لطفا صبرکنید
بازدید
7847
7847
آخرین بروزرسانی:
1397/07/13
خلاصه پرسش
با آنکه انسان باید از افراد فاسد به خدا پناه ببرد نه از افراد پرهیزگار، چرا حضرت مریم(س) خطاب به فرشتهای که در برابرش مجسم شد، گفت: «اگر پرهیزگارى، از تو به خدا پناه میبرم»؟!
پرسش
در آیه 18سوره مبارکه مریم میخوانیم: «گفت اگر پرهیزگارى من از تو به خداى رحمان پناه مىبرم».
قاعدتاً باید حضرت مریم(س) میگفت اگر پرهیزگار نیستی من به خدا پناه میبرم. پس چرا پناه بردن خود به پروردگار را مشروط به پرهیزگاری آنشخص(حضرت جبرئیل) کرد؟!
پاسخ اجمالی
هنگامی که حضرت مریم(س) میان خود و مردم پرده کشید، تا چیزى مانع اخلاص او در عبادت نشود، و کسى او را از خدا به خود مشغول ندارد، در این هنگام، جبرئیل در شکل انسانى بیعیب و نقص بر مریم ظاهر شد. مریم(ع) از شدت وحشتى که از حضور جبرئیل بر وی عارض شده بود، مبادرت به سخن کرد و گفت: «قالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا»؛[1] من از تو، به خداى رحمان پناه میبرم اگر پرهیزگارى!
مریم(س) به گمان آنکه این فردی که در برابرش ظاهر شده، نیت بدی دارد؛ خود را به پناه خدای رحمان سپرد تا رحمت عامه الهى را که هدف نهایى بندگان مخلص است متوجه خود سازد.
حضرت مریم، هم زنى شجاع بود و هم مؤمن و به خوبى میدانست که در چنین موقعیتى چه رفتارى داشته باشد. پس رو به آن مرد کرد و گفت: اگر تو پرهیزگار(تقی) باشى به خدا پناه میبرم.
حال در اینکه منظور مریم از جمله «اگر پرهیزگارى» چیست، مفسران احتمالاتی را مطرح کردهاند:
1. مهمترین احتمال آن است که اگر مریم این پناهندگى خود را مشروط به جمله "إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا" نمود، از قبیل توصیفکردن طرف مقابل به وصفى است که خود مخاطب ادعا میکند که دارای آن است؛ چون میدانیم که تقوا ویژگی نیکی است که به خصوص در جوامع مذهبی، هر انسانى - حتی فرد بیتقوا - دوست دارد که دیگران او را با این ویژگی بشناسند و معمولاً کمتر افرادی در این جوامع هستند که به بیتقوایی خود اعتراف و افتخار کنند! ؛ لذا معنای این جمله به این بازگشت میکند که من از تو به خدای رحمان پناه میبرم، اگر تو ادعای با تقوا بودن داشته باشى و یا گمان میکنی که باتقوایی!
پس این آیه نظیر خطابهاى موجود در آیاتی مانند: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»[2] و «وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»[3] است که توصیه میکند، اگر ایمان دارید، تقوا داشته باشید و بر خدا توکل کنید، با آنکه میدانیم که مؤمنان واقعی، هم تقوا دارند و هم توکل و نیازی نیست که به آنها توصیه شود.[4]
2. برخی معتقدند؛ مریم از دو زاویه این عبارت را بر زبان آورد. یکى آنکه: اراده خود را تقویت کند و در دل آن مرد ترس بیندازد. دیگر آنکه: به او بفهماند که عمل او مخالف تقوا و پرهیزگارى است.[5]
3. همچنین گفتهاند که «إِن» حرف نفى است و به عبارتی معناى سخن حضرت مریم این است که تو پرهیزگار نیستی که به خلوت من وارد شدی و به من نگاه میکنی. اگر تو تسلیم و مطیع فرمان خداوندی، از پیش من خارج شو و متعرض من نشو.[6]
4. از آنجا که مریم زنی متقی و پرهیزگار بود، و بر اساس سخن امام علی(ع) که فرمود: «دانستهام که پرهیزگار نهى میکند پرهیزگار را از نافرمانى»،[7] مریم نیز به آن مرد گفت؛ اگر تو به صفت ورع و تقوا آراستهاى و ترس خدا را در دل داری، از نزد من بیرون شو. خلاصه اینکه این کلام نهایت مبالغه در عفاف است؛ یعنى اگر پرهیزگارى، من از تو پناه به خدا میبرم، تا چه رسد به آنکه چنین نباشى.[8]
5. بعضی گفتهاند که «تقى» نام فرد بدکار و شرورى در آن زمان بود، و از آنجا که مریم وضعیت او را شنیده بود، گمان کرد که او همان مرد است؛ لذا از شر او به خدای سبحان پناه برد.[9]
6. گفته شده است که «تقی» مردی بسیار عادل در آن زمان بود، و مریم خطاب به آن فرد گفت: اگر تو در پاکی مانند تقی هستی، من از تو به خدای رحمان پناه میبرم.[10]
مریم(س) به گمان آنکه این فردی که در برابرش ظاهر شده، نیت بدی دارد؛ خود را به پناه خدای رحمان سپرد تا رحمت عامه الهى را که هدف نهایى بندگان مخلص است متوجه خود سازد.
حضرت مریم، هم زنى شجاع بود و هم مؤمن و به خوبى میدانست که در چنین موقعیتى چه رفتارى داشته باشد. پس رو به آن مرد کرد و گفت: اگر تو پرهیزگار(تقی) باشى به خدا پناه میبرم.
حال در اینکه منظور مریم از جمله «اگر پرهیزگارى» چیست، مفسران احتمالاتی را مطرح کردهاند:
1. مهمترین احتمال آن است که اگر مریم این پناهندگى خود را مشروط به جمله "إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا" نمود، از قبیل توصیفکردن طرف مقابل به وصفى است که خود مخاطب ادعا میکند که دارای آن است؛ چون میدانیم که تقوا ویژگی نیکی است که به خصوص در جوامع مذهبی، هر انسانى - حتی فرد بیتقوا - دوست دارد که دیگران او را با این ویژگی بشناسند و معمولاً کمتر افرادی در این جوامع هستند که به بیتقوایی خود اعتراف و افتخار کنند! ؛ لذا معنای این جمله به این بازگشت میکند که من از تو به خدای رحمان پناه میبرم، اگر تو ادعای با تقوا بودن داشته باشى و یا گمان میکنی که باتقوایی!
پس این آیه نظیر خطابهاى موجود در آیاتی مانند: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»[2] و «وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»[3] است که توصیه میکند، اگر ایمان دارید، تقوا داشته باشید و بر خدا توکل کنید، با آنکه میدانیم که مؤمنان واقعی، هم تقوا دارند و هم توکل و نیازی نیست که به آنها توصیه شود.[4]
2. برخی معتقدند؛ مریم از دو زاویه این عبارت را بر زبان آورد. یکى آنکه: اراده خود را تقویت کند و در دل آن مرد ترس بیندازد. دیگر آنکه: به او بفهماند که عمل او مخالف تقوا و پرهیزگارى است.[5]
3. همچنین گفتهاند که «إِن» حرف نفى است و به عبارتی معناى سخن حضرت مریم این است که تو پرهیزگار نیستی که به خلوت من وارد شدی و به من نگاه میکنی. اگر تو تسلیم و مطیع فرمان خداوندی، از پیش من خارج شو و متعرض من نشو.[6]
4. از آنجا که مریم زنی متقی و پرهیزگار بود، و بر اساس سخن امام علی(ع) که فرمود: «دانستهام که پرهیزگار نهى میکند پرهیزگار را از نافرمانى»،[7] مریم نیز به آن مرد گفت؛ اگر تو به صفت ورع و تقوا آراستهاى و ترس خدا را در دل داری، از نزد من بیرون شو. خلاصه اینکه این کلام نهایت مبالغه در عفاف است؛ یعنى اگر پرهیزگارى، من از تو پناه به خدا میبرم، تا چه رسد به آنکه چنین نباشى.[8]
5. بعضی گفتهاند که «تقى» نام فرد بدکار و شرورى در آن زمان بود، و از آنجا که مریم وضعیت او را شنیده بود، گمان کرد که او همان مرد است؛ لذا از شر او به خدای سبحان پناه برد.[9]
6. گفته شده است که «تقی» مردی بسیار عادل در آن زمان بود، و مریم خطاب به آن فرد گفت: اگر تو در پاکی مانند تقی هستی، من از تو به خدای رحمان پناه میبرم.[10]
[1]. مریم، 18.
[2]. مائده، 57.
[3]. همان، 23.
[4]. ر.ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 41، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 14، ص 53، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.
[5]. مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، گروه مترجمان، ج 7، ص 26، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1377ش.
[6]. رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 6، ص 28، تهران، امیر کبیر، تهران، چاپ پنجم، 1371ش.
[7]. «علمت انّ التّقى ینهى التّقىّ عن المعصیة». طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی، محمد جواد، ج 6، ص 784، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[8]. حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، ج 8، ص 160، تهران، میقات، تهران، چاپ اول، 1363ش.
[9]. ر. ک: قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 11، ص 91، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
[10]. ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 6، ص 210، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422ق.
نظرات