لطفا صبرکنید
بازدید
21089
21089
آخرین بروزرسانی:
1392/10/16
کد سایت
id22933
کد بایگانی
45619
نمایه
قرآن کریم و دعوت به تفکر در آیات و نشانههای الهی
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
اصطلاحات
عقل (اندیشه)|فکر ، تفکّر
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
تفسیر آیات 190 و 191 سوره آل عمران که به مسئله تعقل و تفکر اشاره میکند چیست؟
پرسش
تفسیر آیات 190 و 191 سوره آل عمران که در مورد عقل و نفس اشاره دارد چیست؟
پاسخ اجمالی
خداوند در آیه 190 سوره آل عمران انسان را به تفکر در چگونگی آفرینش آسمانها و زمین دعوت میکند، و در آیه بعد نتیجه و ثمره این تفکر را بیان مینماید. این آیه در بیان وحدانیت خالق هستی است و میفرماید اگر کسی به دقت و از روی تفکر و تعقل در چگونگی آفرینش آسمانها و زمین و رفت و آمد شب و روز بنگرد، نشانههای روشنی بر قدرت خدای متعال خواهد یافت؛ آثار بدیع و اسرار عجیبی که بندگان را به سوی مبدأ و معاد راهنمایی و آنان را مجذوب قدرت لایزال الهی میکند.
چکیده معناى دو آیه چنین است؛ کسانی که از روی فکر و اندیشه در آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز نگاه کنند و بیندیشند، این اندیشه و تفکر موجب میشود تا یاد خدا در آنان نهادینه شود که دیگر در هیچ حالى خدا را فراموش نکنند، و به این وسیله متوجه میشوند که خداى تعالى بزودى آنان را برخواهد انگیخت، و به همین جهت از خداى تعالى درخواست رحمتش را نموده و از او مىخواهند وعدهاى را که به آنها داده، در حقشان تحقق بخشد.
چکیده معناى دو آیه چنین است؛ کسانی که از روی فکر و اندیشه در آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز نگاه کنند و بیندیشند، این اندیشه و تفکر موجب میشود تا یاد خدا در آنان نهادینه شود که دیگر در هیچ حالى خدا را فراموش نکنند، و به این وسیله متوجه میشوند که خداى تعالى بزودى آنان را برخواهد انگیخت، و به همین جهت از خداى تعالى درخواست رحمتش را نموده و از او مىخواهند وعدهاى را که به آنها داده، در حقشان تحقق بخشد.
پاسخ تفصیلی
یکی از بهترین راههای خداشناسی، همان راهی است که خداوند از آن راه بر وجود خویش استدلال نموده است، و آن بهرهگیری از عقل برای شناخت خالق هستی است؛ یعنی اگر انسان از عقل خویش بهرهگیرد و در نظام هستی، عجائب و اسرار خلقت و نظم حاکم بر سراسر جهان تفکر نماید، به وحدانیت خالق این جهان پی خواهد برد و به حکمت و عظمت خلقتش اعتراف خواهد نمود.
تفکر از مهمترین ویژگیهای انسان است؛ از نعمتهای الهی است که خداوند به انسان عنایت کرده، و از موضوعاتی است که قرآن کریم فراوان انسان را به آن دعوت نموده است.
این آیه دعوتی است به سوی تفکر در چگونگی آفرینش.[1] این آیه به انضمام آیات مشابه،[2] وحدانیت خالق هستی را اثبات میکند؛ چرا که اگر کسی به دقت و از روی تفکر و تعقل در چگونگی آفرینش آسمانها و زمین بنگرد، نشانههای روشنی بر قدرت خدای متعال خواهد یافت؛ آثار بدیع و اسرار عجیبی که بندگان را به سوی مبدأ و معاد راهنمایی و آنان را مجذوب قدرت لایزال الهی میکند.
انسان اگر در چگونگی آفرینش آسمان و زمین تفکر نماید، درخواهد یافت که همه اینها حادث و محتاجاند و آفرینندهای دارند و خالق آنها خداوند است؛ چرا که در اینها نظم عجیب، اسرار و حکمتی است که امکان ندارد از کسی غیر از حکیم صادر شده باشد. پس باید آفرینندهاش خالق حکیم، دانا و متصف به صفات جمال و جلال باشد.
یکی از آیات و نشانههای تکوینیاش که هر انسانی آنرا حس میکند، پشت سر هم آمدن روز و شب است که بر اساس نظم دقیق بوده، و دارای آثار، برکات و خواص محسوس در نباتات، حیوانات و انسان است.
این آیات و آیات مشابه، در همین راستا است. هنگامی مشرکان مکه نزد پیامبر اسلام(ص) مىآمدند و از آن بزرگوار براى اثبات وجود خدا و نبوت آن حضرت معجزه مىخواستند. یکى از پیشنهادهاى ایشان این بود که به رسول خدا(ص) مىگفتند: کوه صفا را براى ما تبدیل به طلا کن. خداى توانا در جوابشان میفرماید: خلقت آسمانها و زمین و آمد و رفت شب و روز از نظر اثبات خالق براى افراد خردمند اهمیت بیشترى دارد؛ یعنى اگر انسان از عقل و خرد خویش استفاده کند، آیا مىشود این آسمانها و زمین و آن همه مخلوقات حیرتآورى که در آنها موجود است، بدون خالق باشند؟! آیا مىشود پذیرفت این شب و روز منظمى که در همه دوره ماه و سال حتى به قدر یک ثانیه از دایره تنظیمى خود تخلف نمیکنند بدون آفریننده مقتدر باشند!؟ آیا خلقت اینگونه موجودات مهمتر است، یا کوه صفا را تبدیل به طلا نمودن؟!
آنچه در تفسیر این آیه شریفه به طور اجمال میتوان گفت این است که این آیه بر مسئله توحید دلالت میکند و مىفرماید: این آسمانها که بر بالاى سر ما قرار گرفته و بر ما سایه افکنده، با همه بدایعى که در خلقت آنها است، و این زمینی که ما را در آغوش گرفته و بر پشت خود سوار کرده، با همه عجایبى که در آن است، و با همه غرائبى که در تحولات آن؛ از قبیل پشت سر هم آمدن شب و روز، همه چیزهایی هستند که نیازمند آفرینندهای هستند که ایجادشان کند. این یکی از براهینی است که آیه شریفه بر مسئله توحید اقامه کرده است.
برهان دیگر، نظامى است که بر عالم حاکم است؛ حاصل این برهان این است که این اجرام زمینى و آسمانى که از نظر حجم، کوچک و بزرگى، و دورى و نزدیکى مختلفاند، اگر انسان به دقت در آنها بنگرد، آنگاه خود حکم خواهد کرد که تا چه اندازه نظام این عالم، بدیع و شگفتآور است، عالمى که با همه وسعتش هر ناحیهاش در ناحیه دیگر اثر مىگذارد، هر جزء آن در هر کجا که واقع شده باشد، از آثارى که سایر اجزاء در آن دارند متأثر میشود، جاذبه عمومیاش یکدیگر را به هم متصل مىکند، همچنین است نورش و حرارتش، و با این تأثیر و تأثر سنت حرکت عمومى و زمان عمومى را به جریان مىاندازد.
و این نظام عمومى و دائم، تحت قانونى ثابت است و حتى قانون نسبیت عمومى هم که قوانین حرکت عمومى در عالم جسمانى را محکوم به دگرگونگى میداند، نمیتواند از اعتراف به اینکه خودش هم محکوم قانون دیگرى است، خوددارى کند، قانونى ثابت در تغییر و تحول.
خلاصه معناى دو آیه این است؛ کسانی که از روی فکر و اندیشه در آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز نگاه کنند و بیندیشند، این اندیشه و تفکر در آنان ذکر دائمى خدا را پدید میآورد که در حالات گوناگون، در حال ایستاده، نشسته و هنگام آرمیدن در بستر، به تمام موجودات جهان با نظر دقت مینگرند و کوچکترین پدیده آنها را به وجود یک طرّاح و نقاش ماوراى مادّه راهنمایى میکند. نقشه دلربایى که در گوشه و کنار جهان آفرینش جلوه میکند، آن چنان دلهاى صاحبان خرد را جلب مینماید که افکارشان در هر حال چه ایستاده و یا نشسته و یا در بستر آرمیده در یاد آفریدگار است.
در هر یک از پدیدهها که مینگرند، درس تازهاى از خداشناسى میآموزند و از طرح نقشه زیباى طبیعت پى به صانع آن میبرند که دست تواناى خود را در این صنع حیرت انگیز هرگز عبث و بیهوده بکار نبرده است.
صاحبان خرد در نتیجه این نظر و اندیشه، دیگر در هیچ حالى خدا را فراموش نمىکنند، و به این وسیله متوجه میشوند که خداى تعالى بزودى آنان را مبعوث خواهد کرد، و به همین جهت از خداى تعالى درخواست رحمتش را نموده و از او مىخواهند وعدهاى را که به آنها داده، در حقشان تحقق بخشد.[3]
برای آگاهی بیشتر در این زمینه، ر. ک: تفسیر المیزان، ذیل آیه ۱۶۴ سوره بقره.
تفکر از مهمترین ویژگیهای انسان است؛ از نعمتهای الهی است که خداوند به انسان عنایت کرده، و از موضوعاتی است که قرآن کریم فراوان انسان را به آن دعوت نموده است.
این آیه دعوتی است به سوی تفکر در چگونگی آفرینش.[1] این آیه به انضمام آیات مشابه،[2] وحدانیت خالق هستی را اثبات میکند؛ چرا که اگر کسی به دقت و از روی تفکر و تعقل در چگونگی آفرینش آسمانها و زمین بنگرد، نشانههای روشنی بر قدرت خدای متعال خواهد یافت؛ آثار بدیع و اسرار عجیبی که بندگان را به سوی مبدأ و معاد راهنمایی و آنان را مجذوب قدرت لایزال الهی میکند.
انسان اگر در چگونگی آفرینش آسمان و زمین تفکر نماید، درخواهد یافت که همه اینها حادث و محتاجاند و آفرینندهای دارند و خالق آنها خداوند است؛ چرا که در اینها نظم عجیب، اسرار و حکمتی است که امکان ندارد از کسی غیر از حکیم صادر شده باشد. پس باید آفرینندهاش خالق حکیم، دانا و متصف به صفات جمال و جلال باشد.
یکی از آیات و نشانههای تکوینیاش که هر انسانی آنرا حس میکند، پشت سر هم آمدن روز و شب است که بر اساس نظم دقیق بوده، و دارای آثار، برکات و خواص محسوس در نباتات، حیوانات و انسان است.
این آیات و آیات مشابه، در همین راستا است. هنگامی مشرکان مکه نزد پیامبر اسلام(ص) مىآمدند و از آن بزرگوار براى اثبات وجود خدا و نبوت آن حضرت معجزه مىخواستند. یکى از پیشنهادهاى ایشان این بود که به رسول خدا(ص) مىگفتند: کوه صفا را براى ما تبدیل به طلا کن. خداى توانا در جوابشان میفرماید: خلقت آسمانها و زمین و آمد و رفت شب و روز از نظر اثبات خالق براى افراد خردمند اهمیت بیشترى دارد؛ یعنى اگر انسان از عقل و خرد خویش استفاده کند، آیا مىشود این آسمانها و زمین و آن همه مخلوقات حیرتآورى که در آنها موجود است، بدون خالق باشند؟! آیا مىشود پذیرفت این شب و روز منظمى که در همه دوره ماه و سال حتى به قدر یک ثانیه از دایره تنظیمى خود تخلف نمیکنند بدون آفریننده مقتدر باشند!؟ آیا خلقت اینگونه موجودات مهمتر است، یا کوه صفا را تبدیل به طلا نمودن؟!
آنچه در تفسیر این آیه شریفه به طور اجمال میتوان گفت این است که این آیه بر مسئله توحید دلالت میکند و مىفرماید: این آسمانها که بر بالاى سر ما قرار گرفته و بر ما سایه افکنده، با همه بدایعى که در خلقت آنها است، و این زمینی که ما را در آغوش گرفته و بر پشت خود سوار کرده، با همه عجایبى که در آن است، و با همه غرائبى که در تحولات آن؛ از قبیل پشت سر هم آمدن شب و روز، همه چیزهایی هستند که نیازمند آفرینندهای هستند که ایجادشان کند. این یکی از براهینی است که آیه شریفه بر مسئله توحید اقامه کرده است.
برهان دیگر، نظامى است که بر عالم حاکم است؛ حاصل این برهان این است که این اجرام زمینى و آسمانى که از نظر حجم، کوچک و بزرگى، و دورى و نزدیکى مختلفاند، اگر انسان به دقت در آنها بنگرد، آنگاه خود حکم خواهد کرد که تا چه اندازه نظام این عالم، بدیع و شگفتآور است، عالمى که با همه وسعتش هر ناحیهاش در ناحیه دیگر اثر مىگذارد، هر جزء آن در هر کجا که واقع شده باشد، از آثارى که سایر اجزاء در آن دارند متأثر میشود، جاذبه عمومیاش یکدیگر را به هم متصل مىکند، همچنین است نورش و حرارتش، و با این تأثیر و تأثر سنت حرکت عمومى و زمان عمومى را به جریان مىاندازد.
و این نظام عمومى و دائم، تحت قانونى ثابت است و حتى قانون نسبیت عمومى هم که قوانین حرکت عمومى در عالم جسمانى را محکوم به دگرگونگى میداند، نمیتواند از اعتراف به اینکه خودش هم محکوم قانون دیگرى است، خوددارى کند، قانونى ثابت در تغییر و تحول.
خلاصه معناى دو آیه این است؛ کسانی که از روی فکر و اندیشه در آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز نگاه کنند و بیندیشند، این اندیشه و تفکر در آنان ذکر دائمى خدا را پدید میآورد که در حالات گوناگون، در حال ایستاده، نشسته و هنگام آرمیدن در بستر، به تمام موجودات جهان با نظر دقت مینگرند و کوچکترین پدیده آنها را به وجود یک طرّاح و نقاش ماوراى مادّه راهنمایى میکند. نقشه دلربایى که در گوشه و کنار جهان آفرینش جلوه میکند، آن چنان دلهاى صاحبان خرد را جلب مینماید که افکارشان در هر حال چه ایستاده و یا نشسته و یا در بستر آرمیده در یاد آفریدگار است.
در هر یک از پدیدهها که مینگرند، درس تازهاى از خداشناسى میآموزند و از طرح نقشه زیباى طبیعت پى به صانع آن میبرند که دست تواناى خود را در این صنع حیرت انگیز هرگز عبث و بیهوده بکار نبرده است.
صاحبان خرد در نتیجه این نظر و اندیشه، دیگر در هیچ حالى خدا را فراموش نمىکنند، و به این وسیله متوجه میشوند که خداى تعالى بزودى آنان را مبعوث خواهد کرد، و به همین جهت از خداى تعالى درخواست رحمتش را نموده و از او مىخواهند وعدهاى را که به آنها داده، در حقشان تحقق بخشد.[3]
برای آگاهی بیشتر در این زمینه، ر. ک: تفسیر المیزان، ذیل آیه ۱۶۴ سوره بقره.
[1]. به نظر میرسد مراد از «خلق» کیفیت وجود و آثار و افعال از حرکت و سکون و دگرگونیهاى آسمان و زمین باشد، نه پیدایش آنها. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 87، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق.
[2]. مانند آیه 164 سوره بقره.
[3]. ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 87؛ موسوی سبزواری، سید عبد الاعلی، مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 17، مؤسسه اهل بیت(ع)، بیروت، چاپ دوم، 1409ق؛ نجفى خمینى، محمد جواد، تفسیر آسان، ج 3، ص 106- 107، اسلامیه، تهران، 1398ق.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات