لطفا صبرکنید
بازدید
14410
14410
آخرین بروزرسانی:
1393/01/24
کد سایت
en22167
کد بایگانی
46382
نمایه
صفات خبریه خدای تعالی
طبقه بندی موضوعی
صفات ذاتیه
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
معنای صفات خبریه در خداوند به چه معنا است؟ و دیدگاه دانشمندان شیعی و سنی در اینباره چیست؟
پرسش
معنا و تفسیر صفات خبریه خداوند و نیز دیدگاه دانشمندان شیعی و سنی در اینباره چیست؟
پاسخ اجمالی
مقصود از صفات خبریه، اوصافى است که در آیات قرآن و روایات آمده و مستندى جز دلیل نقلی ندارد. از جمله این صفات میتوان به صفت «ید الله» و «عین الله» اشاره کرد. شیعه -به پیروى از اهل بیت(ع)- معتقد به تنزیه و ابطال تجسیم و تشبیه است. با دقت در آیات یاد شده و نظایر آنها می توان به مفاد حقیقى آنها پى برد؛ مانند اینکه کلمه «ید» کنایه از قدرت خداوند است و مقصود این است که قدرت الهى برترین قدرتها است.
پاسخ تفصیلی
صفات خبریه و تعریفی که از آن ارائه شده است و نظراتی که پیرامون آن داده شده است، یکی از مسائل پر تنش در بین فرقههای کلامی اسلامی است. مقصود از صفات خبریه، اوصافى است که در آیات قرآن و روایات آمده و مستندى جز نقل ندارد.[1] از جمله آیات قرآن که در آن به این صفات اشاره شده؛ میتوان نمونههای ذیل را ذکر کرد:
1. «ید اللَّه» (دست خدا): «إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»؛[2] آنان که با تو بیعت میکنند، با خدا بیعت میکنند. دست خدا بالاى دست آنان است.
2. «وجه اللَّه» (روى خدا): «وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»؛[3] مشرق و مغرب از آنِ خداست. به هر جا که روکنید، آنجا روى خداست.
3. «عین اللَّه» (چشم خدا): «وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا»؛[4] کشتى را در برابر چشم ما و به وحى ما بساز.
4. «استواء بر عرش» (قرار گرفتن بر تخت): «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى»؛[5] خداوند رحمان بر عرش (تخت) قرار گرفت و مسلّط شد.
از جایی که واژههاى این آیات، حکایت از آن دارد که خداوند سبحان جسم یا جسمانى است، لذا مورد اتفاق قرار گرفته که در نسبت دادن این گونه از صفات به خداوند؛ باید به آنچه در قرآن و روایات معتبر وارد شده است؛ بسنده کرد، ولی فرقههای کلامی اسلامی، در تفسیر و تأویل این گونه صفات که در اخبار وارد شده است به اختلاف افتادهاند؛ برخی خداوند را به اجسام و انسان تشبیه کردند که همانند انسان چشم و دست دارد و عدهای این صفات را برای خداوند انکار کردند. متکلمان شیعه نیز -با توجه به روایات- نظری دارند که بیان میشود.
الف. دیدگاه شیعه
شیعه -به پیروى از اهل بیت(ع)- معتقد به تنزیه و ابطال تجسیم و تشبیه است. به اعتقاد شیعه امامیه با دقت در آیات یاد شده و نظایر آنها میتوان به مفاد حقیقى آنها پى برد. کلمه «ید» کنایه از قدرت خداوند است و مقصود این است که قدرت الهى برترین قدرتها است. مقصود از «وجه» ذات الهى است؛ یعنى همه چیز در معرض فنا و زوال است، جز ذات خداوند متعال. استواء بر عرش نیز کنایه از احاطه علم و قدرت خداوند در تدبیر جهان است.
پس نه تنها در صفات یاد شده -که آنها را صفات خبریّه میگویند- باید به اصل تنزیه معتقد بود، بلکه این اصل در همه صفات الهى جارى است؛ مثلاً علم خداوند را نمیتوان علم حصولى و زائد بر ذات او و محدود دانست، بلکه علم خداوند عین ذات خداوند، و حضورى و نامحدود است. همین گونه است قدرت و حیات خداوند که عین ذات او و نامحدود است.
در روایتی امام رضا(ع) میفرماید: «مردم در موضوع توحید ]صفاتی[ دارای سه گرایش شدند: نفی [صفات]، تشبیه [صفات خداوند به صفات جسمانی]، اثبات صفات بدون تشبیه. نفی صفات و تشبیه جایز نیست و آنچه راه مستقیم و روش صحیح است؛ اثبات صفات بدون تشبیه است»؛[6] یعنی این صفات را به گونهای برای خداوند قائل شد، که دچار تشبیه نشویم.
ب. دیدگاه فرقه «صفاتیه»
صفاتیه یکی از فرقههای کلامی بودهاند، که مشهورترین آنان شامل سه طایفهاند: اشاعره، مشبهه، کرامیه.[7] آنان فرقی بین صفات ذات و صفات فعل قائل نبودند و حداقل عدهای از آنان؛ صفات خبریه مانند وجه و ید (صورت و دست) را بدون هیچ تأویلی برای خداوند ثابت میدانستند و تا حد تشبیه در اثبات صفات برای خداوند؛ پیش میرفتند.[8]
ج. دیدگاه فرقه «معطله»
در مقابل صفاتیه؛ معتزله قرار دارند که؛ صفات خبرى را از خدا نفى میکردند، و آنان را «معطله» نامیدند.[9] در عقائد آنان چنین ذکر شده است که صفاتی که مخلوقات بدان متصف میشوند را بر خداوند انکار میکردند.[10]
این، گزارش مختصری بود از نظریات مطرح درباره صفات الهی بویژه صفات خبریه که مورد سؤال است.
1. «ید اللَّه» (دست خدا): «إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»؛[2] آنان که با تو بیعت میکنند، با خدا بیعت میکنند. دست خدا بالاى دست آنان است.
2. «وجه اللَّه» (روى خدا): «وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»؛[3] مشرق و مغرب از آنِ خداست. به هر جا که روکنید، آنجا روى خداست.
3. «عین اللَّه» (چشم خدا): «وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا»؛[4] کشتى را در برابر چشم ما و به وحى ما بساز.
4. «استواء بر عرش» (قرار گرفتن بر تخت): «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى»؛[5] خداوند رحمان بر عرش (تخت) قرار گرفت و مسلّط شد.
از جایی که واژههاى این آیات، حکایت از آن دارد که خداوند سبحان جسم یا جسمانى است، لذا مورد اتفاق قرار گرفته که در نسبت دادن این گونه از صفات به خداوند؛ باید به آنچه در قرآن و روایات معتبر وارد شده است؛ بسنده کرد، ولی فرقههای کلامی اسلامی، در تفسیر و تأویل این گونه صفات که در اخبار وارد شده است به اختلاف افتادهاند؛ برخی خداوند را به اجسام و انسان تشبیه کردند که همانند انسان چشم و دست دارد و عدهای این صفات را برای خداوند انکار کردند. متکلمان شیعه نیز -با توجه به روایات- نظری دارند که بیان میشود.
الف. دیدگاه شیعه
شیعه -به پیروى از اهل بیت(ع)- معتقد به تنزیه و ابطال تجسیم و تشبیه است. به اعتقاد شیعه امامیه با دقت در آیات یاد شده و نظایر آنها میتوان به مفاد حقیقى آنها پى برد. کلمه «ید» کنایه از قدرت خداوند است و مقصود این است که قدرت الهى برترین قدرتها است. مقصود از «وجه» ذات الهى است؛ یعنى همه چیز در معرض فنا و زوال است، جز ذات خداوند متعال. استواء بر عرش نیز کنایه از احاطه علم و قدرت خداوند در تدبیر جهان است.
پس نه تنها در صفات یاد شده -که آنها را صفات خبریّه میگویند- باید به اصل تنزیه معتقد بود، بلکه این اصل در همه صفات الهى جارى است؛ مثلاً علم خداوند را نمیتوان علم حصولى و زائد بر ذات او و محدود دانست، بلکه علم خداوند عین ذات خداوند، و حضورى و نامحدود است. همین گونه است قدرت و حیات خداوند که عین ذات او و نامحدود است.
در روایتی امام رضا(ع) میفرماید: «مردم در موضوع توحید ]صفاتی[ دارای سه گرایش شدند: نفی [صفات]، تشبیه [صفات خداوند به صفات جسمانی]، اثبات صفات بدون تشبیه. نفی صفات و تشبیه جایز نیست و آنچه راه مستقیم و روش صحیح است؛ اثبات صفات بدون تشبیه است»؛[6] یعنی این صفات را به گونهای برای خداوند قائل شد، که دچار تشبیه نشویم.
ب. دیدگاه فرقه «صفاتیه»
صفاتیه یکی از فرقههای کلامی بودهاند، که مشهورترین آنان شامل سه طایفهاند: اشاعره، مشبهه، کرامیه.[7] آنان فرقی بین صفات ذات و صفات فعل قائل نبودند و حداقل عدهای از آنان؛ صفات خبریه مانند وجه و ید (صورت و دست) را بدون هیچ تأویلی برای خداوند ثابت میدانستند و تا حد تشبیه در اثبات صفات برای خداوند؛ پیش میرفتند.[8]
ج. دیدگاه فرقه «معطله»
در مقابل صفاتیه؛ معتزله قرار دارند که؛ صفات خبرى را از خدا نفى میکردند، و آنان را «معطله» نامیدند.[9] در عقائد آنان چنین ذکر شده است که صفاتی که مخلوقات بدان متصف میشوند را بر خداوند انکار میکردند.[10]
این، گزارش مختصری بود از نظریات مطرح درباره صفات الهی بویژه صفات خبریه که مورد سؤال است.
[1]. سبحانی، جعفر، سیمای عقاید شیعه، ترجمه محدثی، جواد، ص 66، نشر مشعر، تهران، 1386ش.
[2]. فتح، 10.
[3]. بقره، 115.
[4]. هود، 37.
[5]. طه، 5.
[6]. «للناس فی التوحید ثلاثة مذاهب: نفی، و تشبیه، و اثبات بغیر تشبیه، فمذهب النفی لا یجوز، و مذهب التشبیه لا یجوز، و السبیل فی الطریقة الثالثة، اثبات بلا تشبیه». شیخ صدوق، التوحید، محقق و مصحح: حسینی، هاشم، ص 101، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1398ق.
[7]. مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص 301، آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ دوم، 1372ش.
[8]. شهرستانی، الملل و النحل، تحقیق: بدران، محمد، ج 1، ص 105، الشریف الرضی، قم، 1364ش.
[9]. رضوانی، علی اصغر، شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، ج 2، ص 513، نشر مشعر، تهران، 1384ش.
[10]. ابن عطیه، جمیل حمود، أبهی المراد فی شرح مؤتمر علماء بغداد، ج 2، ص 152، مؤسسة الأعلمی، بیروت، 1423ق.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات