جستجوی پیشرفته
بازدید
32692
آخرین بروزرسانی: 1397/07/11
خلاصه پرسش
آیا حضرت یعقوب(ع) با نوعی حیله، مقام نبوت را از برادرش عیسو گرفته و خود صاحب آن مقام شد؟!
پرسش
در تاریخ‌های یعقوبی و طبری آمده است؛ وقتی حضرت اسحاق پیر و نابینا شد، دو فرزند به نام عیسو و یعقوب داشت که عیسو را فرستاد برای شکار آهو تا او را برکت دهد، اما چون مادرشان یعقوب را بیشتر دوست داشت به او گفت بز یا گوسفندی را بکش و خورشتی بساز و آن‌را نزد اسحاق ببر تا تو را برکت دهد و این‌چنین شد که یعقوب آن‌را پیش پدرش برد و اسحاق او را با عیسو اشتباه گرفت و او را به پیامبری رساند. حال سؤال بنده این است که؛ الف. مگر پیامبری از جانب خدا نیست؟ ب. چرا این کتاب‌های تاریخ معتبر این مطالب بی‌ارزش و نادرست را نوشته‌اند؟
پاسخ اجمالی
حضرت اسحاق(ع) علاوه بر حضرت یعقوب(ع)، فرزند دیگری داشت که او را «عیسو» یا «عِساو» می‌خواندند.[1] این اسم در برخی کتاب‌های عربی؛‌ به صورت «عیص»،[2] «عیصو» و «عیصاب»[3] نیز خوانده شده است. عیسو با آن‌که همزاد یعقوب بود، ولی به دلیل آن‌که تولدش اندکی قبل از برادرش بود، فرزند اول پدر خود خوانده می‌شد و به همین جهت، حق نخست‌زادگی را داشت؛ حقی که در کتاب مقدس یهود، و در میان مردم آن زمان و جامعه یهود اهمیت بسیار بالایی داشت. عیسو دارای همسرانی بود که یکی از آنان دختر عمویش حضرت اسماعیل(ع) بود؛ از این‌رو، وی در زمره افرادی قرار گرفت که اسماعیل(ع) قبل از وفات خود به آنان وصیت کرده است.[4]
از نسل عیسو، اقوام بسیاری به‌وجود آمدند و پیامبرانی مانند حضرت ایوب(ع) را نیز از نسل او دانسته‌اند.[5]
منابع اسلامی، از عیسو اندک سخن گفته‌اند، اما در مقابل، تورات به تفصیل از او یاد کرده است. بیشتر آنچه در تورات نقل شده، پیرامون حق نخست‌زادگی عیسو و گرفتن آن حق توسط یعقوب، و حیله یعقوب برای به‌دست آوردن برکت از پدرش اسحاق می‌باشد که دست کم، قسمت‌های اخیر آن غیر قابل قبول و خلاف مبانی اسلامی و خلاف شئون پیامبران است و پیامبری و امامت چیزی نیست که با حیله و تدبیر به دست آید!
با این وجود، برخی از مورّخان اسلامی به نقل از تورات، به نقل این ماجرا در تألیفات خود اقدام کرده‌اند.[6] برخی دیگر نیز بدون استناد به تورات، کلیات این داستان را نقل کرده‌اند.[7] البته مشخص است که آنها نیز این مطلب را از تورات گرفته‌اند، نه از منابع اسلامی. بر این اساس، ما این داستان را از اسرائیلیاتی می‌دانیم که قابل پذیرش نیست.
در پایان – بدون پذیرش این داستان – برای اطلاع کاربران محترم به خلاصه‌ای از آن به نقل از تورات اشاره می‌کنیم:
«اسحاق به درگاه خداوند در حق زنش که نازا بود استغاثه کرد، خداوند استغاثه او را اجابت کرد. پس زنش باردار شد. ... هنگام زاییدن فرا رسید و اینک در شکمش دوقلو بود. اولی سرخ‌فام (سرخ‌رو) بیرون آمد. [بدن] او تمام پشمالو چون عبای پشمین بود اسمش را عِساو (عیسو) نهادند. بعد از آن برادرش که دستش را بر پاشنه عِساو (عیسو) گرفته بود بیرون آمد اسمش را یَعقُوو (یعقوب) نهاد. ییصحاق (اسحاق) هنگام تولد آنها شصت ساله بود. این کودکان بزرگ شدند. عیسو مرد شکارچی ماهر، مرد صحرایی بود و یعقوب مردی ساده دل، چادرنشین و اهل مطالعه ... هنگامی که یعقوب آش می‌پخت، عیسو از صحرا آمد و خسته بود. عیسو به یعقوب گفت: من خسته هستم اکنون از این (آش) قرمز به ‌من بخوران ... یعقوب گفت: فعلاً نخست‌زادی‌ات را به من بفروش. عیسو پیش خود گفت: من دارم می‌میرم، نخست‌زادگی به چه کار من می‌آید ... عیسو قسم خورد و نخست‌زادی‌اش را به یعقوب فروخت».[8]
«... نظر به این‌که اسحاق پیر شده و دید چشمانش ضعیف گشته بود عیسو پسر بزرگش را صدا زده به او گفت: پسرم! ...اینک پیر شده‌ام. روز درگذشتن خود را نمی‌دانم. اکنون وسایلت؛ ترکش و کمانت را بردار، به صحرا بیرون رفته برای من شکار کن. غذاهای لذیذی همان‌طور که دوست می‌دارم درست کن و برایم بیاور تا بخورم و قبل از این‌که فوت کنم؛ جانم تو را دعا نماید. همسر اسحاق صحبتشان را شنید ... عیسو برای شکار کردن و آوردن شکار به صحرا رفت. پس ریوقا (همسر اسحاق) به پسر خود یعقوب چنین گفت: ... اکنون پسرم! به آنچه که به تو دستور می‌دهم، به حرفم گوش بده. حالا پیش گوسفندان برو و از آن‌جا دو بزغاله خوب برایم بیاور تا از آنها غذاهای لذیذ برای پدرت همان‌طور که دوست می‌دارد، درست کنم. برای پدر بیاور تا بخورد، و قبل از فوتش تو را دعا کند. یعقوب به مادر خود گفت: عیسو برادرم مردی پرمو است و من مردی بی‌مو هستم. شاید پدرم لمسم کند و به نظرش آید که خواسته‌ام گولش بزنم و موجبات نفرین شدن خود را فراهم کنم و نه دعا. مادرش به او گفت: پسرم نفرینت برای من، فقط به حرف من گوش بده و برو [بزغاله‌ها را] بیاور ... غذا آماده شد ... ریوقا آن لباس‌های دلپسند عیسو، را که در خانه نزد او بود، برداشته بر تن یعقوب پسر کوچکش پوشاند. و پوست‌های بزغاله را بر دستان و بخش بی‌موی گردن او پوشاند. غذاهای لذیذ و نانی را که تهیه کرده بود به‌دست یعقوب پسر خود داد. یعقوب نزد پدر آمده گفت: ... من عیسو نخست‌زاده‌ات هستم. آنچه به من گفتی انجام دادم لطفاً برخیز بنشین و از شکارم بخور تا جانت دعایم کند. اسحاق به پسر خود گفت: پسرم! چه شد که به این زودی شکار پیدا کردی؟ گفت: چون که خداوند خالقت در برابرم قرار داد. اسحاق به یعقوب گفت: پسرم! لطفاً جلو بیا لمست کنم آیا تو پسرم عیسو هستی یا نه؟ ... اسحاق او را لمس نموده گفت: صدا از آن یعقوب است و دست‌ها، دست‌های عیسو. ... گفت: ... تا از شکار پسرم بخورم از جانم دعایت کند. پیش او برد و اسحاق خورد. شراب برایش آورد نوشید. اسحاق پدرش به او چنین دعا کرد: خداوند شبنم از آسمان و چربی‌های زمین و فراوانی غله و شیره به تو بدهد. اقوام، تو را خدمت کنند و ملل در برابر تو سر تعظیم فرود آورند. آقای برادرانت باشی. فرزندان مادرت در برابر تو کرنش کنند. نفرین کنندگانت ملعون و برکت کنندگانت متبارک باشند ... همین‌که اسحاق دعا کردن یعقوب را تمام کرد، به محض این‌که یعقوب از پیش روی پدر خارج شد عیسو برادرش از شکار برگشت. او هم غذاهای لذیذی درست کرده برای پدر آورد. به پدر خود گفت: پدر برخیز از شکار پسرت بخور تا جانت مرا دعا کند. اسحاق، ... به او گفت: تو کیستی؟ گفت: من عیسو پسر نخست‌زاده‌ات هستم. اسحاق دچار اضطراب شدید شد. گفت: پس آن‌که شکار کرده برایم آورد و قبل از آن‌که تو بیایی از همه چیز خوردم و وی را دعا نمودم، چه کسی بود؟! زمانی که عیسو سخنان پدر را شنید، فریاد بلند و تلخی برآورد و به پدر خود گفت: پدرم! مرا هم دعا کن. گفت: برادرت با تدبیر آمد و دعایت را گرفت ... عیسو صدایش را بلند کرده گریست. اسحاق پدرش جواب داده به او گفت: اینک مسکن تو از زمین چربی‌دار باشد و از شبنم آسمان از بالا بهره‌مند گردی. و با شمشیرت زندگی کن و برادرانت را خدمت نمایی. چنین شود که [هرگاه برادرت از انجام وظایف دینی خود سر باز زند] با او درخواهی افتاد و یوغش را از گردنت بازخواهی کرد ... ریوقا یعقوب را صدا زد و به او گفت:‌ اینک عیسو برادرت به خود دلخوشی می‌دهد که تو را بکشد. پس اکنون پسرم به حرف من گوش کن و برخیز به حاران نزد لاوان برادرم فرار کن. چند سالی پیش او بمان تا خشم برادرت فرونشیند. تا غضب برادرت از تو برگردد و آنچه را با او کردی فراموش کند و [آن‌گاه] من [فردی را] فرستاده تو را از آن‌جا خواهم آورد».[9]
 

[1]. پیدایش، 27: 1 (ترجمه انجمن کلیمیان ایران).
[2]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 80، بیروت، دار صادر، 1385ق.
[3]. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون‏)، تحقیق، خلیل شحادة، ج 2، ص 31، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، 1408ق.
[4]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 1، ص 314، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1387ق.
[5]. مسعودی، علی بن حسین، إثبات الوصیة للإمام علی بن أبی‌طالب، ص 51، قم، انتشارات انصاریان، چاپ سوم، 1384ش.
[6]. ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 1، ص 194، بیروت، دارالفکر، 1407ق؛ ابن عبرى ملطی، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، تحقیق، صالحانى یسوعى، انطون، ص 15، بیروت، دارالشرق، چاپ سوم، 1992م.
[7]. یعقوبی، احمد بن أبی‌یعقوب‏، تاریخ الیعقوبی، ج 1، ص 28 - 29، بیروت، دار صادر، چاپ اول، بی‌تا.
[8]. پیدایش، 25؛ 21: 34.
[9]. پیدایش، باب 27.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها