لطفا صبرکنید
بازدید
11614
11614
آخرین بروزرسانی:
1392/06/25
کد سایت
en21928
کد بایگانی
38032
نمایه
بررسی روایت مربوط به آداب قیام، رکوع و سجده
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث|مستحبات نماز
اصطلاحات
رکوع
گروه بندی اصطلاحات
اصطلاحات فقهی - اصولی|سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا روایت مربوط به آداب قیام، رکوع و سجده در نماز صحیح است؟
پرسش
آیا حدیث ذیل صحیح است؟
محمد بن یعقوب، عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، و عن محمد ابن إسماعیل، عن الفضل بن شاذان، و عن محمد بن یحیى، عن أحمد بن محمد کلهم، عن حماد بن عیسى، عن حریز، عن زرارة، عن أبی جعفر(ع) قال: إذا قمت فی الصلاة فلا تلصق قدمک بالاخرى دع بینهما فصلاً إصبعاً أقل ذلک إلى شبر أکثره، و أسدل منکبیک، و أرسل یدیک، و لا تشبک أصابعک، و لیکونا على فخذیک قبالة رکبتیک، و لیکن نظرک إلى موضع سجودک، فاذا رکعت فصف فی رکوعک بین قدمیک تجعل بینهما قدر شبر، و تمکن راحتیک من رکبتیک، و تضع یدک الیمنى على رکبتک الیمنى قبل الیسرى، و بلع أطراف أصابعک عین الرکبة، و فرج أصابعک إذا وضعتها على رکبتیک فان وصلت أطراف أصابعک فی رکوعک إلى رکبتیک أجزأک ذلک، و أحب إلی أن تمکن کفیک من رکبتیک فتجعل أصابعک فی عین الرکبة وتفرج بینهما، و أقم صلبک و مد عنقک، و لیکن نظرک إلى بین قدمیک، فإذا أردت أن تسجد فارفع یدیک بالتکبیر و خر ساجداً و ابدأ بیدیک فضعهما على الأرض قبل رکبتیک تضعهما معاً و لا تفترش ذراعیک افتراش السبع ذراعیه، و لا تضعن ذراعیک على رکبتیک و فخذیک، و لکن تجنح بمرفقیک، و لا تلزق کفیک برکبتیک، و لکن تحرفهما عن ذلک شیئاً، و ابسطهما على الأرض بسطاً، و اقبضهما إلیک قبضاً، و إن کان تحتهما ثوب فلا یضرک، و إن أفضیت بهما إلى الأرض فهو أفضل، و لا تفرجن بین أصابعک فی سجودک، و لکن ضمهن جمیعاً قال: و إذا قعدت فی تشهدک فألصق رکبتیک بالأرض و فرج بینهما شیئاً، و لیکن ظاهر قدمک الیسرى و ألیتاک على الأرض، و أطراف إبهامک الیمنى على الأرض، و إیاک و القعود على قدمیک فتتأذى بذلک، و لا تکون قاعداً على الأرض فیکون إنما قعد بعضک على بعض فلا تصبر للتشهد و الدعاء. و رواه الشیخ بإسناده عن محمد بن یعقوب، مثله.
پاسخ اجمالی
با توجه به راویان این حدیث؛ میتوان آنرا معتبر و صحیح دانست. برای دیدن گزارشی از راویان؛ به پاسخ تفصیلی مراجعه شود.
پاسخ تفصیلی
بررسی سندی روایت مذکور که درباره آداب ظاهری نماز است، و کلینی آنرا در «الکافی» آورده، به شرح زیر است:
«عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: إِذَا قُمْتَ فِي الصَّلَاةِ فَلَا تُلْصِقْ قَدَمَكَ بِالْأُخْرَى ...».[1]
ترجمه حدیث:
امام باقر(ع) به زراره فرمود: «در حال قيام، پايت را به هم مچسبان، بلكه حداقل سه بند انگشت و حداكثر يک وجب ميان دو قدم فاصله بينداز. شانههايت را فرو انداز و دستها را به طور آزاد رها كن. مشت را گره مكن. دو كف دست را روى ران و بالاى زانو قرار بده و به محل سجدهات نگاه كن.
در حال ركوع، پاهايت را در یک خط قرار ده و ميان دو پا يک وجب فاصله بگذار، دو كف دست را بر روى زانوها گذاشته؛ و موقع ركوع دست راست خود را قبل از دست چپ بر روى زانو بگذار و انگشتان دست را باز كن و زانو را در مشت بگير.
به هنگام ركوع، موقعى كه انگشت دستها به سر زانو برسد، حداقل ركوع، حاصل میشود، اما دوست دارم كف دستها را بر روى زانو استوار كنى و انگشتها را از هم باز كنى. و نيز، پشت خود را قوز مكن و گردن خود را صاف و كشيده نگهدار. و چشم خود را روى پاهايت بينداز.
به هنگام سجده، با گفتن اللَّه اكبر، دست ها را بلند كن و بعد از اللَّه اكبر خود را به خاک بينداز: ابتدا دستها را با هم بر زمين بگذار و بعد از آن زانوها را. در حال سجده، ساعد خود را همانند درندگان بر زمين فرش مكن، بر روى زانوها نيز، مگذار و نه روى رانها، بلكه همانند مرغى كه میخواهد پرواز كند، بازوها را از بدنت جدا نگهدار. دستها را در كنار زانوها بر زمين مگذار و نه در كنار صورتت، بلكه حد وسط و برابر شانههايت بر زمين بگذار، آنجا كه از خط مستقيم زانوها به خارج منحرف باشد. به هنگام سجده دوم، دستها را به طرف زمين دراز كن و چون برخاستى، آرام به سوى خود جمع كن.
اگر به هنگام سجده، دستها را بر روى فرش بگذارى، مانعى ندارد ولى بهتر آن است كه دستها را نيز بر خاک بنهى. در حال سجده، انگشتها را باز مكن، بلكه به هم بچسبان. در حال تشهد، هر دو زانو را به زمين بچسبان و تا حدى ميان هر دو زانو فاصله بينداز: به اين صورت كه پشت پاى چپ روى زمين باشد و پشت پاى راست، روى كف پاى چپ قرار بگيرد. باسن بايد روى زمين باشد و انگشت بزرگ پاى راست بر روى زمين استوار بماند. مبادا بر روى پاهايت بنشينى كه هم در فشار و آزار باشى و هم بر روى زمين ننشسته باشى، بلكه رانها بر روى ساقها و باسن بر روى قدمها نشسته باشد، و در نتيجه آمادگى تشهد و دعاى كافى را از دست بدهى».
سند این روایت دارای پیچیدگی است به طوری که سه سند با هم ادغام شده است که به تفکیک نوشته میشود:
سند اول: محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن حماد بن عیسی عن حریز عن زراره عن ابی جعفر(ع) قال: ...
سند دوم: محمد بن یعقوب عن محمد بن إسماعيل عن الفضل بن شاذان عن حماد بن عيسى عن حريز عن زرارة عن أبي جعفر(ع) قال: ....
سند سوم: محمد بن یعقوب عن محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد عن حماد بن عيسى عن حريز عن زرارة عن أبی جعفر(ع) قال: ...
ابتدا راویان واقع شده در سندها بررسی و سپس حکم نهایی درباره هر سند بیان میشود:
1. علی بن ابراهیم به هاشم قمی: نجاشی وی را انسان مورد اعتماد و ثقه در حدیث میشناسد و میگوید: وی کتابهایی هم تألیف کرده است.[2]
2. پدر علی بن ابراهیم؛ یعنی ابراهیم بن هاشم: وی از محدثین بزرگی است که احادیث زیادی در منابع حدیثی از او بر جا مانده است. اشخاصی مانند علامه حلی[3] و علامه محسن امین[4] وی را از ثقات و بزرگان حدیث دانستهاند.
3. حماد بن عیسی: مشهور به «غریق جحفه» از اصحاب امام موسی بن جعفر(ع) است که ثقه و مورد اعتماد و داری کتاب است.[5]
4. محمد بن اسماعیل بندقی نیشابوری: درباره وی مطلبی وجود ندارد و مدح یا ذمی وارد نشده است، تنها شیخ طوسی ایشان را جزو محدّثینی آورده که به طور مستقیم از ائمه اطهار(ع) حدیث نقل نکردهاند.[6] اما با توجه به کثرت نقل شیخ کلینی از او که در کتب اربعه به حدود هشتصد و هشت روایت میرسد، حکم به ثقه بودنش دور از ذهن نیست.
5. فضل بن شاذان: وی در میان اصحاب ما بزرگتر از آن است که وصف شود. نجاشی درباره او میگوید: «پدر وی از اصحاب یونس بود، او از امام جواد(ع) و گفته شده از امام رضا(ع) روایت کرده است. وی ثقه و از فقها و متکلمین اصحاب ما است که دارای جلالت و شأن است و مشهورتر از آنکه بخواهیم او را وصف کنیم».[7]
6. محمد بن یحیی العطار: نجاشی از او به عنان شیخ و بزرگ اصحاب امامیه در زمان خودش یاد میکند که ثقه و مورد اعتماد است.[8]
7. احمد بن محمد بن عیسی: وی از کسانی است که امام رضا(ع) را ملاقات کرده و از امام جواد و امام هادی(ع) روایت نقل میکند. او از عده زیادی از شاگردان مکتب اهل بیت(ع) اخذ روایت کرده است و عده زیادی نیز از او اخذ حدیث داشتهاند به حدی که روایات او در کتب اربعه، به حدود 2300 مورد میرسد.[9] بنابر این، او از بزرگان محدثین است.
8. حریز بن عبدالله سجستانی: وی اصالتاً کوفی است که در سیستان کنونی سکنا گزید. او کثیر الروایة بوده (زیاد روایت نقل کرده) و مورد اعتماد است.[10]
9. زراره: وی از بزرگان اصحاب ائمه(ع) بوده است که دارای جایگاهی بسیار رفیع در بین محدثین و راویان است.[11]
با توجه به راویانی که اعتبار و وثاقت آنان گفته شد؛ هر سند به تنهایی مورد بررسی قرار میگیرد:
سند اول: سند معتبری است، اگر چه توثیق ابراهیم بن هاشم توسط علامه حلی نظر اجتهادی ایشان است.
سند دوم: معتبر است، اگر چه درباره محمد بن اسماعیل، توثیق خاصی نرسیده است.
سند سوم: این سند از بیشترین درجه اعتبار برخوردار است و تمام افراد موجود از اجلاء و بزرگان محدثیناند.
بنابراین؛ حدیث مورد نظر از جهت سندی و متنی صحیح و معتبر است.
«عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: إِذَا قُمْتَ فِي الصَّلَاةِ فَلَا تُلْصِقْ قَدَمَكَ بِالْأُخْرَى ...».[1]
ترجمه حدیث:
امام باقر(ع) به زراره فرمود: «در حال قيام، پايت را به هم مچسبان، بلكه حداقل سه بند انگشت و حداكثر يک وجب ميان دو قدم فاصله بينداز. شانههايت را فرو انداز و دستها را به طور آزاد رها كن. مشت را گره مكن. دو كف دست را روى ران و بالاى زانو قرار بده و به محل سجدهات نگاه كن.
در حال ركوع، پاهايت را در یک خط قرار ده و ميان دو پا يک وجب فاصله بگذار، دو كف دست را بر روى زانوها گذاشته؛ و موقع ركوع دست راست خود را قبل از دست چپ بر روى زانو بگذار و انگشتان دست را باز كن و زانو را در مشت بگير.
به هنگام ركوع، موقعى كه انگشت دستها به سر زانو برسد، حداقل ركوع، حاصل میشود، اما دوست دارم كف دستها را بر روى زانو استوار كنى و انگشتها را از هم باز كنى. و نيز، پشت خود را قوز مكن و گردن خود را صاف و كشيده نگهدار. و چشم خود را روى پاهايت بينداز.
به هنگام سجده، با گفتن اللَّه اكبر، دست ها را بلند كن و بعد از اللَّه اكبر خود را به خاک بينداز: ابتدا دستها را با هم بر زمين بگذار و بعد از آن زانوها را. در حال سجده، ساعد خود را همانند درندگان بر زمين فرش مكن، بر روى زانوها نيز، مگذار و نه روى رانها، بلكه همانند مرغى كه میخواهد پرواز كند، بازوها را از بدنت جدا نگهدار. دستها را در كنار زانوها بر زمين مگذار و نه در كنار صورتت، بلكه حد وسط و برابر شانههايت بر زمين بگذار، آنجا كه از خط مستقيم زانوها به خارج منحرف باشد. به هنگام سجده دوم، دستها را به طرف زمين دراز كن و چون برخاستى، آرام به سوى خود جمع كن.
اگر به هنگام سجده، دستها را بر روى فرش بگذارى، مانعى ندارد ولى بهتر آن است كه دستها را نيز بر خاک بنهى. در حال سجده، انگشتها را باز مكن، بلكه به هم بچسبان. در حال تشهد، هر دو زانو را به زمين بچسبان و تا حدى ميان هر دو زانو فاصله بينداز: به اين صورت كه پشت پاى چپ روى زمين باشد و پشت پاى راست، روى كف پاى چپ قرار بگيرد. باسن بايد روى زمين باشد و انگشت بزرگ پاى راست بر روى زمين استوار بماند. مبادا بر روى پاهايت بنشينى كه هم در فشار و آزار باشى و هم بر روى زمين ننشسته باشى، بلكه رانها بر روى ساقها و باسن بر روى قدمها نشسته باشد، و در نتيجه آمادگى تشهد و دعاى كافى را از دست بدهى».
سند این روایت دارای پیچیدگی است به طوری که سه سند با هم ادغام شده است که به تفکیک نوشته میشود:
سند اول: محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن حماد بن عیسی عن حریز عن زراره عن ابی جعفر(ع) قال: ...
سند دوم: محمد بن یعقوب عن محمد بن إسماعيل عن الفضل بن شاذان عن حماد بن عيسى عن حريز عن زرارة عن أبي جعفر(ع) قال: ....
سند سوم: محمد بن یعقوب عن محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد عن حماد بن عيسى عن حريز عن زرارة عن أبی جعفر(ع) قال: ...
ابتدا راویان واقع شده در سندها بررسی و سپس حکم نهایی درباره هر سند بیان میشود:
1. علی بن ابراهیم به هاشم قمی: نجاشی وی را انسان مورد اعتماد و ثقه در حدیث میشناسد و میگوید: وی کتابهایی هم تألیف کرده است.[2]
2. پدر علی بن ابراهیم؛ یعنی ابراهیم بن هاشم: وی از محدثین بزرگی است که احادیث زیادی در منابع حدیثی از او بر جا مانده است. اشخاصی مانند علامه حلی[3] و علامه محسن امین[4] وی را از ثقات و بزرگان حدیث دانستهاند.
3. حماد بن عیسی: مشهور به «غریق جحفه» از اصحاب امام موسی بن جعفر(ع) است که ثقه و مورد اعتماد و داری کتاب است.[5]
4. محمد بن اسماعیل بندقی نیشابوری: درباره وی مطلبی وجود ندارد و مدح یا ذمی وارد نشده است، تنها شیخ طوسی ایشان را جزو محدّثینی آورده که به طور مستقیم از ائمه اطهار(ع) حدیث نقل نکردهاند.[6] اما با توجه به کثرت نقل شیخ کلینی از او که در کتب اربعه به حدود هشتصد و هشت روایت میرسد، حکم به ثقه بودنش دور از ذهن نیست.
5. فضل بن شاذان: وی در میان اصحاب ما بزرگتر از آن است که وصف شود. نجاشی درباره او میگوید: «پدر وی از اصحاب یونس بود، او از امام جواد(ع) و گفته شده از امام رضا(ع) روایت کرده است. وی ثقه و از فقها و متکلمین اصحاب ما است که دارای جلالت و شأن است و مشهورتر از آنکه بخواهیم او را وصف کنیم».[7]
6. محمد بن یحیی العطار: نجاشی از او به عنان شیخ و بزرگ اصحاب امامیه در زمان خودش یاد میکند که ثقه و مورد اعتماد است.[8]
7. احمد بن محمد بن عیسی: وی از کسانی است که امام رضا(ع) را ملاقات کرده و از امام جواد و امام هادی(ع) روایت نقل میکند. او از عده زیادی از شاگردان مکتب اهل بیت(ع) اخذ روایت کرده است و عده زیادی نیز از او اخذ حدیث داشتهاند به حدی که روایات او در کتب اربعه، به حدود 2300 مورد میرسد.[9] بنابر این، او از بزرگان محدثین است.
8. حریز بن عبدالله سجستانی: وی اصالتاً کوفی است که در سیستان کنونی سکنا گزید. او کثیر الروایة بوده (زیاد روایت نقل کرده) و مورد اعتماد است.[10]
9. زراره: وی از بزرگان اصحاب ائمه(ع) بوده است که دارای جایگاهی بسیار رفیع در بین محدثین و راویان است.[11]
با توجه به راویانی که اعتبار و وثاقت آنان گفته شد؛ هر سند به تنهایی مورد بررسی قرار میگیرد:
سند اول: سند معتبری است، اگر چه توثیق ابراهیم بن هاشم توسط علامه حلی نظر اجتهادی ایشان است.
سند دوم: معتبر است، اگر چه درباره محمد بن اسماعیل، توثیق خاصی نرسیده است.
سند سوم: این سند از بیشترین درجه اعتبار برخوردار است و تمام افراد موجود از اجلاء و بزرگان محدثیناند.
بنابراین؛ حدیث مورد نظر از جهت سندی و متنی صحیح و معتبر است.
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 3، ص 334، دارالکتب الاسلامیه،تهران،1407ق.
[2]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 260، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ ششم، 1365ش.
[3]. علامه حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الأقوال، ص 4، دار الذخائر، قم، 1411ق.
[4]. امین عاملی، سید محسن، أعیان الشیعة، ج 2، ص 234، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1406ق.
[5]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الأبواب(رجال طوسی)، محقق و مصحح: قیومی اصفهانی، جواد، ص 334، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ سوم، 1427ق.
[6]. همان، ص 440.
[7]. فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 360.
[8]. همان، ص 353.
[9]. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 3، ص 100، مؤسسه امام صادق(ع)، قم، 1418ق.
[10]. شیخ طوسی، الفهرست، محقق و مصحح: آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص 162، المکتبة المرتضویه، نجف، چاپ اول، بیتا.
[11]. ر.ک: «زراره و امامان»، سؤال 19464.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات