جستجوی پیشرفته
بازدید
30196
آخرین بروزرسانی: 1398/05/13
خلاصه پرسش
قرآن کریم در آیات فراوانی، اکثریت مردم را با تعابیری؛ مانند: «أَکْثَرُهُمُ الْکافِرُون»، «أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ»، و... مورد نکوهش قرار میدهد. آیا این آیات، با اصل «مراجعه به آرای عمومی» و «عمل به نظر اکثریت» در تضاد نیست؟!
پرسش
قرآن کریم در آیات زیادی میفرماید: «وَ أَکْثَرُهُمُ الْکافِرُون»، »أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ»، و... چرا خطاب قرآن نسبت به اکثریت جامعه و مردم اینگونه است، و اصلاً مفهوم این خطابها چیست؟
پاسخ اجمالی
همانگونه که در پرسش بدان اشاره شد، قرآن کریم در آیات فراوان و به مناسبتهای گوناگون، تعابیری دارد که در نگاه اول این باور را ایجاد میکند که گویا آموزههای قرآنی با رأی اکثریت و جمهور در تضاد است و تنها این اقلیتها هستند که برحق بوده و باید نظرشان پذیرفته شود:
1. «وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ»؛[1] و اگر اهل کتاب، ایمان آورند، براى آنها بهتر است. عده کمى از آنان باایمان بوده و بیشترشان فاسقاند.
2. «إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ»؛[2] خدا به بندگانش کرم و بخشایش دارد، ولى بیشتر مردم سپاسگزار نیستند.
3. «یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ یُنْکِرُونَها وَ أَکْثَرُهُمُ الْکافِرُون»؛[3] آنها نعمت خدا را میشناسند، سپس آن را انکار میکنند و بیشترشان ناسپاساند!
به عنوان نمونه، در این آیه مقتضاى شناسایى نعمت پروردگار، آن بود که به او و رسولش و روز جزا ایمان آورند و در عمل تسلیم شوند، اما بر عکس، عملاً حق را انکار می‏کنند، و بیشترشان تنها به انکار عملى قناعت نکرده، بلکه کفر و عناد با حق را به نهایت رسانده و اصرار بر آندارند.[4]
4. «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ»؛[5] اگر از آنها بپرسى: چه کسى از آسمان باران فرستاد و زمین مرده را زنده ساخت؟ خواهند گفت: خداى یکتا. بگو: سپاس خدا را! ولى بیشتر آنان نمیاندیشند!
5. «إِنَّ الَّذینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ»؛[6] کسانى که از پشت حجرهها صدایت میزنند بیشترشان نمیاندیشند.
در این آیه گویى خداوند با این تعبیر میفرماید: من که پروردگار شما بوده و همه چیز را میدانم، اما به هنگام سخن گفتن، آدابی را رعایت میکنم، پس شما چرا اینگونه سخن میگویید؟!
قرآن از این طریق به آنها هشدار میدهد که عقل و فکر خود را به کار گیرند، و ادب را فراموش نکنند.[7]
و ...
با بررسی واژههای «کثیر» و «اکثر» در قرآن و با توجه به سیاق آیات، میتوان فهمید که این کلمات بیشتر در ارتباط با آموزههای اولیه و مبنایی دینی و اعتقادی است که گاه دامنه آن به مسائل جزئی نیز گسترش مییابد.
با توجه به آیات یاد شده و آیات دیگری که جهت رعایت اختصار، از بیان آنها خودداری شد، اکثریتی که در قرآن مورد نکوهش قرار گرفته، لزوماً ناظر به اکثریت در سیستمهای سیاسی نیست؛ بلکه ناظر به یک واقعیت اجتماعی فراگیر است که بیشتر مردم، از سر دانش و اندیشه به بررسی امور نپرداخته، بلکه کورکورانه و با پیروی از هواهای نفسانی رویکرد خود را مشخص میکنند و این واقعیت ممکن است در برخی اقلیّتها نیز کاربرد و نمود داشته باشد.
به عبارتی، منظور قرآن این نیست که همواره و در هر قضیهای، اقلیتها برحق بوده و اکثریتها نادان، جاهل و کافرند!
به عنوان نمونه، در جنگ تبوک، اکثریت مسلمانان به همراه پیامبر(ص) روانه شدند و اقلیت بسیار کوچکی از آمدن سرباز زدند. و یا در جریان بیعت امام علی، هجوم اکثریت مردم چنان بود که آن حضرت تحت فشار خواسته آنان راضی به پذیرش حکومت ظاهری شدند. آیا میتوانیم این اکثریتها را نادان و اقلیتهایی که در برابر آنان بودند را دانا بپنداریم؟!
بدیهی است که چنین نیست و مراد آیات آن است که اینگونه نیست که نظر و رفتار اکثریت، همواره نشانی از حقیقت و حقانیت باشد.
خداوند خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: «وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُون»؛[8] اگر اکثر مردم روى زمین را اطاعت کنى، تو را از راه خدا گمراه سازند؛ زیرا جز از پى گمان نمیروند و جز به دروغ سخن نمیگویند.
این آیه خطاب به پیامبر اکرم(ص) در مورد آموزههای مبنایی دین است، نه چیزی دیگر؛ یعنی به پیامبر فرمود در دین از کتاب خداوند اطاعت کن، نه از اکثریت مردم.
به عبارت دیگر، بشر نمیتواند بدون راهنمایی خداوند متعال، پیامبران و جانشینان آنها در امور دینی و معنوی به مقصود برسد؛ حتی اگر اکثریت مردم بر موضوعی اتفاق نظر پیدا کنند، چون عقل به تنهایی نمیتواند در این زمینه بشر را راهنمایی کند. و این موضوع در بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی کاربرد ندارد؛ زیرا در بیشتر این مسائل به کمک عقل و تجربه میتوان امور را پیش برد و کارها را به سامان رساند.
در اینگونه موارد، دستور قرآن نیز به نظرخواهی و مشورت است: «...فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْلَهُمْ و َشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ...»؛[9] پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش طلب کن! و در کارها، با آنان مشورت کن!
جالب اینجا است که در این آیه دستور به مشورت با کسانی داده شد که بگونهای در برابر پیامبر(ص) جبههگیری کرده بودند که خداوند میفرماید آنها را ببخش و برایشان طلب بخشش کن و با آنان در مورد مسائل جامعه مشورت کرده و از تجربیات آنها استفاده نما.
نکته قابل توجه اینجا است که پیامبر اسلام(ص) با اینکه عقل کل بوده و با مبدأ وحى ارتباط داشت، در مسائل مختلف اجتماعى و اجرایى؛ در جنگ و صلح و امور مهم جامعه، به مشورت با یاران مى‏نشست، تا براى مردم الگو باشد؛ چرا که برکات مشورت از زیانهاى احتمالى آن به مراتب بیشتر است. حضرتشان بویژه براى رأى افراد تأثیرگذار ارزش خاصى قائل بود، تا آنجا که گاهى از رأى خود براى احترام آنها، صرفنظر مینمود، چنانکه نمونه آنرا در جنگ «احد» مشاهده کردیم.
تاریخ صدر اسلام به روشنی نشان دهنده این است که مردم میتوانند در مسائل سیاسی و اجتماعی خود به شور و مشورت بپردازند: «وَ الَّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَیْنَهُمْ...»؛[10] و آنان که دعوت پروردگارشان را پاسخ مى‏گویند و نماز مى‏گزارند و کارشان بر پایه مشورت با یکدیگر است... .
واژه «أَمْرُهُمْ»، بیانگر این است که مؤمنان باید امور اجتماعی را در بین خود به مشورت بگذارند و کارها را از طریق شورا به پیش برند و از خودرأیی و خودکامگی بپرهیزند.
لذا اکثریتی که در قرآن بار منفی دارد، ناظر به کافران لجوج، معاند و متعصب است، و نکوهش اکثریت در قرآن به هیچ عنوان نفی رأی اکثریتی نیست که در حقوق و سیاست از آن یاد میشود؛ بلکه نشاندهنده این است که انسان در مسائل اعتقادی و دینی نمیتواند به رأی و نظر اکثریت رفتار کند، و آموزههای دینی اکثریت پذیر نیست.
ناگفته نماند که در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز اکثریت ممکن است با اشتباهات بزرگی روبرو شود، اما چون همین اشتباهات در صورت بیتوجهی به رأی اکثریت بزرگتر و غیر قابل جبرانتر خواهد بود، چارهای از آن نیست.
 

[1]. آل عمران، 110.
[2]. بقره، 243؛ نمل، 73. (با اندکی تفاوت).
[3]. نحل، 83.
[4]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏12، ص 31، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.
[5]. عنکبوت، 63.
[6]. حجرات، 4.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏22، ص 141، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش
[8]. انعام، 116.
[9]. آل عمران، 159.
[10]. شوری، 38.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • آیا خداوند روح انسان را از قسمت پا به سمت حلقوم قبض می‌‌کند؟
    20174 درایه الحدیث 1391/08/14
    ۱. این‌که روح از پایین یعنی از قسمت پا به سمت بالا از بدن انسان خارج می‌شود، در قرآن کریم نیز به آن اشاره شده است؛ مانند: «فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ»[1] یعنى جان هنگامی که به حلقوم و گلو رسید و نزدیک ...
  • آیا پیامبر(ص) و امامان(ع) هم شب قدر برایشان مشخص نبود؟
    18558 درایه الحدیث 1392/05/09
    بنابر تحقیق و جست‌وجو؛ سخنی از پیامبر اسلام(ص) نقل نشده است که فرموده باشند از شب قدر اطلاعی ندارند؛ زیرا پیامبر اسلام(ص) و امامان(ع) تا حدودی علم گذشته و آینده نزدشان است،[1] اما بنابر مصالحی در برخی از موارد، همه جزئیات یک حقیقت و ...
  • آیا خون آمدن عضوی از بدن هنگام غسل، غسل را باطل می کند؟
    68943 Laws and Jurisprudence 1389/11/02
    پاسخ حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته) به این شرح است:خیر. فقط باید در حین غسل، بدن نجس باقی نمانده و بر همه جای پوست بدن، آب برسد. پس اگر با فشار دادن عمل خون ریزی برای لحظه ای خون متوقف شود و غسل انجام پذیرد، غسل ...
  • چرا خداوند به مسلمانان توصیه می‌کند که به خدایان دروغین کفار و مشرکان ناسزا نگویند؟
    19452 تفسیر 1396/12/19
    خداوند در قرآن کریم به مسلمانان توصیه می‌کند تا به بت‌ها و خدایان دروغین کفار و مشرکان ناسزا نگویند، به این دلیل که بعد از این ناسزاگویی، کافران نیز واکنش نشان داده و به خدا ناسزا می‌گفتند؛ از این‌رو پروردگار در آن موقعیت زمانی و مکانی، مسلمانان را ...
  • آیا ولایت پیامبران(ع) با هم فرق داشت؟
    8732 نبوت عامه 1396/02/10
    با توجه به این‌که از یک‌سو «ولایت» دارای معانی و درجات مختلفی می‌باشد، و از سوی دیگر «نبوت» نیز دارای درجات و مقامات است؛ لذا دامنه‌ی ولایت انبیا(ع) بر اساس درجات نبوت و مقام‌های معنوی آنان قبض و بسط خواهد یافت. توضیح این‌که: از یک‌سو؛ ولایت از ریشه ...
  • آیا روزه برای مریضی که روزه برایش ضرر دارد واجب است ؟
    28215 Laws and Jurisprudence 1387/03/30
    بر طبق فتوای مراجع تقلید و علمای اسلام، روزه گرفتن بر مریضی که روزه برای او ضرر قابل توجهى‏ دارد واجب نیست.[1] قرآن در این باره می فرماید: "هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادى از روزهاى دیگر را (روزه بدارد)"[2]. اما باید توجه داشت که ...
  • زندگی‌نامه حجیر بن جندب که روز عاشورا در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسید، را بیان نمایید.
    2885 تاريخ بزرگان 1399/06/17
    در برخی منابع کهن که نام شهدای کربلا را ذکر می‌کند از شهیدی به نام حجیر بن جندب یاد می‌کند که روز عاشورا در راه مکتب امام حسین(ع) به شهادت رسید.[1] اما جز این گزارش مختصر، نام وی در دیگر کتاب‌های تاریخی و ...
  • چرا امر به معروف و نهی از منکر واجب شده تا همه خود را موظف بدانند به اجبار مرا به راه راست هدایت کنند؟
    5048 امر به معروف و نهی از منکر 1391/09/08
    بیشترین توصیه‌ای که در مورد امر به معروف و نهی از منکر شده، ناظر به روابط دوستانه‌ای است که میان مؤمنان برای ارتقای معنوی‌شان برقرار است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ ...
  • حروف مشبهة بالفعل چه ویژگی‌هایی دارند؟
    25001 لغت شناسی 1397/08/26
    بر اساس نظر مشهور ادباء، حروف مشبهة بالفعل پنج حرف بوده[1] که بر سر مبتدا و خبر وارد می‌شوند. این حروف عبارت‌اند از: إنَّ، أنَّ، لیت، لکنَّ، لعلَّ. عمل اصلی این حروف، منصوب نمودن مبتدا به عنوان «اسم» و مرفوع نمودن خبر به عنوان ...
  • کیفیت تشریع حجاب در اسلام چگونه بوده است؟
    20971 Laws and Jurisprudence 1389/10/22
    قبل از اسلام زنان براى حضور در اجتماع از پوشش مناسبی برخوردار نبودند. اسلام با ظهور خود، تکلیف این مسئله را معلوم کرد. احکام و محدوده حجاب زنان در آیات سوره های" احزاب" و "نور"  مطرح شده است. دستوراتی که در خصوص زنان در آیات سوره نور آمده ...

پربازدیدترین ها