لطفا صبرکنید
بازدید
32261
32261
آخرین بروزرسانی:
1394/07/09
کد سایت
fa64752
کد بایگانی
79374
نمایه
معنای تسویل و زینت دادن اعمال زشت توسط شیطان
طبقه بندی موضوعی
لغت شناسی
اصطلاحات
جمیل ، جمال ، زیبا ، زیبایی
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
معنای «تسویل» و «زینت دادن اعمال زشت توسط شیطان» چیست؟
پرسش
تسویل چیست؟ و معنای اینکه شیطان عمل انسان را زینت میکند چیست؟
پاسخ اجمالی
الف. معنای تسویل در قرآن
واژه «تسویل» مصدر «سول» به معناى جلوه دادن چیزى است که نفس آدمى بر آن حریص است، به گونهای که زشتیهایش هم در نظر زیبا میشود.[1]
«سَوَّلَتْ له نفسه کذا، زَیَّنَتْه له»؛[2] نفس او فلان چیز را برایش تسویل نمود؛ یعنی آنرا برایش زیبا جلوه داد. «التسویل: تحسین الشیء و تزیینه و تحبیبه إلى الإنسان لیفعله أو یقوله»؛[3] تسویل؛ یعنی نیکو نمودن، تزیین و محبوب کردن چیزی برای انسان، تا آن کار را انجام دهد یا آن حرف را بگوید.
بنابراین، تسویل به معنای زیبا جلوه دادن زشتیها است که البته با نوعی فریب همراه است. چنانچه در قرآن مشاهده میکنیم:
«وَ جاؤُ عَلى قَمیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْرا»؛[4] و پیراهن او را با خونى دروغین [آغشته ساخته، نزد پدر] آوردند، گفت: هوسهاى نفسانى شما این کار را برایتان آراسته نمود.
برادران یوسف(ع) براى فریب دادن یعقوب(ع) که دروغ آنها را باور کند، پیراهن یوسف را که آغشته به خونى دروغین کرده بودند، به یعقوب نشان دادند و گفتند: این پیراهن خونآلود یوسف است. آنان از خون یک بز پیراهن یوسف را آغشته کرده بودند، ولى یادشان رفته بود که پیراهن را پاره پاره کنند و همین سالم بودن پیراهن دروغگویى آنان را آشکار کرد؛ زیرا اگر یوسف را گرگ خورده بود، به طور طبیعی پیراهن او پاره پاره میشد. آنها با این پیراهن و با گریهاى که میکردند سعى داشتند که خود را بیگناه قلمداد کنند. یعقوب سخن آنان را باور نکرد و علاوه بر شواهد و قرائن موجود، دل او گواهى میداد که یوسف زنده است؛ لذا در پاسخ آنان گفت؛ بلکه نفس شما کار زشتی را در نظرتان زیبا جلوه داده است.[5]
در آیه دیگری از قرآن میخوانیم: «إِنَّ الَّذینَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُم»؛[6] کسانى که بعد از روشن شدن هدایت براى آنها، پشت به حق کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهاى طولانى فریفته است.
گفتنی است که «تسویل» در همه جا یا از طرف شیطان است، و یا از طرف نفس و جنود شیطان که میخواهند انسان را فریب دهند.[7]
ب. زیبا جلوه دادن اعمال زشت توسط شیطان
قرآن کریم در آیات متعدد به این نکته اشاره میکند که شیطان هنگامی که میخواهد در انسان نفوذ کند و او را از راه هدایت منحرف سازد، اعمال زشت را در نظرش زیبا جلوه میدهد؛ به عنوان نمونه میفرماید: «وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ»؛[8] هنگامى را که شیطان، اعمال آنها (مشرکان) را در نظرشان زیبا جلوه داد.
گفتنی است که شیطان همواره در کمین انسان است. وقتی ببیند که انسان دست به کار خلاف میزند و آمادگى گمراه شدن را پیدا کرده، فوراً به سراغ او میرود و با وسوسههاى خود هر گونه شک و تردید را در ارتکاب گناه از او میگیرد و آنکار را چنان در برابر او آرایش میدهد که انسان خیال میکند آن کار خوبى است.
شیطان اعمال انسان را به وسیله تحریک عواطف درونی مربوط به آن عمل تزیین میکند؛ یعنی در دل انسان میاندازد که فلان کار، کار بسیار خوبی است. در نتیجه انسان از عمل خود لذت میبرد و قلباً آنرا دوست میدارد. قلب آنقدر متوجه آن عمل میشود که دیگر فرصتى برایش نمیماند تا در عواقب وخیم و آثار سوء و شوم آن اندیشهای کند.[9]
البته، اینکار شیطان انحصار در اعمال ندارد، بلکه شامل عقاید، افکار و اقوال هم میشود؛ یعنی این سه بخش(عقاید، اقوال و افعال) در قلمرو نفوذ شیطنت شیطان قرار دارد. شیطان یک فکر یا یک سخن و یا یک کار را برای انسان زیبا نشان میدهد، آنوقت انسان تصور میکند اینکار که در حقیقت خلاف فطرت انسانی و تعالیم الهی است، کار خوبی است.
در آیه فوق که در ارتباط با جنگ بدر نازل شد، قرآن کریم میفرماید؛ در جنگ بدر نیز شیطان به سراغ مشرکان قریش آمد تا آنها را در جنگ با مسلمانان محکمتر کند و شک و تردید آنها را از بین ببرد. شیطان اعمال آنها را برایشان زیبا جلوه داد و آنها را وسوسه کرد که شما توان بیشترى دارید؛ تعداد شما زیاد است؛ بنابراین امکان ندارد که مسلمانان بر شما غلبه کنند. من نیز یاورتان هستم و به شما پناه میدهم و پیروزى شما را تضمین میکنم! مشرکان قریش با وسوسه شیطان باور کردند که مسلمانان را شکست خواهند داد. اما سرانجام شیطان پس از تحریک آنان در گرماگرم نبرد آنها را رها کرد و آنان در برابر لشکر خدا دچار شکست سنگینی شدند.
واژه «تسویل» مصدر «سول» به معناى جلوه دادن چیزى است که نفس آدمى بر آن حریص است، به گونهای که زشتیهایش هم در نظر زیبا میشود.[1]
«سَوَّلَتْ له نفسه کذا، زَیَّنَتْه له»؛[2] نفس او فلان چیز را برایش تسویل نمود؛ یعنی آنرا برایش زیبا جلوه داد. «التسویل: تحسین الشیء و تزیینه و تحبیبه إلى الإنسان لیفعله أو یقوله»؛[3] تسویل؛ یعنی نیکو نمودن، تزیین و محبوب کردن چیزی برای انسان، تا آن کار را انجام دهد یا آن حرف را بگوید.
بنابراین، تسویل به معنای زیبا جلوه دادن زشتیها است که البته با نوعی فریب همراه است. چنانچه در قرآن مشاهده میکنیم:
«وَ جاؤُ عَلى قَمیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْرا»؛[4] و پیراهن او را با خونى دروغین [آغشته ساخته، نزد پدر] آوردند، گفت: هوسهاى نفسانى شما این کار را برایتان آراسته نمود.
برادران یوسف(ع) براى فریب دادن یعقوب(ع) که دروغ آنها را باور کند، پیراهن یوسف را که آغشته به خونى دروغین کرده بودند، به یعقوب نشان دادند و گفتند: این پیراهن خونآلود یوسف است. آنان از خون یک بز پیراهن یوسف را آغشته کرده بودند، ولى یادشان رفته بود که پیراهن را پاره پاره کنند و همین سالم بودن پیراهن دروغگویى آنان را آشکار کرد؛ زیرا اگر یوسف را گرگ خورده بود، به طور طبیعی پیراهن او پاره پاره میشد. آنها با این پیراهن و با گریهاى که میکردند سعى داشتند که خود را بیگناه قلمداد کنند. یعقوب سخن آنان را باور نکرد و علاوه بر شواهد و قرائن موجود، دل او گواهى میداد که یوسف زنده است؛ لذا در پاسخ آنان گفت؛ بلکه نفس شما کار زشتی را در نظرتان زیبا جلوه داده است.[5]
در آیه دیگری از قرآن میخوانیم: «إِنَّ الَّذینَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُم»؛[6] کسانى که بعد از روشن شدن هدایت براى آنها، پشت به حق کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهاى طولانى فریفته است.
گفتنی است که «تسویل» در همه جا یا از طرف شیطان است، و یا از طرف نفس و جنود شیطان که میخواهند انسان را فریب دهند.[7]
ب. زیبا جلوه دادن اعمال زشت توسط شیطان
قرآن کریم در آیات متعدد به این نکته اشاره میکند که شیطان هنگامی که میخواهد در انسان نفوذ کند و او را از راه هدایت منحرف سازد، اعمال زشت را در نظرش زیبا جلوه میدهد؛ به عنوان نمونه میفرماید: «وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ»؛[8] هنگامى را که شیطان، اعمال آنها (مشرکان) را در نظرشان زیبا جلوه داد.
گفتنی است که شیطان همواره در کمین انسان است. وقتی ببیند که انسان دست به کار خلاف میزند و آمادگى گمراه شدن را پیدا کرده، فوراً به سراغ او میرود و با وسوسههاى خود هر گونه شک و تردید را در ارتکاب گناه از او میگیرد و آنکار را چنان در برابر او آرایش میدهد که انسان خیال میکند آن کار خوبى است.
شیطان اعمال انسان را به وسیله تحریک عواطف درونی مربوط به آن عمل تزیین میکند؛ یعنی در دل انسان میاندازد که فلان کار، کار بسیار خوبی است. در نتیجه انسان از عمل خود لذت میبرد و قلباً آنرا دوست میدارد. قلب آنقدر متوجه آن عمل میشود که دیگر فرصتى برایش نمیماند تا در عواقب وخیم و آثار سوء و شوم آن اندیشهای کند.[9]
البته، اینکار شیطان انحصار در اعمال ندارد، بلکه شامل عقاید، افکار و اقوال هم میشود؛ یعنی این سه بخش(عقاید، اقوال و افعال) در قلمرو نفوذ شیطنت شیطان قرار دارد. شیطان یک فکر یا یک سخن و یا یک کار را برای انسان زیبا نشان میدهد، آنوقت انسان تصور میکند اینکار که در حقیقت خلاف فطرت انسانی و تعالیم الهی است، کار خوبی است.
در آیه فوق که در ارتباط با جنگ بدر نازل شد، قرآن کریم میفرماید؛ در جنگ بدر نیز شیطان به سراغ مشرکان قریش آمد تا آنها را در جنگ با مسلمانان محکمتر کند و شک و تردید آنها را از بین ببرد. شیطان اعمال آنها را برایشان زیبا جلوه داد و آنها را وسوسه کرد که شما توان بیشترى دارید؛ تعداد شما زیاد است؛ بنابراین امکان ندارد که مسلمانان بر شما غلبه کنند. من نیز یاورتان هستم و به شما پناه میدهم و پیروزى شما را تضمین میکنم! مشرکان قریش با وسوسه شیطان باور کردند که مسلمانان را شکست خواهند داد. اما سرانجام شیطان پس از تحریک آنان در گرماگرم نبرد آنها را رها کرد و آنان در برابر لشکر خدا دچار شکست سنگینی شدند.
[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 437، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدارالشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[2]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 11، ص 350، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[3]. همان.
[4]. یوسف، 18.
[5]. جعفری، یعقوب، کوثر، ج 5، ص 355، قم، هجرت، چاپ اول، 1376ش.
[6]. محمد، 25.
[7]. مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، ج 11، ص 363، تهران، مرکز نشر کتاب، چاپ اول، 1380ش.
[8]. انفال، 48.
[9]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 97، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
نظرات