لطفا صبرکنید
بازدید
11251
11251
آخرین بروزرسانی:
1393/05/28
کد سایت
fa44439
کد بایگانی
54472
نمایه
برگرداندن فدک به حضرت زهرا و مخالفت عمر با آن
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث
گروه بندی اصطلاحات
شخصیتها|مکانها و مناطق
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا ابوبکر میخواست مالکیت فدک را به حضرت زهرا(س) برگرداند، اما عمر با خشونت مانع این کار شد؟
پرسش
منبع دقیق این روضه که مداحان در مجالس میخوانند کجا است؛ ماجرای کوچه بنیهاشم و حضرت زهرا(س) و اینکه عمر نوشتهای درباره فدک را میگیرد و پاره میکند و سیلی به صورت حضرت فاطمه(س) میزنند و....
پاسخ اجمالی
مسئله فدک، از جمله موضوعاتی است که از رحلت پیامبر اکرم(ص) تا امروز مورد بحث و بررسیهای مختلف قرار گرفته و نظریاتی پیرامون آن وجود دارد. بنابر عقیده شیعه، فدک متعلق به حضرت فاطمه(س) بود و حدیث منسوب به پیامبر(ص): «إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ لَا نُورَثُ مَا تَرَکْنَاهُ صَدَقَة»، معارض با آیات قرآن میباشد. همچنین به لحاظ احکام فقهی نیز شاهد خواستن از حضرت زهرا(س) صحیح نبود.
بر اساس برخی نقلها زمانی که حضرت فاطمه(س) و امام علی(ع) استدلالات خود را بیان کردند؛ ابوبکر نامهای نوشت و فدک را به حضرت فاطمه برگرداند. لحظاتی بعد عمر وارد شد و گفت این نامه برای چیست؟!
ابوبکر گفت: فاطمه در مورد فدک ادعای مالکیت دارد و علی(ع) و ام ایمن نیز بر این مالکیت شهادت دادهاند؛ لذا نامهای نوشته و فدک را به اینان بازگرداندم. عمر در این لحظه نامه را از دست فاطمه گرفت و آنرا از بین بُرد. سپس گفت: فدک از اموال مسلمین است و علاوه بر این عدهای شهادت دادهاند که پیامبر خدا(ص) فرمود: «إنا معاشر الأنبیاء لا نورث ما ترکناه صدقة؛ ما گروه پیامبران چیزى به میراث نمیگذاریم، و آنچه از ما میماند تصدّق براى مسلمانان است». همچنین علی همسر فاطمه است و این شهادت به نفع او میباشد. ام ایمن نیز اگرچه زن صالحی است، اما اگر شخص دیگری با او شهادت میداد، شهادتش را میپذیرفتیم.
سپس حضرت زهرا(س) با حالت ناراحتی و گریان از آنجا رفت.[1]
نزدیک به همین محتوا و تنها با اختلاف در برخی الفاظ، در منابع دیگر نیز آمده است.[2]
برخی منابع اهل سنت نیز این واقعه را چنین نقل کردهاند: «ابوبکر نامهای نوشت و فدک را به فاطمه بازگردانید. عمر وارد شده و گفت این چیست؟!
ابوبکر: برای فاطمه نوشتهام و میراث پدرش را به او دادم. عمر: با چه چیزی بر مسلمین انفاق میکنی در حالی که عرب با تو در حال جنگ است؟!
سپس عمر نامه را از فاطمه گرفته و پاره کرد».[3]
برای فهم بهتر این روایات، توجه به نکات زیر ضروری به نظر میرسد:
1. نوع برخوردی که با حضرت فاطمه(س) انجام شد؛ از به زور گرفتن فدک، پاره کردن نامه و... موجب اهانتهایی به ایشان بوده و همین امور موجب آتش زدن در خانه آن حضرت و گرفتن بیعت اجباری از امام علی(ع) شده است.
2. پیرامون استدلالات بر مالکیت فدک و رد حدیث و معارضات آن ر.ک: 7591؛ زمان غصب فدک و آتش زدن خانۀ حضرت زهرا؛ 24615؛ هدیه بودن فدک، و شاهدان حضرت زهرا بر مالکیت فدک
3. پذیرفتن این روایت، خطای یکی از دو خلیفه را نشان میدهد؛ اگر حضرت فاطمه(س) حقی بر فدک نداشته؛ چرا ابوبکر آنرا به او داده است؟!
او طبیعتاً نمیتوانسته جهت احساسات شخصی از بیت المال بذل و بخشش نماید.
اما اگر حق با حضرت زهرا(س) بوده، که بوده، چرا از او این حق را بازداشته شده و نامه ملکیت زمین را از او پس گرفتند؟!
3. در مورد سیلی زدن در این واقعه، باید گفت؛ که برخی منابع قدیمی در حدیث مرسلی از امام صادق(ع) آن را نقل کردهاند.
«... فاطمه(س) در حال خارج شدن بود که عمر رسید و گفت: ای دختر محمد؛ این نامهای که در دست توست چیست؟!
