جستجوی پیشرفته
بازدید
6142
آخرین بروزرسانی: 1395/12/08
خلاصه پرسش
زندگی‌نامه اندیشمند بزرگ شیعی «سید مرتضی» معروف به «علم الهدی» را می‌خواستم؟
پرسش
درباره سید مرتضی علم الهدی(ره) از علمای بزرگ شیعه و تألیفات ایشان و کتاب ارزشمند«شافی» می‌خواستم اطلاعاتی داشته باشم، به خصوص این‌که گفته شده مردم تا آخر دنیا به کتاب‌های ایشان نیازمندند، چرا این کتاب‌ها معرفی و ترجمه نشده و در اختیار مردم قرار نگرفته است؟
پاسخ اجمالی
سید مرتضی معروف به علم الهدی(355 – 436 ق) از برجسته‌ترین اندیشمندان شیعی در طول تاریخ است که در بغداد سکونت داشته و در دانش‌هایی مانند کلام، فقه، اصول، تفسیر، نجوم، ادبیات عرب و ... شخصیتی ممتاز به شمار آمده و تألیفات فراوانی در زمینه‌های مختلف از خود به جا گذاشت که کتاب «الشافی فی الامامة» یکی از برجسته‌ترین آنهاست.
ایشان در محضر اساتیدی چون شیخ مفید کسب دانش نموده و شاگردانی چون شیخ طوسی را تربیت کرد.
برای اطلاعات بیشتر، پاسخ تفصیلی را ملاحظه فرمایید.
 
پاسخ تفصیلی
ابوالقاسم علی بن الحسین بن موسی، که با نامهایی چون «سید مرتضی»، «علم الهدی»، «ابو احمد» و ... نیز شناخته می‌شد؛ در ماه رجب سال 355 هـ.ق در شهر بغداد دیده به جهان گشود.[1]
او از طرف حکومت وقت، نقیب طالبیان بود[2] و منزلت علمی و اعتبار فقهی او نزد همگان پذیرفته شده و اکنون نیز از برجسته‌ترین اندیشمندان شیعی در طول تاریخ شمار می‌آید. او پس از درگذشت استاد عالیقدرش شیخ مفید (م 413ق)؛ پیشوای فقهی و کلامی امامیه بوده و در تاریخ، ادبیات و فنون سخنوری، تفسیر و ... چهره‌ای بس ممتاز داشت.
سید مرتضی از جانب پدر و مادر به پیشوایان معصوم منتسب است. وی هم علوی هم موسوی است. گفته شده که نسب شریفش از ناحیه پدر با پنج واسطه به حضرت امام موسی بن جعفر(ع) و از ناحیه مادر نیز با چند واسطه به امام علی بن حسین؛ زین العابدین(ع) می‌رسد.[3]
ابن ابی الحدید می‌نویسد: «ابو احمد» در میان خلفا و سلاطین آل بویه[4] و امرای حمدانی سوریه، مقامی والا داشت. او مردی با مهابت و بزرگ‌منش بود. دست به هیچ کار مشکلی نزد مگر این‌که آن‌را به انجام رسانید و با همت عالی و حسن تدبیر آن‌را به پایان برد.[5]
مادر آن بزرگوار بانویی علوی نژاد به نام فاطمه بود که شیخ مفید کتاب «احکام النساء» خود را به درخواست او به رشته تحریر درآورده و در مقدمه کتابش به این مطلب اشاره کرده است.[6]    
فرزندان سید مرتضی علم الهدی
سید مرتضی دارای دو فرزند؛ یک پسر و یک دختر بود. پسر او نامش محمد است که نجاشی در جریان غسل و نماز بر سید مرتضی از او نام برده است: «من با کمک محمد بن حسین جعفری و سلار بن عبدالعزیز او را‍ غسل دادیم و سپس فرزندش؛ سید محمد، بر او نماز خواند».[7] 
دختر سید مرتضی نیز اندیشمندی حدیث‌شناس بود که نهج البلاغه را از عمویش سید رضی روایت کرده و شیخ عبدالرحیم بغدادی معروف به ابن الاخوه از علمای اهل سنت نیز نهج البلاغه را از این بانو روایت می‌کند. قطب الدین راوندی در آخر شرح نهج البلاغه‌اش سند خود را از طریق عامه به همین شیخ عبدالرحیم می‌رساند.[8] 
تحصیل و تجارب علمی سید مرتضی علم الهدی ‏
آن‌چنان‌که از تصنیفات و تألیفات متنوع سید مرتضی به دست می‌آید، ایشان در بسیارى از علوم عصر خویش مانند کلام، فقه، اصول، تفسیر، نجوم، انواع علوم ادبی؛ مانند لغت، نحو، معانى، استادى ماهر بوده، اما کوشش خود را بیشتر به فقه و کلام و ادب اختصاص می‌داد و از این رهگذر در استحکام مبانی شیعه امامیه می‌کوشید. او همچنین شاعری بلندآوازه بود.
