جستجوی پیشرفته
بازدید
7733
آخرین بروزرسانی: 1397/12/01
خلاصه پرسش
آیا می‌توان برای «جن» جنس و فصل منطقی ارائه داد؟ آیا شیطنت می‌تواند فصل گروهی از جن باشد که نوع آن در ابتدای خلقت با این فصل تحصل پیدا کرده باشد؟
پرسش
آیا می‌توان برای «جن» جنس و فصل منطقی ارئه داد؟ آیا شیطنت می‌تواند فصل گروهی از جن باشد که نوع آن در ابتدای خلقت با این فصل تحصل پیدا کرده باشد؟
پاسخ اجمالی
شناخت حقیقت اشیا و آگاهی بر جنس و فصل واقعی آنها، بسیار دشوار است. بویژه موجوداتی مانند جن که غیر  محسوس هستند؛ به همین جهت تعریفهای متعددی از جن شده است که شاید بهترین آنها تعریف ملا صدرا باشد: جن نفوسی هستند که به اجرامی تعلق دارند که عنصر هوا و آتش یا دود بر آن غلبه دارد و علوم و ادراکات آنها از جنس علوم و ادراک وهمی انسان است. در مورد خیر و شر بودن جنیان به نظر میرسد هر چند جنیان دارای انواع و اصناف مختلف هستند، ولی خیر و شر بودن آنها به اراده و اختیارشان بر میگردد نه به نوع و جنس آنان.
پاسخ تفصیلی
تعریف جن
شناخت حقیقت اشیا و آگاهی بر جنس و فصل واقعی آنها اگر غیر ممکن نباشد، بسیار دشوار است؛ زیرا جنس و فصل دو جزء جوهری اشیا هستند، در حالیکه شناخت ما غالباً از طریق حواس ظاهری صورت میگیرد و حواس ظاهری نیز توان ادراک عوارض اشیا را دارند؛ از اینرو غالباً در تعاریف عوارض عام را به جای جنس، و عوارض مختصه را به جای فصل قرار میدهند. البته از آنجا که اعراض بدون جوهر قابل تحقق نیستند، عقل به صورت کلی حکم میکند که در ورای این عوارض، جواهری وجود دارند.[1] باید در نظر داشت مشکلی که بیان شد مربوط به موجوداتی است که محسوس و قابل مشاهده هستند؛ بنابراین در مورد موجوداتی مانند جن که نام آن حکایت از مخفی و غیر مشاهد و محسوس بودن است،[2] مشکل دو چندان خواهد بود؛ به جهت مشکل بودن شناخت جنس و فصل جن، اندیشمندان و فیلسوفان تعریفهای متعددی از جن ارائه کردند:
1. حکیم فارابی در تعریف جن گفت: جن موجود زندهای است که ناطق و مردنی نیست.[3]
2. ابوعلی سینا جن را چنین تعریف کرد: جن حیوانی است از جنس هوا که ناطق است و دارای جرم شفاف است و میتواند به شکلهای مختلف در آید.[4]
3. جن جسم آتشینی است که به اشکال مختلف در میآید.[5]
4. جن نه از اجسام حسی است و نه حلول کننده در اجسام است، بلکه جوهر غیر قابل تجزیه و قائم به ذات است.[6]
5. بعضى گمان کرده‏اند جنّ عبارت از ارواح مجرّدى است که بین خدا و انسان قرار دارد.[7]
6. جنّ عبارت از ارواح نازل‏تر از فرشتگان است؛ یعنى از عقول مفارق و نفوس فلکى عالى است.[8]
7. برخی گفته‏اند: عاقلان سه گروه‏اند: فرشتگان، جن، انسان. فرشتگان از نور آفریده شده‏اند، انسان از گل و جن از آتش.[9]
8. پارهای بر این باورند که جن داراى چهار نوع مختلف است: عنصرى، آتشى، هوائى، خاکى.[10]
9. جن بر دو گونه است: یکى جن تمام روحانى که از حواس پنهان است و در مقابل انس قرار دارد و بنابر این شامل فرشتگان و شیاطین مى‏شود. دوم جنى که بخشى از آن روحانى است.[11]
10. میرداماد میگوید: «به اعتقاد حکمای اسلام، جن نه جسم است و نه جسمانی، بلکه موجودی مجرد و مخالف با ماهیت نفوس بشری است که به پیکری آتشی و هوایی تعلق میگیرد، و قدرت بر تصرف در این عالم را دارد.[12]
11. صدر المتألهین بر این باور است که جن نفوسی هستند که به اجرامی تعلق دارند که عنصر هوا و آتش یا دود بر آن غلبه دارد و علوم و ادراکات آنها از جنس علوم و ادراک وهمی انسان است.[13]
جمع بندی
ملا صدرا در یک جمعبندی میگوید: همه‌ی حکیمان بر این اتفاق دارند که جنس جن از اجسام کثیف و دارای جرم که مثل انسان و حیوان باشد نیست. و در مجموع میتوان گفت دو نظریه در مورد جنس و فصل جن وجود دارد:
الف) جن از اجسام هوائی است که میتواند به اشکال مختلف در آید و دارای عقل و فهم است و قدرت بر انجام کارهای سخت دارد.
ب) جن موجود مجرد است. البته از آنجا که مجردات انواع و اقسامی دارند، جن در مرتبه دهم مجردات است که به آنها ارواح سفلیه میگویند که در اجسام جمادی و نباتی و حیوانی که در این عالم وجود دارند، تصرف میکنند.[14]
گفتنی است که ابن سینا معتقد است؛ جن حیوانی است از جنس هوا که ناطق است .... بنابر این تعریف، انسان و جن از نظر جنس و فصل متحد خواهند بود؛ چون حیوان و ناطق در تعریف هر دو اخذ شده است؛ در این صورت برای تمایز جوهری بین انسان و جن به مشکل بر میخوریم؛ برای حل این مشکل با بهرهگیری از سخن صدر المتألهین که گفته بود علوم و ادراکات جنیان از جنس علوم و ادراک وهمی انسان است،[15] میتوان گفت فصل ممیز انسان و جن در این است که انسان قدرت بر ادراکات کلی و عقلی دارد، ولی سقف ادراک جن وهم است.
توضیح اینکه، مقصود از ناطق در این تعاریف قدرت بر فهم و ادراک است؛ فهم و ادراک مفهوم گسترده دارد و دارای شدت و ضعف است؛ از مرتبه‌ی پایین در جمادات و نباتات شروع میشود تا به بالاترین مرتبه، یعنی مرتبه‌ی ادراکات عقلی و مفاهیم کلی عقلی میرسد. قدرت بر ادراکات مفاهیم کلی عقلی مخصوص انسان است؛ و سقف ادراک اجنه، وهم است و قدرت ادراک عقلی ندارند.
اما این پرسش که آیا شیطنت میتواند فصل گروهی از جن باشد که نوع آن در ابتدای خلقت با این فصل تحصل پیدا کرده باشد؟
باید گفت شناخت انواع و اصناف جن نیز دشوار است؛[16] اما شاید بتوان گفت هر چند جنیان دارای انواع و اصناف مختلف هستند، ولی خیر و شر(بد یا خوب بودن) آنها نیز به اراده و اختیارشان[17] بر میگردد نه به نوع و جنس آنان.[18]
 
[1]. ر. ک: شیخ الرئیس ابن سینا، التعلیقات، ص 34، بیروت، مکتبة الاعلام الاسلامى، 1404ق.
[2]. قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، واژه «شطن»؛ ر. ک: پاسخ 138.
[3]. «سئل فیما رآه  بعض العوامّ فی معنى الجنّ، و سأله عن ماهیته؟ فقال: إنّ  الجنّ حیّ غیر ناطق غیر مائت؛ و ذلک على ما توجبه القسمة/ التی یتبیّن منها حدّ الإنسان المعروف عند الناس؛ أعنی الحیّ الناطق المائت. و ذلک أنّ الحیّ منه ناطق مائت؛ و هو الإنسان، و منه ناطق غیر مائت و هو الملک، و منه غیر ناطق مائت و هو البهائم، و منه غیر ناطق غیر مائت و هو الجنّ. فقال السائل: الذی فی القرآن مناقض لهذا؛ و هو قوله اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا: إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً. و الذی هو غیر ناطق کیف یسمع و کیف یقول؟ فقال: لیس ذلک بمناقض؛ و ذلک أنّ السمع و القول یمکن أن یوجد للحیّ من حیث هو حیّ؛ لأنّ القول و التلفّظ غیر التمییز الذی هو النّطق، و ترى کثیرا من البهائم لا قول لها و هی حیّة. و صوت الإنسان مع هذه المقاطع هو له طبیعیّ من حیث هو حی بهذا/ النوع، کما أنّ صوت کلّ نوع من أنواع الحیّ لا یشبه صوت غیره من الأنواع. کذلک هذا الصوت، بهذه المقاطع، الذی للإنسان مخالف لأصوات غیره من أنواع الحیوان.
و أمّا قولنا غیر مائت؛ فالقرآن یدلّ  بذلک قوله تعالى: رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ؛ قالَ فَإِنَّکَ  مِنَ الْمُنْظَرِینَ». الفارابى، ابونصر، الاعمال الفلسفیة، ص 315، بیروت، دار المناهل، چاپ اول، 1413ق؛ جعفر آل یاسین، الفارابى فى حدوده و رسومه، ص 186، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، 1405ق.
[4]. «هو حیوان هوائى ناطق مشفّ الجرم  من شأنه أن یتشکل بأشکال مختلفة لیس هذا رسمه بل معنى اسمه». شیخ الرئیس ابن سینا، رسائل ابن سینا، ص 103، قم، بیدار، 1400ق.
[5]. «الملک جسم نورانى علوى یتشکل باشکال مختلفة سوى الکلب و الخنزیر، و الجن جسم نارى سفلى یتشکل باشکال مختلفة حتى الکلب و الخنزیر و الروح جوهر مجرد یتعلق بالبدن کتعلق ماء الورد بالورد». مولى عبد الله بن شهاب الدین الحسین الیزدى، الحاشیة على تهذیب المنطق، ص 177 و  178، قم، موسسة النشر الاسلامى، چاپ دوم، 1412ق.
[6]. ر. ک: الشهرزورى، شمس الدین، رسائل الشجرة الالهیة فى علوم الحقایق الربانیة، ص 676، تهران، موسسه حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول، 1383ش.
[7]. جمیل صلیبا، مترجم، صانعى دره بیدى، منوچهر، فرهنگ فلسفى، ص 288، تهران، حکمت، چاپ اول، 1366ش.
[8]. همان.
[9]. همان.
[10]. همان.
[11]. همان.
[12]. میرداماد، محمدباقر، القبسات، تحقیق، محقق، مهدی، ص 403، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1374ش.
[13]. صدر المتألهین، مفاتیح الغیب، ص 229، تهران، موسسه تحقیقات فرهنگى، چاپ اول، 1363ش.
[14]. «ثم هذه الموجودات قد تکون عالیة مقدسة عن تدبیر الأجسام بالکلیة و هی الملائکة المقربون کما قال وَ مَنْ عِنْدَهُ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ (انبیا، 19) و یلیها مرتبة الأرواح المتعلقة بتدبیر الأجسام و أشرفها حملة العرش کما قال وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَةٌ (الحاقه، 17) و المرتبة الثانیة الحافون حول العرش کما قال وَ تَرَى الْمَلائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ (الزمر، 75) و المرتبة الثالثة ملائکة الکرسی و المرتبة الرابعة ملائکة السماوات طبقة فطبقة و المرتبة الخامسة ملائکة کرة الأثیر و المرتبة السادسة ملائکة الهواء الذی هو کرة النسیم و المرتبة السابعة ملائکة کرة الزمهریر و المرتبة الثامنة الأرواح المتعلقة بالبحار  و المرتبة التاسعة المتعلقة بالجبال و المرتبة العاشرة الأرواح السفلیة المتصرفة فی هذه الأجسام الجمادیة و النباتیة و الحیوانیة الموجودة فی هذا العالم و على کلا القولین فهذه الأرواح قد تکون مشرفة إلهیة خیرة سعیدة فهی المسماة بالصالحین من الجن و قد تکون کدرة شریرة شقیة و هی المسماة بالشیاطین. همان، ص183.
[15]. برای اطلاع بیشتر از معنای وهم و انواع ادراک، ر. ک پاسخ: 32002.
[16]. ر. ک: القبسات، ص 671 و 672.
[17]. ر. ک: 38949.
[18]. ر. ک: 26895، 138.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها