لطفا صبرکنید
16504
- اشتراک گذاری
- «قضا» یعنی حکم، قطع و حتمیت. در نظام آفرینش، موجودات مادی از چندین راه ممکن است به وجود بیایند، به عنوان مثال اگر به خانهی شما از چند کوچه راه باشد، ورود به خانهی شما از چند راه ممکن است. حال اگر از میان چندین راه ممکن، علل و اسباب پیدایش یکی از آنها فراهم شد و تنها همان یکی تحقق یافت، این مرحله از تحقق را قضا مینامند.
- «قدر» یعنی اندازه، اندازهگیری و تعیین حدّ و حدود چیزی. قدر در اصطلاح به این معنا است که خداوند برای هر چیزی اندازهای قرار داده و آنرا بر اساس اندازهگیری، محاسبه و سنجش آفریده است. قرآن کریم در این باره میفرماید: «إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ»؛[1] ما هر چیزی را به اندازه خلق کردیم.
انواع قضا و قدر
قضا و قدر به دو نوع علمی و عینی تقسیم میشود:
- قدر علمی: مقصود از قدر یا تقدیر علمی آن است که خداوند پیش از آفرینش هر چیز به خصوصیات و حدود و اوصاف آن علم دارد.
- قدر عینی: اما مراد از قضا و قدر عینی؛ مقصود از قدر عینی، تعیین و تحدید خصوصیات و اوصاف ذاتی و عرضی موجودات از سوی خداوند است.
- قضای علمی: منظور از قضای علمی آن است که خداوند از ضرورت وجود هر چیز در ظرف تحقق علل آنها آگاه است؛ یعنی خدا از ازل میداند که هر یک از اشیا در شرایط خاصی و تحت تأثیر اسباب و علل خاصی به وجود میآیند. بنابراین میتوان گفت که علم پیشین خداوند به خصوصیات موجودات و ضرورت وجود آنها همان قضا و قدر علمی است.
- قضای عینی: مقصود از قضای عینی آن است که خداوند ضرورت وجود را به مخلوقات خویش اعطا میکند؛ یعنی از طریق اسباب و علل، وجود آنها را تعیّن میبخشد.[2]
خداوند برای هر چیزی علتها و سببهایی قرار داده است که هستی و مشخصات آن بستگی به آنها دارد. این طور نیست که هر چه در جهان پدید میآید، بدون رابطه با قبل و بعد و صرفاً اتفاقی و بیحساب باشد. هیچ کاری بدون علل و اسباب انجام نمیپذیرد.
اینکه از یک طرف مسئلهی تقدیر الهی مطرح است، و از طرف دیگر اختیار انسان، به این معنا است که خداوند مقرّر کرد تا انسان با اختیار و اراده خود، یکی از راهها را انتخاب کند. راهی که انسان با اراده خود انتخاب کرده، همان است که مقدّر است.
خداوند به قضا و قدر مقرّر کرد تا انسان با اختیار خود، آن راهی که خداوند از ازل میداند، انتخاب کند. پس تقدیر خداوندی این است که بشر افعال خود را از روی اختیار انجام دهد، نه اینکه تقدیر، او را به انجام یک طرف مجبور سازد. انسان به هر سو که رو آورد، همان قضا و قدر او است که با دست خود آنرا انتخاب میکند.
به بیان روشنتر، انسان فقط یک نوع سرنوشت ندارد، بلکه سرنوشتهای گوناگونی در پیش دارد که ممکن است هر کدام از آنها جانشین دیگری گردد، مثلاً اگر کسی بیمار شود و معالجه کند و نجات پیدا کند، به موجب سرنوشت و قضا و قدر است. نیز اگر معالجه نکند و رنجور بماند و یا از دنیا برود، آن نیز به موجب سرنوشت و قضا و قدر است.
قضا و قدر معیّن کرده است که هر چیزی اثر خود را داشته باشد و من با آگاهی که دارم، چیزی را انتخاب میکنم که اثر خوب داشته باشد. البته گاهی انسان در آزادی و انتخاب اشتباه میکند. و چیزی را که صحیح میدانست، صحیح نبود، یا چیزی را که علت میپنداشت، علت واقعی نبود.
امام علی(ع) از پای دیوار کجی برخاست و پای دیوار دیگری نشست. گفتند: آیا از قضای الهی فرار میکنی؟ فرمود: از قضای خدا به قَدَر وی فرار میکنم. «وَ رُوِیَ: أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع عَدَلَ مِنْ عِنْدِ حَائِطٍ مَائِلٍ إِلَى حَائِطٍ آخَرَ، فَقِیلَ لَهُ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ تَفِرُّ مِنْ قَضَاءِ اللَّهِ؟ فَقَالَ ع: أَفِرُّ مِنْ قَضَاءِ اللَّهِ تَعَالَى إِلَى قَدَرِهِ».[3]
[1]. قمر، 49.
[2]. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج 1، ص 322 - 328، قم، نشر طه، 1383ش.
[3]. ابن بابویه، محمد بن على، التوحید، محقق، مصحح، حسینی، هاشم، ص 369، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1398ق.