لطفا صبرکنید
بازدید
19692
19692
آخرین بروزرسانی:
1397/09/24
کد سایت
fa89807
کد بایگانی
106659
نمایه
زندگینامه حلیمه سعدیه
طبقه بندی موضوعی
تاريخ بزرگان|بزرگان|محارم رضاعی|رضاع
اصطلاحات
حلیمه سعدیه
گروه بندی اصطلاحات
شخصیتها
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
زندگینامه حلیمه سعدیه را بیان کنید؟ آیا حلیمه مشرک نبود، پس چگونه دایه پیامبر(ص) شد و گوشت و پوست حضرتشان با شیر او شکل گرفت؟
پرسش
مگر حلیمه سعدیه، زنی کافر نبوده. پس چطور میشود که پیامبر اسلام(ص) که از نجاست به دور هستند و پاک هستند با شیر او گوشت و پوستشان تشکیل شود؟
پاسخ اجمالی
حلیمه دختر «ابى ذویب عبد الله بن حارث بن شجنه»،[1] از قبیله «بنى سعد بن بکر»،[2] و شوهرش «حارث بن عبد العزى بن رفاعه بود».[3] ، خواهران رضاعی ایشان انیسه و حذافه (شیماء[4]) نام داشتند، و برادر رضاعی ایشان که با حضرتشان همشیر بود، «عبد الله» نام داشت.[5]
چگونگی پذیرش سرپرستی پیامبر(ص)
بر اساس یک گزارش، در سالى که منطقه حدیبیه دچار قحطى و خشکسالى شده بود، حلیمه به همراه شوهر خود به مکه رفتند، تا کودکى از قریش (که قبیله نسبتاً ثروتمندی به شمار میآمد) را براى شیر دادن و بزرگ کردن بیاورند.[6] آنها نزد عبدالمطلب رفتند که نوهاش پستان هیچیک از زنان شیرده را نمیگرفت. آن نوزاد با آمدن حلیمه پستانش را گرفت و مکید. عبدالمطلب از حلیمه پرسید که نام او و نام قبیلهاش چیست؟ گفت: حلیمه از قبیله بنی سعد هستم. عبدالمطلب با شنیدن نام او قبیلهاش بسیار خرسند شد (و آنرا به فال نیک گرفت) و گفت: دو خصلت پسندیده داری، یکی سعادت و خوشبختی و دیگری حلم و بردباری! آنگاه نوزاد را به او داد.[7]
بر اساس گزارش دیگر، از آنرو که آنان به دلیل فقرشان به دنبال کسب درآمد حاصل از شیردهی نیز بودند؛ لذا ابتدا به سراغ پیامبر(ص) که یتیم بود، نرفتند؛ اما از آنجا که حلیمه، کودک دیگرى غیر از پیامبر(ص) را نیافته بود، به همسرش پیشنهاد داد تا پیامبر(ص) را قبول کنند. و به محض اینکه او را تحویل گرفتند، خیرات و برکات به آنها روی آورد و متوجه فرخنده بودن نوزاد شدند.[8] حلیمه پیامبر(ص) را در منطقه حدیبیه و اطراف آن و همچنین در مدینه پرورش داد.[9]
احترام پیامبر(ص) به حلیمه
بعد از آنکه پیامبر اسلام(ص) با خدیجه ازدواج کرد، حلیمه خدمت حضرتشان رسید. پیامبر(ص) او را در خانهاش سکنا داده و ایشان را مورد احترام قرار داد. حلیمه از خشکسالی و نابودی چارپایان در منطقهشان خبر داد. پیامبر(ص) با همسرش خدیجه (که بانویی متمول بود) در این زمینه گفتوگو کرد و خدیجه نیز چهل گوسفند و یک شتر برای آنکه هودجی بر روی او نصب کنند به آنان هدیه داد و در نهایت، پیامبر(ص) او را با خیر و برکت به سمت خانوادهاش برگرداند.[10]
در روز جنگ حنین حلیمه به نزد پیامبر(ص) آمد. پیامبر(ص) به احترام او از جای خود بلند شد و ردای خود را برای نشستن او پهن کرد.[11]
پیامبر(ص) در منطقه جعرانه مشغول پخش کردن گوشت بود که حلیمه نزد آنحضرت(ص) آمد و حضرت لباس خود را برای نشستن او پهن کرد.[12]
مشرک نبودن حلیمه سعدیه
اگر چه در دوران قبل از ظهور اسلام، بیشتر مردم جزیرة العرب کافر و مشرک بودند، اما با این حال افرادی نیز وجود داشتند که بر دین یکتاپرستی(حنیف) ابراهیم(ع) باقی مانده بودند؛[13] از اینرو، دلیلی بر کافر بودن حلیمه سعدیه وجود ندارد. آنچه این مطلب را تأیید میکند، گزارشهایی است که ناظر به شایستگی و لیاقت حلیمه بوده و اینکه انتخاب او تصادفی نبوده، بلکه به نوعی با هدایت پروردگار صورت پذیرفته است. این موضوع در برخی منابع تاریخی چنین گزارش شده است:
«بعد از سپری شدن هفت روز از ولادت رسول خدا(ص) بستگان وی در فکر یافتن دایهای برای شیردهی و پرستاری پیامبر(ص) افتادند؛ از اینرو، به عبدالمطلب(جدّ پیامبر) گفتند: ای عبدالمطلب! ما شما را بزرگ و کریم خانواده میدانیم پس سزاوار است به فکر دایهای برای فرزندت باشی؛ زیرا سرپرست و ولیّ او شما هستی. عبدالمطلب به آمنه گفت: ای آمنه! چه کسی صلاحیت سرپرستی و دایگی فرزندت را دارد؟ بعد از آنکه این خبر پیچید که آنان به دنبال دایهای هستند، زنان بسیاری برای شیردادن به پیامبر(ص) به آمنه مراجعه کردند، آمنه در بستر و کنار فرزندش آرمیده بود که ندایی شنید: ای بانوی ارزشمند! اگر میخواهی زنی را برای شیر دادن انتخاب کنی، حلیمه که بانویی از قبیله بنی سعد است را برگزین! به همین جهت، هرکس که برای شیر دادن میآمد از اسم و رسم او میپرسید و در میان این زنان زنی به این نام نبود. از طرفی آنچه انگیزه دایگی در حلیمه را ایجاد نمود، این بود که خشکسالی و گرسنگی و قحطی و گرانی اطراف مکه را فراگرفته بود و تنها شهر مکه به جهت ولادت رسول خدا(ص) از رونق برخوردار بود.
اعراب ساکن در مناطق قحطیزده نیز از این رو به سمت مکه کوچ کرده و در اطراف آن سکنا میگزیدند. حلیمه نیز با عدهای از زنان قبیله بنی سعد راهی مکه شدند و از گیاهان زمین جهت ارتزاق استفاده میکردند. حلیمه میگوید: یک، دو و یا سه روز میشد که ما جز آب چیزی برای خوردن نداشتیم و با گوسفندان و حیواناتمان از علف زمین میخوردیم تا شبی که میان خواب و بیداری بودم و شخصی نزدم آمد و مرا در نهر آبی که سفیدتر از شیر و شیرینتر از عسل بود انداخت و به من فرمان داد ای حلیمه از این نهر بنوش؛ از آن خوردم و سپس مرا به جای اولم برگرداند و به من گفت: ای حلیمه! به منطقه بطحاء مکه برو؛ در آنجا روزی فراوانی وجود داشته و به برکت نوزادی که جدیداً متولد شده، سعادتمند خواهی شد...».[14]
بهعلاوه؛ حلیمه سعدیه از پلیدیهای جاهلی به دور بوده است. چنانکه رسول خدا(ص) در روایتی به این مطلب اشاره میفرماید که: «من به دعای ابراهیم و از صلبهای پاک به وجود آمدم و پلیدی جاهلیت به من نرسیده است».[15]
موضوع دیگری که میتواند مؤید مشرک نبودن حلیمه و خاندانش باشد، آن است که بر اساس گزارشهایی که به آن اشاره کردیم، هم نام پدر حلیمه، «عبد الله» بود و هم نام آن پسرش که همزمان با پیامبر(ص) از شیر او تغذیه میکردند.
حلیمه پس از ظهور اسلام به همراه همسرش به حضور پیامبر(ص) آمدند و اسلام را پذیرفتند.[16]
زمان فوت حلیمه
بنابر نقلی، خواهر حلیمه در زمان فتح مکه، خدمت پیامبر(ص) رسید و از وفات حلیمه در مدتی قبل از آن خبر داد.[17] اما نقل دیگری حاکی از حضور حلیمه پس از غزوه حنین در سال هشت هجری[18] در منطقه جعرانه و احترام ویژه پیامبر(ص) نسبت به او میباشد.[19]
چگونگی پذیرش سرپرستی پیامبر(ص)
بر اساس یک گزارش، در سالى که منطقه حدیبیه دچار قحطى و خشکسالى شده بود، حلیمه به همراه شوهر خود به مکه رفتند، تا کودکى از قریش (که قبیله نسبتاً ثروتمندی به شمار میآمد) را براى شیر دادن و بزرگ کردن بیاورند.[6] آنها نزد عبدالمطلب رفتند که نوهاش پستان هیچیک از زنان شیرده را نمیگرفت. آن نوزاد با آمدن حلیمه پستانش را گرفت و مکید. عبدالمطلب از حلیمه پرسید که نام او و نام قبیلهاش چیست؟ گفت: حلیمه از قبیله بنی سعد هستم. عبدالمطلب با شنیدن نام او قبیلهاش بسیار خرسند شد (و آنرا به فال نیک گرفت) و گفت: دو خصلت پسندیده داری، یکی سعادت و خوشبختی و دیگری حلم و بردباری! آنگاه نوزاد را به او داد.[7]
بر اساس گزارش دیگر، از آنرو که آنان به دلیل فقرشان به دنبال کسب درآمد حاصل از شیردهی نیز بودند؛ لذا ابتدا به سراغ پیامبر(ص) که یتیم بود، نرفتند؛ اما از آنجا که حلیمه، کودک دیگرى غیر از پیامبر(ص) را نیافته بود، به همسرش پیشنهاد داد تا پیامبر(ص) را قبول کنند. و به محض اینکه او را تحویل گرفتند، خیرات و برکات به آنها روی آورد و متوجه فرخنده بودن نوزاد شدند.[8] حلیمه پیامبر(ص) را در منطقه حدیبیه و اطراف آن و همچنین در مدینه پرورش داد.[9]
احترام پیامبر(ص) به حلیمه
بعد از آنکه پیامبر اسلام(ص) با خدیجه ازدواج کرد، حلیمه خدمت حضرتشان رسید. پیامبر(ص) او را در خانهاش سکنا داده و ایشان را مورد احترام قرار داد. حلیمه از خشکسالی و نابودی چارپایان در منطقهشان خبر داد. پیامبر(ص) با همسرش خدیجه (که بانویی متمول بود) در این زمینه گفتوگو کرد و خدیجه نیز چهل گوسفند و یک شتر برای آنکه هودجی بر روی او نصب کنند به آنان هدیه داد و در نهایت، پیامبر(ص) او را با خیر و برکت به سمت خانوادهاش برگرداند.[10]
در روز جنگ حنین حلیمه به نزد پیامبر(ص) آمد. پیامبر(ص) به احترام او از جای خود بلند شد و ردای خود را برای نشستن او پهن کرد.[11]
پیامبر(ص) در منطقه جعرانه مشغول پخش کردن گوشت بود که حلیمه نزد آنحضرت(ص) آمد و حضرت لباس خود را برای نشستن او پهن کرد.[12]
مشرک نبودن حلیمه سعدیه
اگر چه در دوران قبل از ظهور اسلام، بیشتر مردم جزیرة العرب کافر و مشرک بودند، اما با این حال افرادی نیز وجود داشتند که بر دین یکتاپرستی(حنیف) ابراهیم(ع) باقی مانده بودند؛[13] از اینرو، دلیلی بر کافر بودن حلیمه سعدیه وجود ندارد. آنچه این مطلب را تأیید میکند، گزارشهایی است که ناظر به شایستگی و لیاقت حلیمه بوده و اینکه انتخاب او تصادفی نبوده، بلکه به نوعی با هدایت پروردگار صورت پذیرفته است. این موضوع در برخی منابع تاریخی چنین گزارش شده است:
«بعد از سپری شدن هفت روز از ولادت رسول خدا(ص) بستگان وی در فکر یافتن دایهای برای شیردهی و پرستاری پیامبر(ص) افتادند؛ از اینرو، به عبدالمطلب(جدّ پیامبر) گفتند: ای عبدالمطلب! ما شما را بزرگ و کریم خانواده میدانیم پس سزاوار است به فکر دایهای برای فرزندت باشی؛ زیرا سرپرست و ولیّ او شما هستی. عبدالمطلب به آمنه گفت: ای آمنه! چه کسی صلاحیت سرپرستی و دایگی فرزندت را دارد؟ بعد از آنکه این خبر پیچید که آنان به دنبال دایهای هستند، زنان بسیاری برای شیردادن به پیامبر(ص) به آمنه مراجعه کردند، آمنه در بستر و کنار فرزندش آرمیده بود که ندایی شنید: ای بانوی ارزشمند! اگر میخواهی زنی را برای شیر دادن انتخاب کنی، حلیمه که بانویی از قبیله بنی سعد است را برگزین! به همین جهت، هرکس که برای شیر دادن میآمد از اسم و رسم او میپرسید و در میان این زنان زنی به این نام نبود. از طرفی آنچه انگیزه دایگی در حلیمه را ایجاد نمود، این بود که خشکسالی و گرسنگی و قحطی و گرانی اطراف مکه را فراگرفته بود و تنها شهر مکه به جهت ولادت رسول خدا(ص) از رونق برخوردار بود.
اعراب ساکن در مناطق قحطیزده نیز از این رو به سمت مکه کوچ کرده و در اطراف آن سکنا میگزیدند. حلیمه نیز با عدهای از زنان قبیله بنی سعد راهی مکه شدند و از گیاهان زمین جهت ارتزاق استفاده میکردند. حلیمه میگوید: یک، دو و یا سه روز میشد که ما جز آب چیزی برای خوردن نداشتیم و با گوسفندان و حیواناتمان از علف زمین میخوردیم تا شبی که میان خواب و بیداری بودم و شخصی نزدم آمد و مرا در نهر آبی که سفیدتر از شیر و شیرینتر از عسل بود انداخت و به من فرمان داد ای حلیمه از این نهر بنوش؛ از آن خوردم و سپس مرا به جای اولم برگرداند و به من گفت: ای حلیمه! به منطقه بطحاء مکه برو؛ در آنجا روزی فراوانی وجود داشته و به برکت نوزادی که جدیداً متولد شده، سعادتمند خواهی شد...».[14]
بهعلاوه؛ حلیمه سعدیه از پلیدیهای جاهلی به دور بوده است. چنانکه رسول خدا(ص) در روایتی به این مطلب اشاره میفرماید که: «من به دعای ابراهیم و از صلبهای پاک به وجود آمدم و پلیدی جاهلیت به من نرسیده است».[15]
موضوع دیگری که میتواند مؤید مشرک نبودن حلیمه و خاندانش باشد، آن است که بر اساس گزارشهایی که به آن اشاره کردیم، هم نام پدر حلیمه، «عبد الله» بود و هم نام آن پسرش که همزمان با پیامبر(ص) از شیر او تغذیه میکردند.
حلیمه پس از ظهور اسلام به همراه همسرش به حضور پیامبر(ص) آمدند و اسلام را پذیرفتند.[16]
زمان فوت حلیمه
بنابر نقلی، خواهر حلیمه در زمان فتح مکه، خدمت پیامبر(ص) رسید و از وفات حلیمه در مدتی قبل از آن خبر داد.[17] اما نقل دیگری حاکی از حضور حلیمه پس از غزوه حنین در سال هشت هجری[18] در منطقه جعرانه و احترام ویژه پیامبر(ص) نسبت به او میباشد.[19]
[1]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق، عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 8، ص 87، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[2]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 1، ص 93، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.
[3]. همان.
[4]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، البجاوی، علی محمد، ج 4، ص 1870، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.
[5]. انساب الاشراف، ج 1، ص 93.
[7]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 15، ص 386 – 388، بیروت، مؤسسة الطبع و النشر، چاپ اول، 1410ق.
[8]. بیهقی، ابو بکر احمد بن حسین، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، تحقیق، قلعجی، عبد المعطی، ج 1، ص 134، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1405ق.
[9]. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج 2، ص 271، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.
[10]. انساب الاشراف، ج 1، ص 95.
[11]. الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج 4، ص 1813.
[12]. الاصابة فی تمییز الصحابة، ج 8، ص 88.
[14]. بکری، احمد بن عبد الله، الانوار و مفتاح السرور و الأفکار فی مولد النبی المختار، ص 193- 205، قم، دار الشریف الرضی، چاپ اول، 1411ق.
[15]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 38، ص 63، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق؛ ر. ک: «اصلاب شامخه و ارحام مطهره»، سؤال 11812.
[16]. صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 1، ص 383، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق؛ دیار بکری، شیخ حسین، تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس النفیس، ج 1، ص 228، بیروت، دار الصادر، بیتا.
[17]. أنسابالأشراف، ج 1، ص 95.
[18]. ر. ک: «غزوه حنین»، 95351.
[19]. الاصابة فی تمییز الصحابة، ج 8، ص 88.
نظرات