9042
«یقین» در لغت، به معنای شک نداشتن در یک امر و محقّق بودن آن است.
در منطق و فلسفه؛ یقین دارای دو معنا است: یکی «یقین به معنای اعم» که عبارت است از: «قطع به چیزی» (که گاه ممکن است منطبق با واقع نباشد) و دیگری «یقین به معنای اخص» که عبارت است از: «علم قطعی مطابق با واقع» و یا «علم به چیزی همراه با قطع به اینکه خلاف آن هرگز صحیح نخواهد بود».
راه به دست آوردن یقین در منطق استفاده از «برهان» است. برهان، قیاسی است که مقدمات آن از قضایای یقینی و به اصطلاح «یقینیات» باشند. یقینیات گزارههایی هستند که علاوه بر قطع به درستی آنها، احتمال خلاف در آنها منتفی است و عبارتاند از: اولیات، مشاهدات، مجربات، متواترات، حدسیات و فطریات.
بنابر این، یقینیات طبق اصطلاح منطقی و فلسفی، دارای اقسامی است و درجات آنها یکسان نیست؛ زیرا بدیهیات اوّلی در نظر اهل منطق دارای بالاترین رتبه یقین است.
اما طبق آنچه عارفان و اهل شهود از علم و یقین گفتهاند، یقین دارای سه مرتبه است که یقین مرتبه پایینتر، خصوصیات و علائم یقین مرتبه بالاتر را ندارد. این سه مرتبه عبارتاند از «علم الیقین»، «عین الیقین» و «حق الیقین».
گاهى انسان آثار و علائم چيزى را مشاهده میکند و یا با کمک استدلال، حقیقت ثابتی را مییابد. گاهی هم علاوه بر استدلال عقلی، با روح و جان نیز آنرا مییابد و گاهی نه تنها با چشم دل آنرا میبیند، بلکه فانی و غرق در حقیقت آن نیز میشود؛ مثلاً در مورد وجود باری تعالی، انسان در ابتدا به وسيله دليل و برهان و از آثار و نشانهها، وجود حضرتش را اثبات میکند که از آن به «علم اليقين» تعبیر میشود. در مرحله بعدی، با تزكيه و تهذيب دل و با صفا و طهارت باطن، با عالم نور ارتباط پیدا کرده، و با چشم دل این حقیقت را میبیند و درک میکند. به اين مرتبه از یقین، «عين اليقين» گفته میشود. در مرتبه بالاتر، انسان چنان فانى در عظمت حق تعالى میشود كه غیر او را در آن مرتبه نمیبیند. از این مرتبه به «حقّ الیقین» تعبیر میشود.