فاطمه(س): نامهای است که ابوبکر نوشته و فدک را به من باز گردانیده است.
عمر: نامه را به من بده!
و هنگامی که فاطمه(س) خودداری کرد عمر لگد به او زده و فاطمه که به محسن حامله بود، بچهاش سقط شد آنگاه با سیلی به گوش او نواخت، گویی گوشوارهاش را میبینم که از ضربت سیلی شکسته است! سپس نامه را گرفته و پاره کرد».[4]
بر اساس برخی نقلها زمانی که حضرت فاطمه(س) و امام علی(ع) استدلالات خود را بیان کردند؛ ابوبکر نامهای نوشت و فدک را به حضرت فاطمه برگرداند. لحظاتی بعد عمر وارد شد و گفت این نامه برای چیست؟!
ابوبکر گفت: فاطمه در مورد فدک ادعای مالکیت دارد و علی(ع) و ام ایمن نیز بر این مالکیت شهادت دادهاند؛ لذا نامهای نوشته و فدک را به اینان بازگرداندم. عمر در این لحظه نامه را از دست فاطمه گرفت و آنرا از بین بُرد. سپس گفت: فدک از اموال مسلمین است و علاوه بر این عدهای شهادت دادهاند که پیامبر خدا(ص) فرمود: «إنا معاشر الأنبیاء لا نورث ما ترکناه صدقة؛ ما گروه پیامبران چیزى به میراث نمیگذاریم، و آنچه از ما میماند تصدّق براى مسلمانان است». همچنین علی همسر فاطمه است و این شهادت به نفع او میباشد. ام ایمن نیز اگرچه زن صالحی است، اما اگر شخص دیگری با او شهادت میداد، شهادتش را میپذیرفتیم.
سپس حضرت زهرا(س) با حالت ناراحتی و گریان از آنجا رفت.[1]
نزدیک به همین محتوا و تنها با اختلاف در برخی الفاظ، در منابع دیگر نیز آمده است.[2]
برخی منابع اهل سنت نیز این واقعه را چنین نقل کردهاند: «ابوبکر نامهای نوشت و فدک را به فاطمه بازگردانید. عمر وارد شده و گفت این چیست؟!
ابوبکر: برای فاطمه نوشتهام و میراث پدرش را به او دادم. عمر: با چه چیزی بر مسلمین انفاق میکنی در حالی که عرب با تو در حال جنگ است؟!
سپس عمر نامه را از فاطمه گرفته و پاره کرد».[3]
برای فهم بهتر این روایات، توجه به نکات زیر ضروری به نظر میرسد:
1. نوع برخوردی که با حضرت فاطمه(س) انجام شد؛ از به زور گرفتن فدک، پاره کردن نامه و... موجب اهانتهایی به ایشان بوده و همین امور موجب آتش زدن در خانه آن حضرت و گرفتن بیعت اجباری از امام علی(ع) شده است.
2. پیرامون استدلالات بر مالکیت فدک و رد حدیث و معارضات آن ر.ک: 7591؛ زمان غصب فدک و آتش زدن خانۀ حضرت زهرا؛ 24615؛ هدیه بودن فدک، و شاهدان حضرت زهرا بر مالکیت فدک
3. پذیرفتن این روایت، خطای یکی از دو خلیفه را نشان میدهد؛ اگر حضرت فاطمه(س) حقی بر فدک نداشته؛ چرا ابوبکر آنرا به او داده است؟!
او طبیعتاً نمیتوانسته جهت احساسات شخصی از بیت المال بذل و بخشش نماید.
اما اگر حق با حضرت زهرا(س) بوده، که بوده، چرا از او این حق را بازداشته شده و نامه ملکیت زمین را از او پس گرفتند؟!
3. در مورد سیلی زدن در این واقعه، باید گفت؛ که برخی منابع قدیمی در حدیث مرسلی از امام صادق(ع) آن را نقل کردهاند.
«... فاطمه(س) در حال خارج شدن بود که عمر رسید و گفت: ای دختر محمد؛ این نامهای که در دست توست چیست؟!
فاطمه(س): نامهای است که ابوبکر نوشته و فدک را به من باز گردانیده است.
عمر: نامه را به من بده!
و هنگامی که فاطمه(س) خودداری کرد عمر لگد به او زده و فاطمه که به محسن حامله بود، بچهاش سقط شد آنگاه با سیلی به گوش او نواخت، گویی گوشوارهاش را میبینم که از ضربت سیلی شکسته است! سپس نامه را گرفته و پاره کرد».[4]
[1]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 155، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[2]. ر.ک: طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 92، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 29، ص 127، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق؛ قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقیق، درگاهی، حسین، ج 10، ص 204، تهران، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1368ش.
[3]. حلبی، علی بن إبراهیم بن أحمد، السیرة الحلبیة، ج 3، ص 512، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1427ق.
[4]. شیخ مفید، الاختصاص، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 185، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق.
نظرات