لطفا صبرکنید
6810
- اشتراک گذاری
در برخی از گزارشهای تاریخی آمده است که تواضع و فروتنى رسول خدا(ص) به اندازهای بود[1] که به مردم توصیه میفرمود رفتارهایی که در برابر پادشاهان ستمگر و مغرور داشتند را در برابر ایشان نداشته باشند:
- شخصی به ملاقات پیامبر(ص) آمد و تنش میلرزید. حضرتشان به او فرمود: چرا از من هراس داری؟! من پادشاه نیستم! من پسر زنى از قریش هستم که گوشت را در آفتاب خشک کرده و مىخورد.[2]
- گروهی از منطقهی حضرموت نزد رسول خدا(ص) آمدند و خطاب به ایشان گفتند: «أبیت اللعن».[3] پیامبر(ص) فرمود: سبحان الله! چنین چیزی را برای پادشاهان میگویند و من پادشاه نیستم؛ بلکه من محمد بن عبدالله(ص) هستم.[4]
- ابوامامه مىگوید: پیامبر خدا(ص) در حالیکه تکیه به عصا داشت بیرون آمد، ما نیز به احترام او بلند شدیم، آنحضرت(ص) فرمود: «مانند عجمها از جا بلند نشوید، و آنطور، تعظیم نکنید».[5]
البته، این روایات نشانگر آن نیست که نباید به پیامبر(ص) احترام گذاشته و در برابر ایشان بلند شد، بلکه محتوای تمامشان این است که نباید در برخورد با ایشان، برخوردی مشابه با پادشاهان ستمگر و مغرور داشت و با ترس و هراس با حضرتشان روبرو شد. به عبارت دیگر، احترام و بلند شدن در برابر افراد میتواند با انگیزههای گوناگون باشد و آن چیزی که نکوهش شده، احترامی ظاهری است که نشانگر اعتقاد باطنی نبوده و تنها به دلیل ترس و یا طمع باشد که در نهایت به متکبر شدن هرچه بیشتر طرف مقابل خواهد انجامید، اما اگر بلند شدن و یا هر نوع احترام ناشی از محبت و اعتقاد باطنی باشد نه تنها ایرادی ندارد، بلکه امری پسندیده است:
در همین راستا رسول خدا(ص) فرمود: «ای مردم، خاندان مرا تا زندهام و پس از آن بزرگ شمارید و آنها را احترام کنید و برترى دهید؛ زیرا روا نیست کسى براى دیگرى از جاى خود برخیزد، مگر براى خاندان من».[6]
همچنین اسحاق بن عمار از امام صادق(ع) در مورد بلند شدن برای احترام دیگران پرسید؟ امام(ع) فرمود: «این کار مکروه است، مگر برای احترام به افراد جهت دینداری آنان».[7] ،[8]
[1]. «عوامل و مؤلفههای موفقیت پیامبران(ع) در پیشبرد رسالت»، 45543.
[2]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق، عطا، محمد عبد القادر، ج 1، ص 21، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.
[3]. «ابیت اللعن» اصطلاحی بود که عربها در زمان جاهلیت برای احترام، خطاب به حاکمان خود میگفتند و معنایش آن بود که شأن تو والاتر از آن است که کاری انجام دهی که به دنبالش لعن و نفرین باشد. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 13، ص 387، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، 1414 ق، چاپ سوم.
[4]. مقریزی، تقی الدین، امتاع الاسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق، نمیسی، محمد عبد الحمید، ج 4، ص 355، بیروت، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1420ق.
[5]. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورام، ج 1، ص 31، قم، مکتبة الفقیه، چاپ اول، 1410ق.
[6]. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، محقق، مصحح، انصاری زنجانی خوئینی، محمد، ج 2، ص 687، قم، نشر الهادی، چاپ اول، 1405ق.
[7]. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 1، ص 233، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.
[8]. «معنای مقدسات اسلامی»، 34345؛ «رعایت احترام اسامی امامان و پیامبران»، 30393.