روش او در اصول پیروى از دلیل عقل بود؛ از این‌رو، نه تنها با اشاعره بلکه حتّى با ظاهریان از امامیه نیز مخالفت می‌کرد. در فقه به خبر واحد عمل نمی‌کرد و در استنباط احکام، از ادله اصولیه لفظیه و عقلیه استفاده می‌کرد؛ لذا با محدّثان و اخباریان از امامیه نیز موافق نبود.[9]
کتاب «الشافی فی الامامة» نشانی از توانایی‌های ایشان در علم کلام و آشنا بودنشان با مبانی مکاتب گوناگون آن دوران است.
یکی از کسانى که در جلسات درس و حلقات علمى و ادبى سید مرتضى شرکت می‌کرد، ابوالعلاء معرى است. وی دو سال در بغداد به سر برد. هنگامى که در سال 400 قمری به معرّه بازمی‌گشت، از او پرسیدند: سید مرتضى را چگونه دیدى؟ وى در پاسخ ابیاتی را سرود که ترجمه‌اش این است: «اى آن‌که آمده‌اى درباره او از من بپرسى، بدان و آگاه باش که او شخصى پیراسته از هر عیب و ننگ است. اگر به نزدش روى بی‌گمان همه مردم را در یک شخص، و همه روزگار را در یک لحظه، و همه جهان را در یک خانه می‌بینى!».[10]
ماجرایی از آغاز تحصیل این اندیشمند بزرگ نیز نقل شده است که دانستن آن خالی از لطف نیست: «شبی شیخ مفید؛ در خواب می‌بیند که حضرت زهرا‌(س) دست دو فرزندش حسن و حسین(ع) را گرفته، به نزد او آورده و پس از سلام به وی فرمود: ‌ای شیخ! به این دو، دانش دین بیاموز!. شیخ بعد از بیدار شدن، از آن رؤیا متحیر و در شگفت ماند، تا این‌که ساعت درس فرا رسید و او به طرف مسجد "براثا" واقع در بغداد حرکت کرد. پس از پایان درس، بانوی با وقاری که زنان دیگری نیز همراهش بودند و دست دو پسرش را گرفته بود، وارد مسجد شده و سلام کرد. شیخ مفید‌ او را شناخت و به احترامش برخاست. مادر کودکان، به شیخ مفید گفت: ‌ای شیخ! به این دو، دانش دین بیاموز! شیخ مفید به یاد خواب شب گذشته‌اش افتاد و گریست و خوابش را برای حاضران نقل کرد و با اشتیاق تعلیم و تربیت آن دو برادر را بر عهده گرفت ... ».[11]
اساتید سید مرتضی ‏
سید مرتضی‌ تا آن زمان که خود بر فراز کُرسی استادی تکیه زد، نزد شماری از پاکان عصر خویش برای فراگیری علوم آسمانی، به ادب زانو زد و بهره‌ها برد. در این مقال نام برخی از آنها،اشاره  می‌شود:
1. شیخ مفید (متوفای 413ق)؛ ایشان مهم‌ترین استاد سید مرتضی بوده و در شکل‌گیری شخصیت علمی و معنوی این بزرگمرد نقشی اساسی داشت. شیخ مفید فردی بود که علاوه بر عهده‌داری مسئولیت‌های اجتماعی و تربیت شاگردان ممتاز، حدود دویست کتاب برای دانش‌پژوهان تألیف کرد.[12]
2. ابو محمد هارون بن موسی تلعکبری (متوفای 380ق)؛ او دانشمندی برجسته و نیز از راویان مشهوری بود که از مرحوم کلینی‌ روایت نقل کرده است.[13]
3. شیخ صدوق (متوفای 381ق)؛ که شخصیتش برای همگان شناخته شده است.
4. حسین بن علی بن بابویه، برادر شیخ صدوق؛ او فقیه و محدّثی بود که از پدر و برادرش حدیث نقل کرده است.[14]
5. احمد بن علی بن سعید کوفی.
6. محمد بن عمران کاتب مرزبانی.
7. ابو یحیی ابن نباته.[15]
وفات سید مرتضی علم الهدی ‏
سید مرتضی در ربیع الاول سال 433 ق دار فانی را وداع گفته[16]و بر اساس برخی گزارش‌ها ابتدا در منزلش در کاظمین دفن شده و سپس پیکرش به کربلا منتقل و در کنار برادرش سید رضی و پدرش حسین در داخل صحن حسینی و در کنار ابراهیم مجاب دفن شد.[17]
برخی ابراهیم مجاب را از اجداد سید مرتضی اعلام کرده‌اند،[18] اما ظاهر آن است که ابراهیم دارای فرزندی نبود.[19]
ویژگی‌های سید مرتضی علم الهدی
سید مرتضی با آنکه از نظر علمی سرآمد معاصرانش به شمار می‌آمد، اما فردی بسیار فروتن بود.
بخشش و سخاوت نیز از دیگر ویژگی‌های اخلاقی او بود. نقل شده سید مرتضی و برادرش سید رضی عازم حج بودند که بین راه «ابن جراح طائی» از آنها طلب چیزی کرد و آنها نُه هزار دینار به او بخشیدند.[20]
در گزارشی دیگر آمده که کتابهایی را به قیمت گزاف برایش خریدند و او هنگام مطالعه دید که فروشنده کتاب در یکی از آنها شعری با این مضمون نگاشته که «من گمان نمی‌بردم که روزی برسد که آن اوراق را بفروشم. هر چند طلبکارها مرا به زندان می‌انداختند ...»؛ سید هنگامی که این اشعار را که نشانگر فقر فروشنده بود، مطالعه کرد نه تنها کتاب‌ها را به صاحبش برگرداند، بلکه ده هزار دینار نیز به او بخشید.[21]
اثرات و اقدامات تاریخی سید مرتضی علم الهدی
سید مرتضی با توجه به موقعیت برجسته‌ای که داشت و به همین جهت، مورد احترام حاکمان وقت نیز بود، با شناخت موقعیت زمانی خویش، برای رشد جایگاه اسلام و تشیع تلاش فراوان کرد.
در زمان سید مرتضی، بغداد یکی از مراکز بزرگ علمی جهان اسلام بود و جویندگان دانش از مناطق دور و نزدیک به آنجا می‌آمدند. در یکی از سال‌هایی که قحطی شدید در آنجا رخ نمود و مردم را در تنگنا قرار داد، سید مرتضی بر آن شد تا با تأسیس کتابخانه‌ای در بخشی از خانه‌اش، آن را در اختیار دانش‌پژوهان قرار دهد که بر اساس برخی نقل‌ها، چنین اقدامی در بغداد سابقه نداشت.[22]
تنوخی، قاضی مدائن و شاگرد سید می‌گوید: «این کتابخانه دارای هشتاد هزار جلد کتاب بود».[23]
او همچنین روستایی را برای تأمین کاغذ دانشمندان وقف نموده و مخارج زندگی شاگردانش را نیز از درآمد املاکش می‌پرداخت.[24]
مدیریت سادات طالبیین نیز از طرف حکومت وقت بر عهده ایشان گذاشته شده بود که به خوبی از این مسئولیت جهت بهبود اوضاع آنان کمک جست.
آثار علمی سید مرتضی علم الهدی
سید مرتضی ‏دارای تألیفات متعددی است که هر کدام نشانگر وسعت علم و تبحر و گسترش کرانه دانش و فضیلت او بوده است. او بیش از ده‌ها جلد تألیفات داشته است که صاحب اعیان الشیعة به 89 مورد آن اشاره می‌کند.[25]
تعدادی از این تألیفات عبارتند از:
الف. تألیفات فقهی:
1. الانتصار.
2. الناصریات.
3. المصباح.
4. ما تفردت به الامامیة من المسائل الفقهیة.
ب. تألیفات اصول فقه:
1. الذریعه فی اصول الشریعة.
2. المحکم و المتشابه.
3. المختصر.
ج. تألیفات اعتقادی:
1. جمل العقائد یا جمل العلم و العمل.
2. جواب الملاحدة فی قدم العالم.
3. الشافی فی الامامة.[26]
د. ادبیات:
1. البرق فی علم الادب.
هـ. مختلف:
1. الامالی.
2. درر الفوائد.[27]
شاگردان سید مرتضی علم الهدی
سید مرتضی شاگردان زیادی تربیت نمود که برخی آنها بعدها خود از اندیشمندان برجسته اسلام و تشیع شدند. شاگردانی چون:
1. شیخ طوسی؛[28]
2. ابویعلی سلّار دیلمی؛[29]
3. ابوالصلاح حلبی.[30]
 

[1].  ابن ‏شهرآشوب مازندرانی، محمد بن على، معالم العلماء، ص 69، نجف، المطبعة الحیدریة، چاپ اول، 1380ق.
[2]. نقیب به معنای بزرگ، مهتر و سالار قوم است؛ ‏در این‌جا «نقیب طالبیان» به معنای مدیر سادات خاندان حضرت ابوطالب(ع) است که در مقابل «نقیب عباسیان» که مدیریت خاندان بنی عباس را بر عهده داشت، به رتق و فتق امور آنان مشغول بود.
[3]. دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج 3، ص 268، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، 1362ش.
[4]. حاکمان آل بویه شیعه مذهب بوده و از نیمه دوم قرن چهارم تا آخر قرن پنجم، حدود صد و سیزده سال بر قسمت وسیعی از جهان اسلام حکومت کردند.
[5]. ابن ابی الحدید، عبدالحمید، تحقیق: ابراهیم، محمد ابوالفضل‏، شرح نهج البلاغه‏، ج 1، ص 41، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی‏، چاپ اول‏، 1404ق.
[6]. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، أحکام النساء‌، ص 13، قم، کنگره جهانى هزاره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق‌‌؛ مفاخر اسلام، ج 3، ص 264.
[7]. نجاشى‏، احمد بن على، رجال النجاشی‏، ص 271، قم، دفتر نشر اسلامی، 1407ق.‏
[8]. نورى، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 3، ص 88، قم، ‏مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق.‏
[9]. گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقها، ص 148- 149، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم ‏انسانی دانشگاه‌ها (سمت).
[10]. طبرسى، احمد بن على‏، الإحتجاج على أهل اللجاج، محقق: خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 506، مشهد، نشر ‏مرتضى، چاپ اول، 1403ق.‏ ‏
[11]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله،‏ شرح نهج البلاغة، محقق: ابراهیم، محمد ابوالفضل‏، ج 1، ص 41، بیروت، دار الاحیاء الکتب العربیه، ‏‏1378ق.‏ ‏
[12]. امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج 4، ص 325‏، قم، دارالکتب الاسلامیه، بی‌تا.
[13]. طوسى‏، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی، ص 434، نجف، انتشارات حیدریه، 1381ق.‏ ‏
[14]. الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج  4، ص 270.
[15]. همان.
[16]. معالم ‏العلماء، ص 69.
[17]. قمی، شیخ عباس، وقایع الایام، ص 287، قم، صبح پیروزی، چاپ اول، 1385 ش. ‏
[18]. عبدالرزاق، محی الدین، شخصیت ادبی سید مرتضی، ترجمه، محدثی، جواد، ص 61، تهران، امیرکبیر، 1373ش. و نیز روضات الجنات.
[19] . سید مرتضی، علی بن حسین، الانتصار، مقدمه محقق، ص 57، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1415ق.‏
[20]. هاشمى خویى، میرزا حبیب الله، حسن زاده آملىٍ، حسن، کمره اى، محمد باقر، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج 1، ص 235‏، تهران، مکتبة الإسلامیة، چاپ چهارم، 1400ق‏.‏ ‏
[21]. امین عاملی‏، سید محسن، اعیان الشیعه، ج 8، ص 215، بیروت، دار التعارف للمطبوعات‏، 1406ق.
[22]. ‏الغدیر، ج 4، ص 359.
[23]. مفاخر اسلام، ج 3، ص 284.
[24]. خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات فی أحوال العلماء و السادات، ج  4، ص 269، بیروت، دارالسلامیه، 1411ق.‏
[25] . اعیان الشیعة‏، سید محسن، اعیان الشیعه، ج 8، ص 219.
[27]. مدرس، محمد علی، ریحانه الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب، ج 4، ص 185، تهران، کتابفروشی خیام، 1369ش.‏
[28]. دوانی، علی، هزاره شیخ طوسی، ص 13، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1386ش.
[29]. روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج 2، ص 219.
[30]. مفاخر اسلام، ج 3، ص 271.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها