لطفا صبرکنید
بازدید
4976
4976
آخرین بروزرسانی:
1395/12/13
کد سایت
fa76618
کد بایگانی
93730
نمایه
موضعگیری منافقان هنگام تقسیم صدقات در برابر پیامبر(ص)
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
اصطلاحات
نفاق (منافق، منافقون)
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا در قرآن به موردی اشاره شده که افرادی به دلیل محرومیت از برخی مزایای مادی، در برابر پیامبر اسلام(ص) موضع گرفته باشند؟!
پرسش
آیا مواردی سراغ دارید که اصحاب در برابر پیامبر(ص) در مورد مسائل مالی مقاومت کرده باشند، و نظر آنحضرت را با اکراه قبول کرده، یا اصلاً نپذیرفته باشند؟
پاسخ اجمالی
ابتدا باید گفت که دلیل اسلام آوردن منافقان، مصالح دنیوى و مادی بود، که اگر به آنان از صدقات و بیت المال چیزى داده میشد خشنود شده و گرنه زبان به شکایت گشوده و گوشه و کنایه میزدند، و یا در عمل خشم خود را آشکار میکردند. در حالیکه اگر گرویدنشان به پیامبر اسلام(ص) از سر صدق بود، خود را تسلیم خدا و رسولش میکردند، و میپذیرفتند که صدقات و اموال بیت المال چنان نیست که به میل و اراده کسى در اختیار هر کس قرار گیرد، بلکه این اموال متعلق به افراد ناتوان جامعه بوده؛ مانند فقرا، مساکین، و یا مصالح عامه و... است، و خداوند علیم به نیازهاى واقعى مردم آگاه است.[1]
قرآن کریم در آیه 58 سوره توبه میفرماید: «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ یَسْخَطُونَ»؛ بعضى از ایشان تو را در تقسیم صدقات به بیعدالتی متهم میکنند، اگر به آنها داده شود، خشنود میشوند و اگر داده نشود، خشم میگیرند.
در ذیل این آیه در تفاسیر نقل شده است؛ پیامبر اسلام(ص) مشغول تقسیم اموالى - از غنائم، یا صدقات- بود که فردی از طائفه «بنى تمیم» به نام «ذو الخویصره» - که در واقع بنیانگذار خوارج است- فرا رسید و صدا زد: اى رسول خدا، به عدالت رفتار کن! پیامبر فرمود: واى بر تو اگر من عدالت نکنم، چه کسى عدالت خواهد کرد؟! «عمر» صدا زد اى رسول خدا به من اجازه بده تا گردنش را بزنم! پیامبر(ص) فرمود: او را به حال خود واگذار! او یارانى دارد که نماز و روزه خود را در برابر نماز و روزه آنها کوچک میشمرید، ولى با اینحال آنها از دین فرار میکنند همانگونه که تیر از کمان میگریزد. در این هنگام آیه فوق نازل شد و به اینگونه افراد هشدار داد.
کلبى میگوید: آیه درباره «الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ» یا همان منافقان نازل شد که از آن جمله مردى بود ملقب به ابو الخواصر، که به پیامبر (ص) گفت: رعایت مساوات نکردى و آیه در تقبیح وى نازل شد.[2]
ابن زید میگوید؛ منافقان گفتند محمد این غنائم را جز به هر کس که دوست دارد، به دیگرى نمیپردازد و بر طبق دلخواه خود رفتار میکند که این آیه نازل شد.[3]
در تفسیر قمى آمده است: هنگامی که زکاتها وارد مدینه شد، ثروتمندان آمدند و گمان کردند که رسول خدا(ص) میان آنها قسمت خواهد کرد؛ چون در میان فقرا تقسیم شد، شروع به خردهگیرى کردند.[4]
گفتنی است؛ بعضى منافقان ثروتمند، همواره مایل بودند که بخشی از زکات و غنیمت به آنها هم پرداخته شود؛ و هرگاه چیزی به آنان تعلق نمیگرفت، میگفتند: این چه تقسیمى است؟! البته خردهگیرى آنها فقط از آن جهت بود که به آنها داده نمیشد.
از امام صادق(ع) نقل شده است: بیشتر از دو سوم مردم مصداق این آیه هستند؛[5] یعنى بیشتر مردم چنین هستند، اگر از جانب اسلام، منفعتی مادی به آنان برسد، از این دین راضی بوده و اما اگر چنین منفعتی در اختیارشان قرار نگیرد، فریادشان بلند میشود.
به هرحال منافقانی که برای منافع مادی خود به اسلام گرویدند، تاب تحمل عدالت را نداشته و در مسائل مالی در برابر پیامبر(ص) موضع گرفتهاند.
با توجه به شأن نزول آیه که بیان شد، این منافقان بودند که از رسول خدا(ص) در مورد تقسیم صدقات عیب جویى میکردند. و از ذیل آیه (وَ إِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ یَسْخَطُونَ) برمیآید که آنها هنگامى از پیامبر در امر صدقات عیبجویى میکردند که پیامبر یا به دلیل آنکه آنها استحقاق دریافت آنرا نداشتتند و یا به جهتى دیگر، چیزى از صدقات به آنها نمیداد.[6]
قرآن کریم در آیه 58 سوره توبه میفرماید: «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ یَسْخَطُونَ»؛ بعضى از ایشان تو را در تقسیم صدقات به بیعدالتی متهم میکنند، اگر به آنها داده شود، خشنود میشوند و اگر داده نشود، خشم میگیرند.
در ذیل این آیه در تفاسیر نقل شده است؛ پیامبر اسلام(ص) مشغول تقسیم اموالى - از غنائم، یا صدقات- بود که فردی از طائفه «بنى تمیم» به نام «ذو الخویصره» - که در واقع بنیانگذار خوارج است- فرا رسید و صدا زد: اى رسول خدا، به عدالت رفتار کن! پیامبر فرمود: واى بر تو اگر من عدالت نکنم، چه کسى عدالت خواهد کرد؟! «عمر» صدا زد اى رسول خدا به من اجازه بده تا گردنش را بزنم! پیامبر(ص) فرمود: او را به حال خود واگذار! او یارانى دارد که نماز و روزه خود را در برابر نماز و روزه آنها کوچک میشمرید، ولى با اینحال آنها از دین فرار میکنند همانگونه که تیر از کمان میگریزد. در این هنگام آیه فوق نازل شد و به اینگونه افراد هشدار داد.
کلبى میگوید: آیه درباره «الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ» یا همان منافقان نازل شد که از آن جمله مردى بود ملقب به ابو الخواصر، که به پیامبر (ص) گفت: رعایت مساوات نکردى و آیه در تقبیح وى نازل شد.[2]
ابن زید میگوید؛ منافقان گفتند محمد این غنائم را جز به هر کس که دوست دارد، به دیگرى نمیپردازد و بر طبق دلخواه خود رفتار میکند که این آیه نازل شد.[3]
در تفسیر قمى آمده است: هنگامی که زکاتها وارد مدینه شد، ثروتمندان آمدند و گمان کردند که رسول خدا(ص) میان آنها قسمت خواهد کرد؛ چون در میان فقرا تقسیم شد، شروع به خردهگیرى کردند.[4]
گفتنی است؛ بعضى منافقان ثروتمند، همواره مایل بودند که بخشی از زکات و غنیمت به آنها هم پرداخته شود؛ و هرگاه چیزی به آنان تعلق نمیگرفت، میگفتند: این چه تقسیمى است؟! البته خردهگیرى آنها فقط از آن جهت بود که به آنها داده نمیشد.
از امام صادق(ع) نقل شده است: بیشتر از دو سوم مردم مصداق این آیه هستند؛[5] یعنى بیشتر مردم چنین هستند، اگر از جانب اسلام، منفعتی مادی به آنان برسد، از این دین راضی بوده و اما اگر چنین منفعتی در اختیارشان قرار نگیرد، فریادشان بلند میشود.
به هرحال منافقانی که برای منافع مادی خود به اسلام گرویدند، تاب تحمل عدالت را نداشته و در مسائل مالی در برابر پیامبر(ص) موضع گرفتهاند.
با توجه به شأن نزول آیه که بیان شد، این منافقان بودند که از رسول خدا(ص) در مورد تقسیم صدقات عیب جویى میکردند. و از ذیل آیه (وَ إِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ یَسْخَطُونَ) برمیآید که آنها هنگامى از پیامبر در امر صدقات عیبجویى میکردند که پیامبر یا به دلیل آنکه آنها استحقاق دریافت آنرا نداشتتند و یا به جهتى دیگر، چیزى از صدقات به آنها نمیداد.[6]
[1]. ر. ک: مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، گروه مترجمان، ج 4، ص 173، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1377ش.
[2]. واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ترجمه، ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص 131، تهران، نشر نی، چاپ اول، 1383ش.
[3]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 5، ص 63، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[4]. قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق، موسوى جزایرى، سید طیب، ج 1، ص 293، قم، دار الکتاب، چاپ چهارم، 1367ش.
[5]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 412، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. «عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ غَالِبٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا إِسْحَاقُ کَمْ تَرَى أَهْلَ هَذِهِ الْآیَةِ- فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ یَسْخَطُونَ قَالَ ثُمَّ قَالَ هُمْ أَکْثَرُ مِنْ ثُلُثَیِ النَّاسِ».
[6]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 310، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات