لطفا صبرکنید
19141
- اشتراک گذاری
- تنافی: از ماده «نفی» بدین معنا است که دو چیز یکدیگر را نفی و طرد میکنند؛[1] از اینرو بر اجتماع دو چیز (مانند سیاهی و سفیدی و یا وجود و عدم ) در یک شیء و در زمان واحد - که امکانپذیر نیست- تنافی اطلاق میشود.[2]
- تضاد: از ریشه «ضد» به معنای مخالفت[3] و ناسازگاری و عدم همراهی با دیگری است که به معنای تقابل و تنافی به کار میرود.[4]
- معارضه(تعارض): از ماده «عرض» به معنای خودنمایی و مقابله با نفوذ طرف مقابل است. این اصطلاح بیشتر در علم اصول فقه و علم حدیث به کار گرفته میشود. وقتی دو دلیل یا دو روایت به دلیل داشتن دو دلالت مخالف هم (مثلاً حرمت و عدم حرمت) یکدیگر را به چالش میکشند و سعی در بیاعتبار کردن طرف مقابل دارند،[5] و یا یکی از دو روایت بر معنایی مخالف مقتضای روایت دیگر دلالت کند، به آن دو متعارضین گفته میشود.[6] البته تعارض واقعی در زمانی است که هر دو دلیل از قوت و اعتبار مساوی برخوردار باشند و قابل جمع نباشند که به آن تناقض نیز گفته میشود.[7]
- تناقض: از ریشه «نقض» به معنای خراب کردن و ویران ساختن است. در عرف علم اصول به معنای مقابله دو دلیل کاملاً مساوی از هر حیث است که جمع بین آنها نیز امکانپذیر نباشد. اما در علم منطق به قضایایی که اختلاف در کیف دارند و نیز به مفرداتی که نه اجتماع آنها ممکن و نه رفع هر دو ممکن باشد، متناقضان یا نقیضین گفته میشود.[8]
گفتنی است؛ با اینکه معنای ریشهای این کلمات با هم متفاوت است، ولی در مرحلهی کاربرد، در معنای کلی «عدم سازگاری دو مقوله با یکدیگر» مشترکند، اما ممکن است در مقام کاربرد این الفاظ، خصوصاً در علوم مختلف، تفاوتهای جزئی بین آنها وجود داشته باشد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
الف) تفاوت تنافی و تضاد در این است که تنافی، بین دو چیزی رخ میدهد که ممکن است هردو همچنان پابرجا باشند؛ برخلاف تضاد که بین دو چیزی واقع میشود که یکی از آنها پایدار و دیگری ناپایدار است.[9]
ب) فرق بین تضاد و تناقض در این است که تناقض مربوط به سخن و تضاد مربوط به عمل میشود. البته گاهی به دو سخن مخالف، نقیضان گفته میشود ولی هیچگاه به دو عمل مخالف، ضدان گفته نمیشود. حال اگر سخنی با عملی سنجیده شود و با هم، همخوانی نداشته باشند، از واژه تضاد استفاده میشود.[10]
ج) اما درباره تفاوت تنافی و تعارض، با در نظر گرفتن اینکه اصطلاح تعارض بیشتر برای تنافی دو بیّنه و یا دو حدیث به کار برده میشود، اما تنافی اعم از این استعمال است، میتوان گفت که بین این دو، رابطه عام و خاص مطلق وجود دارد.
گفتنی است که تفاوتهای دیگری نیز در منابع گفته شده است، اما همانگونه که بیان شد، به دلیل اشتراک تمامشان در معنای واحد «ناهمخوانی» در نوشتارها و گفتارها به تفاوتها توجه چندانی نشده و گاه یکی از این اصطلاحات به جای دیگری مورد استفاده قرار میگیرد.
[1]. حمیری، نشوان بن سعید، شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، محقق، عمری، حسین بن عبد الله، اریانی، مطهر بن علی، عبد الله، یوسف محمد، ج 10، ص 6712، دمشق، دار الفکر، چاپ اول، 1420ق.
[2]. جرجانی، سید علی بن محمد، کتاب التعریفات، ص30، تهران، ناصر خسرو، چاپ چهارم، 1370ش.
[3]. صاحب بن عباد، المحیط فی اللغة، محقق، مصحح، آل یاسین، محمد حسن، ج 7، ص 428، بیروت، عالم الکتاب، چاپ اول، 1414ق.
[4]. تهانوی، محمد علی بن علی، کشاف اصطلاحات العلوم و الفنون، دحروج علی، ج 1، ص 466، بیروت، ناشرون، چاپ اول، 1996م.
[5]. فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج 2، ص 403، قم، منشورات دار الرضی، چاپ اول، بیتا.
[6]. شمس العلوم، ج 7، ص 4508.
[7]. کشاف اصطلاحات العلوم و الفنون، ج 1، ص 473.
[8]. همان، ص 514.
[9]. عسکری، حسن بن عبدالله، الفروق فی اللغة، ص 151، بیروت، دار الافاق الجدیدة، چاپ اول، 1400ق.
[10]. همان، 36.