جنبه روح الهی و بُعد غیر مادی و دیگری بُعد مادی و جسمانی. کشش و اشتیاق به گناه به جنبههای جسمانی و مادی انسان برمیگردد. چنانکه عشق و علاقه به امور معنوی به جهت دمیده شدن روح الهی در کالبد انسان است. این مطلب که انسان از دو بُعد روحی و جسمی تشکیل یافته و این دو جهت در هم تنیده و مرتبط با هم هستند، هم از منظر قرآنی قابل تبیین است و هم بر اساس مبانی فلسفی میتوان آنرا اثبات کرد.
بُعد روحی و جسمی انسان از منظر قرآن
تشکیل یافتن انسان از دو جنبه روحی و جسمی و ارتباط این دو را، از آیات متعدد قرآن میتوان اثبات کرد، و جالب اینکه همان آیاتی که به جنبه الهی انسان اشاره میکنند، در همان آیات به جنبه مادی و جسمانی نیز اشاره شده است.
«و همانا ما آدمى را از گل خالص آفریدیم. آنگاه او را نطفه گردانیده و در جاى استوار (صلب و رحم) قرار دادیم. آنگاه نطفه را علقه و علقه را گوشت پاره و باز آن گوشت را استخوان ساختیم و سپس بر استخوانها گوشت پوشانیدیم [و پیکرى کامل کردیم] پس از آن [به دمیدن روح پاک مجرد] خلقتى دیگرش انشا نمودیم آفرین بر [قدرت کامل] خداى که بهترین آفرینندگان است».[1]
«و [به خاطر بیاور] هنگامى که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشرى را از گل خشکیدهاى که از گل بدبویى گرفته شده، میآفرینم. هنگامى که کار آنرا به پایان رساندم، و در او از روح خود [یک روح شایسته و بزرگ] دمیدم، همگى براى او سجده کنید!».[2]
به بیان برخی مفسران؛ از این آیات به خوبى استفاده میشود که انسان از دو چیز مختلف آفریده شده که یکى در حد أعلاى عظمت، و دیگرى ظاهراً در حد أدنى از نظر ارزش. جنبه مادى انسان را گل بد بوى تیره رنگ (لجن) تشکیل میدهد، و جنبه معنوى او را چیزى که به عنوان روح خدا از آن یاد شده است.[3] و به همین دلیل قوس صعودى این انسان آن قدر بالا است که بجایى میرسد که جز خدا نبیند، و قوس نزولیش آن قدر پائین است که از چهار پایان هم پائینتر خواهد شد (بَلْ هُمْ أَضَلُّ[4]) و این فاصله زیاد میان «قوس صعودى» و «نزولى» خود دلیل بر اهمیت فوق العاده این مخلوق است.[5]
به بیان دقیقتر؛ روح انسانى، همان بدنى است که خلقت دیگر به خود گرفته، بدون اینکه چیزى بر آن اضافه شده باشد. پس روح، امر وجودى است که فى نفسه یک نوع اتحاد با بدن دارد و آن این است که متعلق به بدن است، و در عین حال یک نوع استقلال هم از بدن دارد به طورى که هر وقت تعلقش از بدن قطع شد از او جدا میشود.[6]
خلاصه اینکه؛ از نظر قرآن، انسان از دو بُعد معنوی و جسمی تشکیل یافته است. در نتیجه گرایشهای مادی و اشتیاق به گناه ناشی از جنبه مادی و جسمی او است.
بررسی بُعد جسمی و روحی از منظر فلسفی
بر اساس مبانی فلسفی نیز انسان از جسم و روح تشکیل شده است و ارتباط محکمی بین این دو بر قرار است. این ارتباط در مکتب فلسفی حکمت متعالیه به صورت عمیقتر بیان شده است؛ زیرا بر اساس این مکتب، نفس و روح در ابتدای پیدایش جسمانی بوده است و به تدریج و در سایه حرکت تکاملی به درجه تجرّد میرسد.[7] بر این اساس گرایش بیشتر انسانها به سمت شهواتها و خواستههای حیوانی بهتر و راحتتر توجیه میشود؛ زیرا منشأ و منبع آن از نظر تکوین و پیدایش، مقدّم بر منبع و منشأ مسائل معنوی است. انسان از زمانی که پا به زمین گذاشته، لذتهای دنیایی را چشیده و به آن عادت کرده است.
صدر المتألهین نیز در تبیین چگونگی پیدایش صفات انسانی و بیان ترتیب آن در عرصه وجود انسان بیانی دارند که مبین این حقیقت است که صفات و نیرو هایی که مربوط به جنبه مادی انسان هستند زودتر از نیرو هایی که مربوط به جنبه معنوی و روحی انسان است رشد می کنند.[8]
نتیجه اینکه؛ علاقه انسان به جنبههای مادی دارای علل و عوامل متعددی است. نیازهای جسم از درون و دم دست بودن خواستهها در بیرون را میتوان از ابتداییترین آن عوامل و به عنوان دو عامل درونی و بیرونی نام برد. البته عوامل دیگری نیز دارد که مهمترین آنها غفلت از یاد خدا و زندگی پس از مرگ است.
بُعد روحی و جسمی انسان از منظر قرآن
تشکیل یافتن انسان از دو جنبه روحی و جسمی و ارتباط این دو را، از آیات متعدد قرآن میتوان اثبات کرد، و جالب اینکه همان آیاتی که به جنبه الهی انسان اشاره میکنند، در همان آیات به جنبه مادی و جسمانی نیز اشاره شده است.
«و همانا ما آدمى را از گل خالص آفریدیم. آنگاه او را نطفه گردانیده و در جاى استوار (صلب و رحم) قرار دادیم. آنگاه نطفه را علقه و علقه را گوشت پاره و باز آن گوشت را استخوان ساختیم و سپس بر استخوانها گوشت پوشانیدیم [و پیکرى کامل کردیم] پس از آن [به دمیدن روح پاک مجرد] خلقتى دیگرش انشا نمودیم آفرین بر [قدرت کامل] خداى که بهترین آفرینندگان است».[1]
«و [به خاطر بیاور] هنگامى که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشرى را از گل خشکیدهاى که از گل بدبویى گرفته شده، میآفرینم. هنگامى که کار آنرا به پایان رساندم، و در او از روح خود [یک روح شایسته و بزرگ] دمیدم، همگى براى او سجده کنید!».[2]
به بیان برخی مفسران؛ از این آیات به خوبى استفاده میشود که انسان از دو چیز مختلف آفریده شده که یکى در حد أعلاى عظمت، و دیگرى ظاهراً در حد أدنى از نظر ارزش. جنبه مادى انسان را گل بد بوى تیره رنگ (لجن) تشکیل میدهد، و جنبه معنوى او را چیزى که به عنوان روح خدا از آن یاد شده است.[3] و به همین دلیل قوس صعودى این انسان آن قدر بالا است که بجایى میرسد که جز خدا نبیند، و قوس نزولیش آن قدر پائین است که از چهار پایان هم پائینتر خواهد شد (بَلْ هُمْ أَضَلُّ[4]) و این فاصله زیاد میان «قوس صعودى» و «نزولى» خود دلیل بر اهمیت فوق العاده این مخلوق است.[5]
به بیان دقیقتر؛ روح انسانى، همان بدنى است که خلقت دیگر به خود گرفته، بدون اینکه چیزى بر آن اضافه شده باشد. پس روح، امر وجودى است که فى نفسه یک نوع اتحاد با بدن دارد و آن این است که متعلق به بدن است، و در عین حال یک نوع استقلال هم از بدن دارد به طورى که هر وقت تعلقش از بدن قطع شد از او جدا میشود.[6]
خلاصه اینکه؛ از نظر قرآن، انسان از دو بُعد معنوی و جسمی تشکیل یافته است. در نتیجه گرایشهای مادی و اشتیاق به گناه ناشی از جنبه مادی و جسمی او است.
بررسی بُعد جسمی و روحی از منظر فلسفی
بر اساس مبانی فلسفی نیز انسان از جسم و روح تشکیل شده است و ارتباط محکمی بین این دو بر قرار است. این ارتباط در مکتب فلسفی حکمت متعالیه به صورت عمیقتر بیان شده است؛ زیرا بر اساس این مکتب، نفس و روح در ابتدای پیدایش جسمانی بوده است و به تدریج و در سایه حرکت تکاملی به درجه تجرّد میرسد.[7] بر این اساس گرایش بیشتر انسانها به سمت شهواتها و خواستههای حیوانی بهتر و راحتتر توجیه میشود؛ زیرا منشأ و منبع آن از نظر تکوین و پیدایش، مقدّم بر منبع و منشأ مسائل معنوی است. انسان از زمانی که پا به زمین گذاشته، لذتهای دنیایی را چشیده و به آن عادت کرده است.
صدر المتألهین نیز در تبیین چگونگی پیدایش صفات انسانی و بیان ترتیب آن در عرصه وجود انسان بیانی دارند که مبین این حقیقت است که صفات و نیرو هایی که مربوط به جنبه مادی انسان هستند زودتر از نیرو هایی که مربوط به جنبه معنوی و روحی انسان است رشد می کنند.[8]
نتیجه اینکه؛ علاقه انسان به جنبههای مادی دارای علل و عوامل متعددی است. نیازهای جسم از درون و دم دست بودن خواستهها در بیرون را میتوان از ابتداییترین آن عوامل و به عنوان دو عامل درونی و بیرونی نام برد. البته عوامل دیگری نیز دارد که مهمترین آنها غفلت از یاد خدا و زندگی پس از مرگ است.
[1]. مؤمنون، 12 – 14؛ و نیز ر.ک: حج، 5.
[2]. «وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَئکَةِ إِنىِّ خَلِقُ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ * فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِى فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِینَ»؛ حجر، 28 – 29.
[3]. البته خدا نه جسم دارد و نه روح، و اضافه روح به خدا به اصطلاح «اضافه تشریفى» است و دلیل بر این است که روحى بسیار پر عظمت در کالبد انسان دمیده شده، همانگونه که خانه کعبه را به خاطر عظمتش «بیت اللَّه» میخوانند، و ماه مبارک رمضان را به خاطر برکتش «شهر اللَّه»(ماه خدا) مینامند.
[4]. فرقان، 44.
[5]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 78، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[6]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 154، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[8]. صدر المتألهین، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج 9، ص 93، بیروت، دار احیاء التراث، چاپ سوم، 1981م.
نظرات